دومین رکن از ارکان ایمان یقین بود.
🔹والیقین منها علی اربعَ شُعَب
یقین بر چهار قسم است.
🔸علیٰ تَبصِرَةِ الفِطنَةِ
۱- اولین قسم از یقین ، انسان اهل فهم و بینش عمیق و دارای زیرکی خاصی ست.
[ علوم تجربی]
🔸و تَاَ وُّلِ الحکمةِ
۲- دریافت حکیمانه از حقایق ،
حقیقت عالم را دید عمیقأ درک می کند.
[ علوم نظری]
🔸و موعظَةِ العبرَة
۳- از امور گذشتگان عبرت گرفته و توشه برای آینده خود جمع می کند. [ علم تاریخ ]
🔸و سُنةُ الاولین
۴- چهارمین قسم از یقین ، در آثار گذشتگان نگاه کند و آنها را روش خود قرار دهد.
[ علوم نقلی ]
در واقع چهار علوم متداول روز :
علوم تجربی ،اطراف خود را با دید تحقیقی نگاه کند.
علوم نظری ، ظاهری که می بیند یک نتایج کلی استنباط کند،
کلیات مباحث نظری هستند.
کلیات را نمیشود در خارج و در آزمایشگاه تجربه کرد .جسم را در آزمایشگاه میشود اما روح را نه !!!
علم تاریخ ، انسان باید تاریخ گذشتگان را بداند.
علوم نقلی ، آنچه از گذشتگان سینه بسینه و کتاب بکتاب، خلاصه ای از اعتقاد، تجربه ، علوم ، در قالب روایات بما منتقل شده، را دریافت کند.
چهار قسم یقین هم نتایجی دارد.
♦️فمَن تبصرَ فی الفطنة تَبیَنَت لهُ الحکمةِ
کسی که در علوم تجربی فهم و بینش عمیق داشت به حکمت راه پیدا می کند.
تا حروف الفبا نداند به خواندن کتب عمیق راه نیابد.
♦️و مَن تبَیَنَت لهُ الحکمةِ عَرفَ العبرة
کسی که در علوم حکمت وارد شد عبرت گیری را می فهمد.
چه بسیار عبرتها ، و چه کم است عبرت گیرنده.
♦️و مَن عرفَ العبره عرفَ السُنة
اگر کسی عبرت آموخت به سنت رسیده.
بدون نگاه به گذشته نمیتواند آینده را بسازد .
♦️و مَن عرفَ السُنة فکاَنما کانَ منَ الاَولین
کسی که به سنت دست یافت مانند آنست که به اندازه ی طول تاریخ بشریت عمر کرده و با آنها زیسته و تجربیات را جمع کرده.
سومین ستون ارکان ایمان عدالت است.
♻️و العدلُ منها علی آربعِ شُعَب
عدالت در حکم فقهی: امام جماعت خلاف عرف و مروت کاری نکند، صرف حرام بیّن از او صادر نشود.عادل است .اما در این حکمت معنای ما فوق دارد. عدل هم بر چهار قسم است.
🔸علیٰ غائصِ الفهم
۱- یک عادل در اعماق دین غواصی می کند.
برای فهمیدن شبهه و انحراف در دین غور میکند.
🔸و غورِ العلم
۲- عادل باید در علوم دین غوطه ور شود.
🔸و زُهرةِ الحکم
۳- عادل ،در صدور حکم برای دیگران به زیبایی حکم صادر میکند.
🔸 و رَساخَةِ العلم
۴- عادل، بردباری راسخ داشته باشد .
در صدور حکم ثابت و مستحکم باشد.
نتایج چهار قسم:
♦️فمن فهِمَ علمَ غَورَ العلم
اگر اهل فهم علم باشد به اعماق علم دست می یابد.
♦️ومن عَلِمَ غورَ العلم صَدَرَ عن شرائِعِ الحکم
واگر در اعماق علم غوطه ور شد، صدور حکم او صحیح و بر اساس منطق خواهد بود.
♦️ومن عرف شرائِعِ الحکم لَن یَضِل
اگر راه رسیدن حکم را دست یافت هیچگاه گمراه نمیشود.
