شرح نامه 45 نهج البلاغه :: روزگارم #با

شرح نامه 45 نهج البلاغه

موضوع: شخصیت عثمان بن حنیف+نماز اجت به نقل از عثمن بن حنیف+چهار خطای راهبردی عثمان+مسولین حکومت باید خیلی از لذت ها را بر خود حرام کنند+ضرورت اسوه پذیری+علی از کل دنیا یک ست لباس دارد+چهار انتظار مولا از شیعیان:ورع، تلاش،عفت،حرکت+دنیا در نگاه علی تلخ ترین تلخی است+جریان فدک و غصب حق اهل بیت+توجه به مرگ راهکار دل کندن از دنیا+ریاضت شرعی تقواست+زهد برای فقرا نیست، زهد در عین توانگری با ارزش است+سیر خوردن سیر آشامیدن بر حاکمان جامعه اسلامی ممنوع+روضه قاسم بن الحسن

پخش و دانلود صوت بخش دوم

مووضوع: زهد امیر المومنین+رابطه روح و جسم+کم خوری دلیل بر کم توانی نیست+مبارز طلبی امیر المومنین+سه طلاقه کردن دنیا+چهار تشبیه زیبا نسبت به دنیا

پخش و دانلود بخش سوم

موضوع: سوگند امیرالمومنین به ریاضت کشیدن+عمل به شریعت حقیقت ریاضت است+نان و نمک+اشک چشم لازمه سلوک+وای به حال کسی که بعد از عمری تازه به مقام حیوانات برسد+بیداری شب+بستر زاهدان چگگونه است؟+حزب الله چه کسانی هستند؟

۰۰/۰۵/۲۳

محمد کاظمی نیا

نظرات (۳)

۳۱ مرداد ۰۰ ، ۱۱:۰۶

...

تشکر از ارایه کلام زیبای امیرالمؤمنین علیه السلام

۱۸ شهریور ۰۰ ، ۱۸:۱۲

سمیرا دلاویز

از شعف در جان خود هستی دهم (یا علی)

با کلامت عقل را یاری دهم (یا علی)

۱۲ آبان ۰۰ ، ۱۱:۱۷

یار علی

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ۴۵ :
مخاطب: عثمان بن حنیف حاکم مصر

مضمون نامه بسیار قابل تامل است، بابت نحوهٔ مدیریت جامعه و کیفیت ارتباط حاکمان با تودهٔ مردم.
احساس وظیفه نمودن مسئولین در مقابل آحاد ضعیف و تهی دست جامعه.
یک انسان خدا ترس راحت زیر بار مسئولیت آن نمی‌رود مگر اهل رعایت و دقت باشد.

عثمان بن حنیف از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله و از یاران با وفای امیرالمومنین صلوات الله علیه بود از یگان ویژهٔ شُرطة الخمیس بود که در مورد این گروه فرموده بود هر کس جزو این گروه باشد من وعده بهشت به او میدهم .

در مورد عثمان بن حنیف در خطبه های قبل شرح حال او در متن آمده [ جستجو را بزنید]
▪️ *فقد بَلَغَنی اَنَ رجلاً مِن فِتیَةِ اهلِ البصره مَأدَبَه*
به من خبر رسیده عثمان بن حُنیف ، یکی از سران قبایل بصره تورا به مجلسی دعوت کرده و آنرا بسرعت اجابت کردی.( فَاَسرَعتَ الیها)
[ به تصور اینکه دعوت یک مسلمان اجابت شده].

▪️ *تُستَطابُ لکَ الاَلوانُ و تُنقُلُ الیکَ الجَفان*
صاحب مجلس برای تو انواع غذای رنگین می آورده.
میزبان ظرفهای بزرگ غذا را به سمت عثمان هدایت می کرده.

▪️ *و ما ظَنَنتُ اَنکَ تُجیبُ الیٰ طعامِ قومٕ عائِلُهُم مَجفُوّ وغَنیُّهُم* *مَدعُوّ*
هیچگاه فکر نمی کردم چنین خطای فاحشی را انجام دهی و اجابت کنی دعوت بر سفره ای را که به گرسنه ها و محرومان جفا شده، بر آن سفره حاضر نبودند.
وهمه تجار ،بزرگان ، اغنیا دعوت بودند.و تو فرماندار من در آن مجلس حاضر شدی.

