*بسم الله الرحمن الرحیم*
شرح حکمتها
💢 *حکمت ۲۱* 💢
🔻 *قَرَنَتِ الهَیبَةُ بِالخَیبَه*
ترس همراه است با ناامیدی و نرسیدن به اهداف بلند.
الف) ترس عاقلانه : تدبیر و اندیشیدن است برای حفظ بقا ، آبرو ، مال ،جان و ترس ممدوحی ست.
ب) ترس مذموم : در جایی که شجاعت لازم است [شجاعت نقد پذیری ، شجاعت تجارت] ترسیدن قبیح است.این ترس نتیجه ی قوهٔ وهم است.
ترس از تنهایی، ورود به تجارت، ترس از شکست، ترس از بخل ، ترس ورود به کار، اگر وارد در میدان نشود هیچگاه پیروز نمی گردد.
🔻 *والحَیاءُ بِالحِرمان*
حیای بیجا دچار محرومیت از بعضی امور میشود.
الف) حیا ،یک حالت درونیست که بسمت بدیها گرایش پیدا نمی کند.
حالت بازدارندگی از خطا ،
آن حس، حیا ممدوح است.
ب) حیا بمعنای کم رویی، حسی که بسمت خوبی مانع میشود بر اثر خجالت کشیدن و آن حیای مذموم است.
فرمود : *مَن رَقَ وجهُهُ رَقَ علمُهُ*
هرکسی کم رویی کند، خجالت بکشد ،علم او هم کم میشود.
برای پرسش واجب خود حیا میکند ،عین حماقت است.
حیا خوب است برای بازدارندگی گناه.
🔻 *والفُرصَةُ تَمُرُ مَرَ السَحاب*
فرصتها مانند ابر زود گذر میرود.
ابرهای باران زا سرعت کمتری دارند ،اما ابرهای تابستانی سبکبار و سریع می گذرند.
فرصتها چنین از دست میروند.فرصتهای نیک را دریابید.
امام به فرزند خود فرمود : *بادِرِ* *الفرصة قبلَ اَن یکونَ غُصه*
غنیمت شمار فرصتها را ،بزودی تبدیل به غصه میشود.
یک فرصت خوب که از دست رفت موقعیت برگشت آن بسهولت نیست.
💢 *حکمت ۲۲* 💢
🔻 *لَنا حقٌ فاِن اُعطیناهُ والّٰا رَکِبنا* *اَعجازَ الاِبِل*
[ این جمله مربوط به خلافت است ]
[ یا در مورد سقیفه گفته شده یا شورای شش نفره خلیفه دوم ]
ما یک حقی داریم، حکومتداری حق ماست.
اگر این حق را بما دادید.حق به حق دار رسید.
اگر ما را از این حق باز داشتید.
ما را سوار کردید بر پشت شتر .
اعجاز آلابل : پشت کمر شتر که بسمت دم نزدیک هست .معمولا نفر دوم یا برده که پشت ارباب خود بر شتر سوار میشود.در آن قسمت سخت و بدون رکاب می نشیند.
کنایه از حقارت و یک تحقیر است.
حق ما را ندادید ،ان مقام و جایگاه اصلی ما را تنزل داده و برای ما خواری ایجاد کردید.
🔻 *و اِن طالَ السَریٰ*
اگر چه این حرکت شب طولانی شود.
شما به ظلم حاکم ، و جامعه را تاریک کردید ،گرچه این فضای تاریک ظلم و جور طولانی شود.
در مورد جمله سید رضی [رحمة الله]
«ما را خوار و خفیف کردید » عده ای از شارحین معترضند.
امام فرمودند: جز انسان ذلیل و خوار زیر بار ظلم نمیرود ،انسان پست ظلم می پذیرد. وما اهل بیت پست نیستیم خطبه ۲۹»
معترضند به سید رضی که خواری معنا ندارد. این جمله شما درست نیست.
سه نکته در پاسخ این اعتراض :
۱- اگر ولایت حق مسلم ما را ندادید تحقیر برای کلام پیامبر است. ما که دنیا طلب نیستیم برای زرق و برق دنیا محزون شده خفیف شویم.
بلکه وقتی صحبت از ذلت است ،شما کار دین و تصریح کلام پیامبر را زیر پا می گذارید.
در این مورد جمله « کُنّا اَذِلاءَ » درست میشود.
اینکه ما بدون حکومت ذلیل و حقیر میشویم نیست.
کلام را زیر پا انداختید گویا ما را خوار کردید.
