بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ۴۸ : جواب نامه معاویه :
شأن صدور این نامه : در اثنای جنگ صفین وقتی معاویه حلقه جنگ را بر خود تنگ و خود را در هلاکت دید نامه ای به امام نوشت و جریان حکمیت را پیشنهاد داد . و اشاره به قرآن در نیزه کرد و هدف خود را بیان کرد که قصد ما اینست ، بتوانیم به نتیجه برسیم و مذاکراتی شروع کنیم.
🔹 *فَاِنَّ البَغیٰ و الزور یُو تِغان بالمَرءِ فی دینیِ و دنیاهُ* معاویه، ظلم و سخن باطل آخرت و دنیای هر فردی را فاسد می کند. بغی موجب فساد دین و آخرت ، و سخن باطل ( زور) موجب فساد دنیا میشود. مردم اورا با چشم حقارت می نگرند.
🔹 *ویَُبدیان خَللُهُ عندَ مَن یَعیبُهُ* این دو صفت بغی و زور آشکار میکند خلل و اندوه های شخص را در نزد کسی که بدنبال عیب جویی ست.
اگر انسان اهل مراقبت نباشد دشمنان نقطه ضعف اورا پیداکرده، برای زمین زدن او از همان نقطه وارد میشوند.
🔹 *وقد عَلِمتُ اَنک غیرُ مُدرِکٕ....* من میدانم که تو اهل درک نیستی. و آنچه که قضا و قدر الهی برآن تعلق گرفته تو درک نخواهی کرد. اگر خداوند اراده کند چیزی بتو نرسد هرگز نخواهد رسید. 🔹 *وقد رامَ اقوامٌ امراً بغیر الحق* یک عده ای امر حکومت را اراده کردند، در حالیکه هیچ منصب الهی به آنها عطا نشده بود تو خواسته ای داری که مقدر نشده به آن برسی . غیر از تو دیگرانی هم بودند قصد کردند که حکومت را از ما بگیرند و جایگاهی برای خود در حکومت فرض کردند.
🔹 *فَتَآَلوا علیَ اللهِ فَاَکذَبَهُم* هم قسم شدند باهم، بر ضد اراده و سخن الهی ، کاری انجام دهند، خدا آنها را تکذیب کرد و کاری کرد که آنها به هدف نرسند.
🔹 *فاحْذَر یوماً یَغتَبِطُ فیه مَن احمدَ عاقبةَ عملِه* معاویه بر حذر باش از روزی که در پیش روی ماست. عده ای عاقبت اعمالِ شایسته آنها مهر تأیید خورده ،خوشحالند و کمی غبطه هم دارند که کاش بهتر عمل می کردند.
🔹 *و یَندَمُ مَن اَمکَنَ الشیطانَ مِن قیادِه* تو بترس از روزی که عده ای هم پشیمان هستند. شیطان آنها را گول زد و آنان مقدمات را برای شیطان فراهم کرده ، دست بدست شیطان داده تا شیطان راحتر به انحراف بکشاند.این گروه فردا روز نادم هستند تو از آنروز بترس.
🔹 *فلَم یُجاذِبُهُ* هیچگاه در صدد باز پس گیری افسار خود از دست شیطان بر نیامدند. معاویه مراقب باش تو از این گروه نادم نباشی.
🔹 *قد دَعوَتَنا الیٰ حکمِ القران و لَستَ مِن اهله* در نامه دعوت کردی حکمیت قرآن بپذیریم. من بصراحت میدانم تو اهل قرآن نیستی نه در گذشته و نه در حال اعتقاد به قرآن نداری. من اهل قرآن هستم که باید حرف کسی را بپذیرم که اهل قرآن نیست.
🔹 *او لَسنا ایاک اَجَبنا ولکِنا اَجَبنَا* *القران فی حکمِه* هیچگاه حرف تو را نپذیرفتم[ نه در پیشنهادی ، نه در قرآن به نیزه کردن ] . اصلا سخن تو برای من ارزش ندارد.لکن حرف قرآن و حرمت قرآن را پذیرفتم . هرگز به دشمن اعتماد نمی کنم تا همکاری کنیم .والسلام
اللهم انصُر علی من عادانا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ۴۸ :
جواب نامه معاویه :
شأن صدور این نامه : در اثنای جنگ صفین وقتی معاویه حلقه جنگ را بر خود تنگ و خود را در هلاکت دید نامه ای به امام نوشت و جریان حکمیت را پیشنهاد داد .