▪️ *فانظُر الیٰ ما تَقضِمُهُ مِن هذاَ المُقضَم*
خوب نگاه کن آنچه را از این سفره و طعام آن در دهان جویدی.

▪️ *فمَا اشتَبَهَ علیکَ علمُهُ فَاَلفِظهُ*
اگر طعام این سفره شبهه ناک ، رشوه ، حلال و حرام آن نا معلوم و تو به آن شک داری ، آنرا بیرون پرتاب کن.

▪️ *وما اَیقَنتَ بِطیبٕ وَجهِهِ فَنِل منه*
اگر یقین داری غذا طیب و طاهر است ،انهم از تمام وجوه طاهر است ،تناول کن.

اشکال این سفره از نگاه امام :
۱- زرق و برق سفره
۲- عدم حضور فقرا بر سر سفره
۳- عثمان شخص عادی نیست فرماندار اغنیا و ضعفاست.
۴- وجود مال شبهه ناک در سفره
▪️ *اَلا و اِنَ اِمامَکم قدِ اکْتَفیٰ مِن دنیاهُ بِطِمرَتِهِ*
در مسیر پیش رو هرکسی باید یک اسوه داشته و در کارها از او پیروی کند.
الگو گیری لاجرم زندگی ماست.
هر شخص باید امام و راهنما داشته باشد از علم او نور بگیرد و تاریکی مسیر را با نور امام روشن کند.

عثمان، بدان : امام و الگوی تو علی‌ست همان کسی که از دنیا به لباسی مندرس اکتفا کرده.

▪️ *ومِن طُعمِهِ بِقُرصَین*
واز دنیا ، روزانه فقط دو وعده غذا و قرص نانی میخورد.

▪️ *اَلا و اِنَکم لا تُقدِرون علیٰ ذالک*
شما توان مثل علی شدن را ندارید.چنین انتظاری از شما ندارم.
ولی چهار انتظار از شما دارم.

▪️ *ولکن اَعینُونی*
کمک حال من باشید در مسیرعلی باشید.
۱- *بالوَرَع* با نهایت تقوا
۲- *واِجْتهاد* کوشش در مسیر علی تا اهداف علی پیاده شود.
۳- *وعفةٕ* پاکدامنی و عفت
۴- *والسَداد* راه درست را تشخیص دهیدو در ادامه مسیر بمانید.
▪️ *فوالله ما کَنَزتُ مِن دنیاکم تِبراً*
بدان امام تو کسی ست که از دنیا قطعه ای طلای خالص ذخیره نکردم

▪️ *ولا آدَّخَرتُ مِن غَنائِمِها وَفراً*
امام و الگوی تو از غنائم و مال و ثروت وفور دنیا هیچ اندوخته ای ندارم.

▪️ *ولا اَعدَدتُ لِبالی ثَوبیٖ طِمراً*
بجز لباس مندرس که بتن دارم لباس دیگری آماده نکردم. آنقدر بی اعتنا بدنیای شما هستم.
من کسی هستم که یک وجب از زمین را کسب نکردم.

[ ضرب المثل ]
حیوان وقتی زخمی، خسته و ناراحت میشود غذای کمتری میخورد.

▪️ *فوالله...*
از شدت سختی و زحمت ،سهم من از خوراک دنیا مانند قوت آن الاغ ماده زخمی، که هیچ اشتیاقی به خوردن ندارد.

▪️ *ولَهِیَ حینَ اَوهیٰ ...اَسِفَهُ مَقِرَه*
دنیا با تمام زیور و زیبایی خود نزد من از شیرهٔ بلوط پست تر است.

بلوط شیرین در غذا و خوراک استفاده میشود، اما بلوط تلخ قابل استفاده نیست.

اسفه : بلوط تلخی که شهد و شیره آنرا بگیرند.و تلخی آن دو چندان میشود.
مَقِرَه : تلخ
حضرت دنیا را با سه بار لفظ تلخی در تلخی در تلخی تکرار فرموده.
▪️ *بل کانت فی ایدینا فدَکٌ من کلِ ما اَظَلتَهُ السماء*
آری ، در کل آسمان که بر زمین سایه انداخته یک فدک سهم ما بود.