♦️ومَن حَلُمَ لم یُفَرِط فی آمرهِ عاشَ فی الناسِ حمیداً
کسی که بردبار شد در انجام وظیفه کوتاهی نکرد، چنین شخصی مورد حمد و ثنای جامعه خواهد بود.
عدالت : فهم ، علم ، حکم ، حلم
چهارمین رکن ایمان جهاد است.
♻️و الجهادُ منها علیٰ آربعِ شُعب
معنای عامتری از جهاد نظامی دارد.
و جهاد هم بر چهار قسم است.
🔸علیَ الاَمرِ بمعروف والنهیِ عنِ المنکر
۱,۲- دو قسم از جهاد امر و نهی است
🔸والصِدقِ فی المواطِن
۳- در میدان جنگ صادق بودن است.
به آن عهد و پیمانی که بین خود و خدا بستید، در میدان جنگِ پیش آمده صادق باشید.
در میدان جنگ درونی ، « الَم اَعهَد الیکم یا بنی آدم اَن لا تَعبُدوا الشیطانِ یس - ۲۰»
🔸و شَنَاٰنَ الفاسقین
۴- با فاسقان و کسانیکه در ظاهر اظهار بی دینی می کنند دشمنی کند.وحربٌ لمن حاربکم
تنایچ چهار عمل :
♦️فمَن اَمرَ بالمعروفِ شَدَّ ظُهُورِ المسلمین
امر به معروف جامعه را قوت می بخشد و قدرت می دهد.
امر بمعروف جهادیست برای تقویت جامعه.
♦️ و مَن نَهیٰ عنِ المنکر اَرغَمَ اُنُوفَِ المنافقین
کسی که نهی از منکر می کند بینی منافقین را بخاک می مالد.
ارزش کار او خاکمال چهره ی نفاق است.
♦️و مَن صَدَقَ فی المواطِن قضیٰ ما علیهِ
کسی که بوعده و عهد خود پایبند باشدوظیفه خود را بدرستی انجام داده.
صداقت موجب انجام وظیفه س.
♦️ و مَن شَنِئَ الفاسقین و غَضِبَ لله ...
غضب کردن بر دشمنان ، آنهم غضب بخاطر خدا باشد [ غَضِبَ الله له ] خدا هم روی او غیرت پیدا میکند.
دشمنی با فاسق رضایت الهی را در بردارد.
♻️ والکفر علی آربعِ : التَعمُّق ...
کفر هم چهار رکن دارد.
🔸التعمق
۱- تعمق پایه کفر است که در کنه ذات خدا و در منطقه ی ممنوعه ورود کند.
🔸التنازع
۲- مدام در ستیزه جویی ، عادت به جدل در مجالس علمی پیوسته به لجاجت و بحث می پردازد.
🔸والزیغ
۳- انحراف از حق و لجاجت با حق دارد
🔸و الشقاق
۴- به انحراف کشیده شدن و به انحراف کشاندن.
نتایج چهار عمل پایه کفر:
♦️فمن تعَمَقَ لم یُنِب الیَ الحقِ
کسی که فکرهای بیجا کرد و در منطقه ممنوعه فکر کرد.[ بجز اسما و افعال خدا ] به حق باز نمیگردد.
♦️ومن کَثُرَ نزاعُهُ بالحهلِ دامَ عَماهُ عنِ الحق
کسی که نزاع او با جهل است، حرف او مبنای علمی ندارد.اما باهمه بحث علمی می کند و پافشاری بر حق بودن خوددارد.
مداوماً در زمان طولانی از دیدن حق کور میشود.
♦️و من زاغَ ساءَت عندهُ الحسنه و حَسُنَت عندهُ السیئه
عمداً دچار انحراف از حق شد ،میداند حق است اما مسیر خلاف را طی می کند.
بجایی میرسد که خوب را بد و بد را خوب می بیند.
♦️و مَن شاقَّ وعُرَت علیهِ طُرقُهُ و اَعضَلَ علیه اَمرهُ
کسی که بر شقاوت خود اصرار دارد ، راه برای او صعب العبور، کارها بر او پیچیده و راه خروج از باطل برای او تنگ میشود.
