موضوع: منذر بن جارود+ویژگی های بارز جارود+من بیوتات الصالحه+انحرافا فرزندان از راه والدین+چهار انحراف عمده ی منذر+شان و جایگاه خائن در نگاه امیرالمومنین+پنج ویژگی حاکم اسلامی+دختر منذر همسر عبید الله بن زیاد+نقش منذر در شهادت فرستاده امام حسین+غرور بیش از حد منذر
یار علی
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ۷۱ :
مخاطب نامه : منذر بن جارود عبدی فرماندار اصطخر
شهر اصطخر یک از بخشهای نواحی استان فارس ایران بوده..
اتفاق ناخوشی افتاد، منذر چهل هزار دینار از بیت المال را برداشته بین اقوام خود بقصد صله رحم تقسیم می کند.و وجه شرعی زیبایی هم به آن زده که عمل بواجب انجام داده ، امام او را توبیخ می کند.
منذر در بعضی از مسئولیتها خیانت می کند.
تاریخ زندگی او : از پدر او جارود به نیکی یاد شده و در مسیر درستی حرکت میکرده
.
ابتدا مسیحی بود ودر سال نهم هجری مسلمان شد ، رئیس قبیله بود و از مسلمان‌های طراز اول بحساب می‌رفت.
خلیفه دوم در مورد جارود پدر منذر جمله ای دارد.
اگر از پیامبر نشنیده بودم که وصایت و جانشین من در قریش است گمان میکردم که جارود وصی پیامبر است.
جایگاه و منزلت، احترام او در بین مسلمین را نشان میداد.
اما فرزند او منذر مسیر پدر را ادامه نداد،
گرچه در جنگ جمل کنار امام بود اما بعد از فرمانداری اصطخر آلودگی زیادی پیدا کرد.
سگ بازی و پیوسته در خوشگذرانی و تفریح مشغول بود.
بعد از عمل خلاف او واخطار امام بعد این نامه اورا احضار و زندانی کرد و بالاخره بسمت معاویه فرار کرد.
ودر زمان یزید مسئولیت گرفت و داماد او فردی بنام عبیدالله بن زیاد است.
منذر اولی کسی بود که در دربار امویان پیک و نامه رسان ابا عبدالله علیه السلام را به شهادت رساند.
حضرت به او فرمود:
اگر تو را بعنوان فرماندار انتخاب کردم بخاطر حسن سابقه پدر تو بود.
به سبب پدر، حسن ظن من را بتو زیاد کرد.
[ پارتی بازی پدر و پسری و دوستی نبود]
در نامه ۵۳ فرموده بود
مالک، برای انتخاب مسئول بجز شروط شخصی و ظرفیت و مدیریت افراد ، دقت در خاندان آنها را هم داشته باش فی بیوتات الصالحه باشند.
خانه های که مشهور به خوبی و دینداری باشند.
ماجرای پدر و انتخاب منذر از این وجه بوده،ظاهر الصلاح بودن.
امام مامور به حال فعلی افراد است به ظاهر نگاه می کند.
مامور نیست به باطن و عالم غیب عمل کند.
پس طبق شناخت از پدر و ظاهر منذر پست گرفت
💠فانَ صلاحَ ابیکَ غَرَنی منک و ظَنَنتُ آنک تتَبِعُ هَدیَه
بعد از حمد و ثنای الهی .
منذر ، انتخاب تو از روی اصلح بودن پدر تو بود و گمانم این بود که مسیر پدر را طی می کنی.
ودر مسیر درست از اسلام قدم می گذاری.
💠فاذا انتَ فیما رُقِیَّ الیَ عنک
نامه ای بدست من رسیده که به ایراد عمده تو اشاره شده .
که وجود هر کدام از این خلافها برای بی کفایتی تو بس بود.
💠با تَدَعُ لِهَواک انقیاداً
۱- خبر رسیده که تو فرمانبرداری نفس را رها نمی کنی
عامل بفرمان نفس خود هستی.
💠ولا تُبقیٖ لاَخرَتِک عَتاداً
۲- هیچ ذخیره ای برای آخرت مهیا نکردی.
حکومت وسیله ای بود برای سنگین شدن بار قیامتی و اعمال صالح و حسنات تو، که زیاد شود.
💠تَعمُرُ دنیاکَ بخرابِ اٰخرَتک
۳- دنیا را آباد کردن بشرط اینکه آخرت هم آباد شود اما تو آخرت خود را خراب کردی در قبال دنیا.
💠و تَصِلَ عشیرَتک بقَطیعَةِ دینِک
۴- با اقوام صله برقرار کردی اما با قطع ارتباط دین خود.
واین چهار خلاف تو نشان بی کفایتی ست.
💠ولئن کان ما بلَغَنی حقاً لَجملُ اهلِکَ
اگر متن این نامه بحق اثبات شود ، تو در نگاه من از آن شتر خانه خود کمتر هستی .
ودر نزد من، آن بند کفش بی ارزش تو ، بهتر از تو می باشد [ شِسعُ نَعلِک ]
💠و من کانَ بصِفتِکَ فلیسَ باَهل
مختص بتو نیست ، هر کسی این چهار صفت را داشته باشد مانند توست.
سزاوار نیست پنج کار مهم را به او بسپارم .
💠اَن یُسَدَ به ثَغرٌ
۱- سزاوار نیست چنین شخصی مسئول حفاظت از مرزها باشد.
💠اَن یُنفذَ به امرٌ
۲- شایسته نیست در کارهای مهم امر او را نافذ بدانیم .
💠اَو یُعلیٰ به قدرٌ
۳- حق چنین شخصی نیست که نام و قدر او بالا برود.
💠لَو یُشرَکَ فی اَمانةٕ
۴- نباید باداشتن چنین صفتی او را در امانت شریک دانست .امانتدار خوبی نیست.
💠اَو یُومَنُ علیٰ جیانَةٕ
۵- چنین فردی جایگاهی ندارد که خراج بیت المال زیر دست او باشد.
💠فَاَقبِل الیٰ حینَِ یَصلُ آلیک کتابی هذا
بمحض اینکه نامه من بدست تو رسید از کار عزل شدی و خود را بنزد من برسان.
💠انهُ لَنَظارٌ فی عِطفَیهِ
سید رضی نقل میکند بعدها امام راجب منذر فرمود.
او کسی ست که پیوسته باین طرف و آنطرف نگاه می کند.
💠مختالٌ فی بُردَیهِ
مدام با لباس فاخر بر دیگران فخر فروشی و تکبر می کند.
💠تَفالٌ فی شِراکَیهِ
حتی حاضر نیست گردو خاکی بر کفشهای او بنشیند.
اللهم اجعل عاقبة امرنا خیرا
السلام علیک یا ولیَّ الله ...عـلوی ام که