از زمان فتح خیبر تا زمان رحلت پیامبر «ص» مدت چهار سال فدک در اختیار خاندان ما بود.
اما با خدعه و نیرنگ از چنگ در آوردند.
چون می دانستند اگر فدک دست این خاندان باشد خمس و زکات آن بسمت آنها سرازیر شود.
دست و دل همه مسلمین با علی خواهد بود.
دست اهل بیت را از جهت مالی خالی کردند.
تا کسی بر آنها گرایش نداشته باشد.

▪️ *فَشُحَت علیها نفُوسُ قومٕ*
گروهی نسبت به فدک بخل ورزیده خساست کردند.

▪️ *وسَخَت عنها نُفوسُ قومٕ اخَرین*
ویک گروه دیگر سخاوت کرده فدک را بذل کردند.

منظور بنی هاشم و طرفداران اهل بیت بودند.
فرمود ما که فریاد بر آوردیم در غصب فدک ، شما هم طرفداری می کردید و فریاد می زدید.
طوری بذل کردید گویا هیچ اتفاقی نیفتاده.
آنها خساست کردند و شما سخاوت.
بخشیدید در حالیکه حق ما بود.

▪️ *ونِعمَ الحَکَمُ الله*
قضیه فدک را بخدا واگذار کردم ،خدا خوب حاکمی ست.

▪️ *وما اَصنَعُ بفدکٕ و غیرِ فدکٕ والنَفسُ مَظانِها فی غَدٕ جَدَث*
علی را چکار به فدک و غیر فدک.
فریاد خواهی ما بخاطر پول و دنیا نبود.
کسی که میداند فردا جایگاه او قبر است.

▪️ *تَنقَطِعُ فی ظلمَتِه اثارُها و تَغیبُ اَخبارِها*
کسی که در قبر قرار گرفت تمام ‌آثار و اسناد او از بین میرود.و اخبار دیگران و دنیا به او نمی رسد.
کسی که آگاه به این باشد و یقین به مرگ کند دلبسته دنیا نمی شود.
▪️ *وحُفرَةٌ لَوَزیدَ فی فُسحَتِها ....*
میدانم وارد حفره قبر میشوم همان قبری که بر وسعت آن هم بیافزایند فشار می آورد و تنگ میشود.

▪️ *وسَدَ فُرَجَهَا التُرابُ المُتراکِم*
قبری که با خاک متراکم و سنگ آنرا با گل می پوشانند تا راه منافذ آن بسته شود.
چرا به دنیا دلبسته باشد!!

▪️ *وانما هیَ نفسی اَرُوضُها بالتقوی لِتَاتیَ آمِنَةً یومَ الخوفِ* *الاکبر*
این جان من است که آنرا ریاضت میدهم با تقوا.
ونتیجه ریاضتم، تا در آن روز خوف بزرگ محشر با امنیت وارد شوم .

▪️ *و تَثبُتُ علیٰ جوانبِ المَزلَق*
روزی که قدم‌ها بر پل صراط لغزش دارد ثابت قدم باشم . ریاضت خود را بر مبنای تقوا گذاشتم.

▪️ *ولو شِئتُ لاهْتَدَیتُ الطریقَ الی مُصفیٰ هذا العسل*
زهد من در عین توانایی ست.
اگر بخواهم استفاده می کنم از عسل خالص.
*لُبابِ هذَا القَمُح* از مغز گندم ، گندم پوست گرفته و مغز نرم آن استفاده میکنم.
*ونَسائِجِ هذَا القَز*بجای لباس مندرس از پارچه ابریشم بپوشم .

زهد من از روی نداری نیست ، بلکه در عین تمکن و توانایی بی رغبت به دنیا هستم.
▪️ *ولکن هیهات اَن یَغلِبَنی هَوایَ ویَقودَنی جَشَعیٖ الی تَخَیُرِ الاَطعَمَه ...*
هیهات از آن روزی که هوای نفس بر من غلبه کند.
ونفسم مرا بکشاند به حرص و طمع خوراک لذیذ.
مرا مجبور کند بر شبهه ناک و بیت المال دست دراز کنم.
وای بر من اگر چنین کنم.