و اشاره به قرآن در نیزه کرد و هدف خود را بیان کرد که قصد ما اینست ، بتوانیم به نتیجه برسیم و مذاکراتی شروع کنیم.
🔹 *فَاِنَّ البَغیٰ و الزور یُو تِغان بالمَرءِ فی دینیِ و دنیاهُ*
معاویه، ظلم و سخن باطل آخرت و دنیای هر فردی را فاسد می کند.
بغی موجب فساد دین و آخرت ،
و سخن باطل ( زور) موجب فساد دنیا میشود.
مردم اورا با چشم حقارت می نگرند.
🔹 *ویَُبدیان خَللُهُ عندَ مَن یَعیبُهُ*
این دو صفت بغی و زور آشکار میکند خلل و اندوه های شخص را در نزد کسی که بدنبال عیب جویی ست.
اگر انسان اهل مراقبت نباشد دشمنان نقطه ضعف اورا پیداکرده، برای زمین زدن او از همان نقطه وارد میشوند.
🔹 *وقد عَلِمتُ اَنک غیرُ مُدرِکٕ....*
من میدانم که تو اهل درک نیستی. و آنچه که قضا و قدر الهی برآن تعلق گرفته تو درک نخواهی کرد.
اگر خداوند اراده کند چیزی بتو نرسد هرگز نخواهد رسید.
🔹 *وقد رامَ اقوامٌ امراً بغیر الحق*
یک عده ای امر حکومت را اراده کردند، در حالیکه هیچ منصب الهی به آنها عطا نشده بود
تو خواسته ای داری که مقدر نشده به آن برسی .
غیر از تو دیگرانی هم بودند قصد کردند که حکومت را از ما بگیرند و جایگاهی برای خود در حکومت فرض کردند.
🔹 *فَتَآَلوا علیَ اللهِ فَاَکذَبَهُم*
هم قسم شدند باهم، بر ضد اراده و سخن الهی ، کاری انجام دهند، خدا آنها را تکذیب کرد و کاری کرد که آنها به هدف نرسند.
🔹 *فاحْذَر یوماً یَغتَبِطُ فیه مَن احمدَ عاقبةَ عملِه*
معاویه بر حذر باش از روزی که در پیش روی ماست. عده ای عاقبت اعمالِ شایسته آنها مهر تأیید خورده ،خوشحالند و کمی غبطه هم دارند که کاش بهتر عمل می کردند.
🔹 *و یَندَمُ مَن اَمکَنَ الشیطانَ مِن قیادِه*
تو بترس از روزی که عده ای هم پشیمان هستند.
شیطان آنها را گول زد و آنان مقدمات را برای شیطان فراهم کرده ، دست بدست شیطان داده تا شیطان راحتر به انحراف بکشاند.این گروه فردا روز نادم هستند تو از آنروز بترس.
🔹 *فلَم یُجاذِبُهُ*
هیچگاه در صدد باز پس گیری افسار خود از دست شیطان بر نیامدند.
معاویه مراقب باش تو از این گروه نادم نباشی.
🔹 *قد دَعوَتَنا الیٰ حکمِ القران و لَستَ مِن اهله*
در نامه دعوت کردی حکمیت قرآن بپذیریم.
من بصراحت میدانم تو اهل قرآن نیستی نه در گذشته و نه در حال اعتقاد به قرآن نداری.
من اهل قرآن هستم که باید حرف کسی را بپذیرم که اهل قرآن نیست.
🔹 *او لَسنا ایاک اَجَبنا ولکِنا اَجَبنَا* *القران فی حکمِه*
هیچگاه حرف تو را نپذیرفتم[ نه در پیشنهادی ، نه در قرآن به نیزه کردن ] .
اصلا سخن تو برای من ارزش ندارد.لکن حرف قرآن و حرمت قرآن را پذیرفتم .
هرگز به دشمن اعتماد نمی کنم تا همکاری کنیم .والسلام
اللهم انصُر علی من عادانا