حد بین ایمان و کفر شک است .
♻️والشک علی آربعِ شعَب
شک مانند کفر بر چهار قسم است.
🔸التماریٰ
۱- جدال بیحاصل
« فلا تُمارِ فیهِم مِراءً ظاهراً کهف - ۲۲ »
باهم بحث و جدلی بیهوده نکنید
🔸و الهَولِ
۲- ترس از کشف حقایق ،
وقتی متوجه شد باید پایبند باشد . ترس از کشف دارد.
🔸والتَردُّد
۳- تردید در انتخاب راه ،
دچار وسواسی میشود.
🔸و الاِستِسلام
۴- بدون فکر و برهان بخاطر خود باختگی سخن هر کسی را بپذیرد.
نتایج چهار پایه ی شک :
♦️فمَن جعلَ المِراءَ دیناً لم یُصلِحُ لیلَهُ..
کسی جدال را عادت خود قرار داد،هیچگاه شب تاریک شبهات او به صبح و روشنایی یقین نمیرسد.
♦️و من هالَهُ ما بینَ یَدیهِ نَکَصَ علیٰ عَقِبیهِ
اگر از روبرو شدن با حق بترسد بجای پیشرفت به عقب بر می گردد. روزی از شک به کفر مطلق و به پوچ گرایی میرسد.
♦️و مَن تَردَدَ فی الریبِ وَطِئَتُهُ سَنابِکُ الشیاطین
کسی که دچار دو دلی باشد.هیچ اصل مسلمی را نمی پذیرد.[عقل، شرع ، امام ، علوم انسانی ، تجربی ] عاقبت زیر سم شیاطین له خواهد شد.
♦️ومَنِ استَسلَمَ لِهلَکةُ الدنیا و للاخرةِ هلکَ فیهُما
کسی که در مقابل عوامل هلاک کننده تسلیم و خنثی باشد هم دنیای او و هم آخرت او نابود میشود.
اللهم آنا امنّا فکتُبنا معَ الشاهدین
*بسم الله الرحمن الرحیم*
شرح حکمتها
💢 *حکمت ۳۱* 💢
سوال شد از امیر المومنین صلوات الله علیه
ایمان چیست؟ فرمود:
♻️ *الایمان علیٰ اربعَ دعائم ،*
ایمان بر چهار ستون استوار است .
صبر ، یقین ، عدل ، چهاد
اعتقاد و اعمال را با هم ذیل عنوان ایمان جای می دهد.
هر کدام از این چهار ستون چهار مطلب و چهار نتیجه دارد.
🔹 *الصبر علی آربع شعب علی* *الشوق والشفق...*
رکن ایمان که صبر است ،خود بر چهار قسم است
صبر در شوق. صبر در شفق ، صبر در زهد ، صبر در انتظار کشیدن.
🔸 *فمنِ اشتاق الی الجنَةَ سَلا عنِ* *الشهوات*
۱-کسی که مشتاق بر بهشت است تمایلات و گرایشها را ترک میکند[ صبر در طاعت ]
🔸 *و مَن اَشفقَ منَ النار اِجتنَبَ* *المحرمات*
۲- صبر بر ایمان ، کسی که ترس از جهنم دارد محرمات را ترک می کند [ صبر در معاصی]
🔸 *و مَن زهِدَ فی الدنیا اِستَهانَ* *بِالمصیبات*
۳- شاخهٔ صبر که زهد است. اگر کسی زهد و بی رغبتی به دنیا داشته باشد مشکلات و شکست های دنیا درنظر او کوچک و آسان است[ صبر در مصیبت ]
🔸 *و منِ ارْتَقَبَ الموتَ سارَعَ فی* *الخیرات*
۴- کسیکه انتظار مرگ را میکشد در کارهای خیر سرعت می گیرد.[ سرعت در نیکی ]
هر عملی اثر ونتایجی دارد.
♦️ اثر معاد باوری ، سرعت در نیکی.
♦️اثر زهد ، تحمل و کوچک بودن سختی .
♦️اثر ترس ، ترک گناه.
♦️اثر شوق ، ترک تمایلات.