۲- جمله « اعجازَ الابل» مقصود از سختی و رنج است. چون جایگاه نشستن شتر زین و افسار ورکاب دارد جای مناسب نشستن است اما قسمت عقب راحت نیست ،کنایه از زحمت و سختی است.
شما با گرفتن حکومت ما را در رنج و تعب انداختید.غصب خلافت برابر شد با حق کشی ، حق خوری ، ظلم به دین و جامعه شد.
۳- جمله «طال السریٰ» حرکت در شب کند تر و تکان آن بیشتر است بدلیل محدودیت و تاریکی.
حکومت تاریک شما گرچه سختی آن هم زیاد است، اما یک روز این حکومت بدست ما بر می گردد.
[ اشاره به زمان خود امام ، یا زمان ظهور میتواند باشد]
💢 *حکمت ۲۳* 💢
🔻 *مَن اَبطَأَ بهِ عمَلُهُ لم یُسرِع بهِ* *حَسَبُه*
کسیکه عمل او کند است و کندی عمل او سرعت رسیدن به هدف و کمال را ندارد.حسب و نسب ، دانش و علم نمیتواند سرعت سیر او را زیاد کند.
چه اعمال دنیایی و چه عمل قیامت انسان هست که حقیقت او را می سازد.
« *اِنَ اَکرَمکم عندالله اَتقیٰکم* حجرات -۱۳ »
امام علی بن الحسین ع: هر کسی بر سفرهٔ اعمال خود می نشیند.
سعدی : روستا زادگان دانشمند به وزیری پادشاه رفتند/
پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند/
روستایی با طعم سختی و ذلت و تلاش به وزراتی دست پیدا می کند.
اما پسران در مدعای ژن خوب بدون تلاش و تکیه بر جایگاه و شأن پدر عاقبت دریوزگی پیدا می کنند.
اهل بیت فرمودند: شأن سادات ، علما ، انساب، را رعایت و آنها را احترام کنید.
یک قیدی دارد بشرط اینکه خود آنها هم اهل باشند.همسو با اهل بیت باشند قابل احترام و جایگاهند.
اگر همسو نباشند سادات و یا عالم باشد اصلا مهم نیست این عنوانها از شئونات دنیایی ست.
مهم گرایش عمل اوست.
در قیامت مارا با خود حقیقی می شناسند.نه با عنوان و نسب و سید.
حضرت امیر (ع) منذر فرماندار خود را که صلاحیتی چون پدر صالح خود نداشت و غیر مسیر حق را طی می کرد از حکومت عزل کرد.
از طرفی به مالک فرمود : کارگزار خود را از خانواده های متشخص ، جوانمرد ،با فضل انتخاب کن.
💢 *حکمت ۲۴* 💢
🔻 *مِن کفاراتِ الذنوبِ العِظام* *اِغاثَةِ المَلهُوف*
بعضی از کفارات مقدار آنها مشخص است.
برای بقیه گناهان شخصی که دین برای آنها بطور مشخص کفاره تعیین نکرده ، این جمله را می فرماید.
کفاره هایی که به سبب آنها گناهان را میتوان محو کرد.
« *اغاثةُ الملهوف* » است.
گرفتن دست بیچاره ای که عفو بزرگی شامل حال میشود. گناه بزرگ را پاک میکند.
« *التَنفیسُ عنِ المکروب* » است.
فرصت نفس کشیدن به گرفتاری بدهد.کفاره گناه است.
گشایش برای آنها ایجاد کند.
*اللهم فرِج عناَ الهُموم و الغموم*
حکمت ۲۰-۲۴
- تفاوت ترس عاقلانه (اندیشیدن برای حفظ بقا ،آبرو و..)و ترس مذموم (جایی که شجاعت لازم است)
به پیروزی نرسیدن کسی که شجاعت ندارد و از روی ترس وارد میدان نمی شود.
- حیای ممدوح (بازدارنده گناه )حیای مذموم(کم رویی مانع به سمت خوبی می شود )و عین حماقت بودن حیا برای پرسش واجب خود نمودن.
-فرصتها مانند ابر زود گذر می روند .
- حق حکومت داری را به اهل بیت ندادید و کلام رسول الله صلی الله علیه و آله را تحقیر و زیر پا گذاشتید و باعث زحمت و سختی ما در امر دین شدید .
- آنچه موجب رشد و ذلت انسان می شود عمل اوست .کسی که کار درستی نداشته باشد حسب و نسب به دردش نمی خورد .
_گرفتن دست بیچاره وفرصت نفس کشیدن به گرفتاری دادن، ازکفاره گناهان بزرگی است که در دین حد کفاره شان مشخص نشده .