▪️ *لعلَ بالحجازِ اَوِ الیَمامَه مَن لا طَمَعَ لهُ فی القُرص*
نمیتوانم غذای لذیذی استفاده کنم شاید یک نفر در حجاز یا یمن امید نداشته باشد که شکم خود را سیر کند.

▪️ *ولا عَهدَ له بالشِبَع*
چطور سیر باشم در حالیکه عده ای باشند هرگز طعم سیری را نچشیده باشند.

▪️ *اَو اَبیتَ مِبطاناً و حَولیٖ بطونٌ* *غَرثیٰ و اَکبادٌ حَریٰ*
چگونه با شکم سیر شبانه خواب کنم
در حالیکه اطراف من شکم‌های گرسنه و جگرهای تشنه هستند که آب و غذا به آنها نرسیده.

اللهم اخرج حب الدنیا من قلوبنا

بسم الله الرحمن الرحیم
بخش دوم شرح نامه ۴۵:
نامه به عثمان بن حُنیف فرماندار بصره

امیر المومنین صلواة الله علیه در این نامه عثمان بن حنیف را از حضور او بر سر سفره ای که پرزرق و برق ، عدم حضور فقرا بر سفره ، اموال شبهه ناک در سفره ، توبیخ می کند.

در ادامه فرمود:
💠 *اَقنَعُ من نفسی باَن یُقال ...اَکونَ اسوةٌ آهن فی جَشوبةُ العَیش*
من به این اکتفا نمی کنم که فقط نام امیر المومنین داشته باشم. ولی مردم مرا در سختی و رنج کنار خود نبینند و اسوهْ مردم در سختی ها نباشم.

💠 *فما خُلِقتُ لِیَشغَلَنی اکلُ الطیبات*
هدف از خلقت من این نبوده فقط مشغول به خوردن باشم مانند حیوان پرواری [ کبَهیمةُ المربوطه] گرچه غذا طیب و طاهر باشد اما سهم من فقط خوردن باشد.

💠 *هَمُها علَفُها ....شُغلُها تَقَمُصُها تَکتٕرِشُ مِن اَعلافِها*
تمام همت حیوان اینست که بخورد. ومن برای آن خلق نشدم.و مانند حیوان به صحرا رفته [ بهیمة المرسله] هم نیستم که تمام اشتغال او سیر کردن خود از علوفه بیابان است.

💠 *و تَلهُو عمل یُرادُبها*
در همان حالی که حیوان غذا میخورد [ پرواری چه صحرایی] اصلا به این فکر نمیکند چرا دامدار به او مهربانی میکند آبیاری، نظافت ، علوفه می دهد آنقدر که مشغول به خوردن است.
این حیوان نمی‌داند ، غافل است از پروارشدن برای سر بریدن .
اما من اینگونه نیستم فقط مقابل پای خود ببینم.
[ کنایه به عثمان ، غذای رنگی دید همه چیز را فراموش کرد. ]

💠 *او اُترَکَ سُدَیً اَهمَل عابِثاً*
خلق نشدم که رها و آزاد بدون هیچ دلیلی بیهوده و عبث آفریده شده باشم.

💠 *اَو اَجُرَّ حبلَ الضلالة اَو اَعتَسِفَ طریقَ المَتاهَه*
خلق نشدم تا طناب ضلالت را بر دوش بکشم .
و دیگران را هم به دنبال خود به ضلالت ببرم.
و به سمت حیرت و سرگردانی حرکت کنم.

پس هدف آفرینش نه خوراک است ، نه غفلت ،
نه بازی و گمراهی ست ، نه رسیدن به حیرانی.

💠 *کاَنیّ بقائِلِکم یقولُ*
می بینم که گروهی از شما میگوید :

💠 *اذا کانَ هذا قُوتَ ابن ابیطالب قَعَدَبهِ الضَعف ...و منازَلَةِ الشَجعان*
این علی با خورک مختصر و با کیفیت پایین قوایی ندارد.و در مقابل با پهلوانی ضعف دارد.
در طلب مبارز ضعف بر او چیره ، و در پیکار با شجاعان مغلوب می شود.

این یک تصور غلط است.
یک جنبه انسان خوراک و زور بازو ست
جنبه دیگر انسان تبعیت جسم از روح است.
روح قوی و الهی به دست و بازو قدرت و قوت می دهد.
ما قَلَعتُ ببابِ الخیبر بقوةٕ جسمانیََّه بل قَلَعتُ بقوةٕ رَبانیَّه
در خیبر را با زور بازوی جسمانی بلند نکردم بلکه با همان قدرت ربانی و الهی از جا کندم.
💠 *اَلا واِنَ الشجرةَ البریَّه اَصلَبُ عُودا*
بدانید آن درخت بیابانی که آب ، کود ، هرس ،نمی بیندچوب او محکم و سخت تر است.

💠 *والرَواتِعُ الخَضِره اَرَقُ جُلوداً*
در ختهایی که در مرتع و کنار جویبار و سرسبز هستند، پوست آنها نازک است.
سختی ندیده ، در میان نعمت ضعیف بار آمده.
اما درخت بیابانی برای بدست آوردن قطرات آب تمام ریشه های خود را در اعماق زمین فرو برده ، هر طوفانی او را تکان نمی دهد.

💠 *والنباتاتُ البَدریَةُ اَقویٰ وُقودا و اَبطَاُ خُمُودا*
بوته ها و نباتات دیمی هیزم آنها محکم‌تر است چون کمتر آب خوردند.
در آتش طولانی می سوزد ،دیرتر خاموش شده.و زود تبدیل به خاکستر نمیشود.

اینطور نیست هر کس بیشتر و بهتر بخورد قویتر است [ مرتبه ای از قوت و ضعف خوراک هست ] اما مرتبه مهم و بالاتر روح است.
من کمتر میخورم و هماورد می طلبم، در مقابل همه عربها ایستاده و یک تنه می جنگم.

💠 *اَناَ مِن رسولٓ الله کالضَوءِ منَ الضَوءِ و الذراعِ منَ العَضُد*
من و پیامبر (ص) از یک نور هستیم ،قوت من قوت بازو نیست ، قوت ایمانست که از رسولخدا به ارث بردم.
رابطه من و پیامبر رابطه مچ و بازو هست.
فشار و قدرت قوی از بازو مچ را هم قوی می کند.
پیامبر هم اهل خوراک نبود و اهل زهد بود.

💠 *والله لو تَظاهرَتِ العرب علیٰ قتالیٖ*...
بخدا قسم اگر تمام عرب پشت به پشت هم دهند برای جنگ با من ، هر گز رو بر نمی گردانم.
در سختی و برافروختن آتش جنگ ، در دشواری کار به پیامبر پناه می‌بریم.
💠 *سَاَجهَدُ اَن اُطَهِرَ الارضَ مِن هٰذاَ الشخصِ المعکوس والجسمِ المَرکوس*
عثمان بن حنیف بدان بزودی تمام تلاش خود بکار میگیرم تا زمین را از وجود شخص ملعون معاویه پاک کنم که افکار و جسم و عقل او واژگون است.

💠 *حتی تَخرُجَ المَدَرةُ مِن بینِ حَبِ الحَصید*
فاسدان و نفوذیها را از بین دانه های درو شده جدا می کنم.
عزم را جزم می کنم در حکومت علوی با تمام فاسدان مبارزه کنم و زمین گندم را از هر سنگریزه جدا کنم.
زمین به سبب وجود یک عده از اهل زمین طهارت خود را از دست می دهد.
چهار تشبیه دنیا:

💠 *الیکَ عَنیٖ یا دنیا فحَبلُکِ علیٰ غارِبِک*
دنیا از من دور شو، [ من اول خود عامل هستم زهد دارم دنیا را سه طلاقه کردم بعد به شما توصیه می کنم ]
دنیا، من رسیمان تو را به گردن تو انداختم و تو را آزاد کردم که بروی.
[ دنیا را به یک شتر شیر ده و زیبا تشبیه می‌کند]

💠 *قد انْسَلَلتُ مِن مخالِبِک*
ای دنیا ، من از چنگال تو رها شدم.
[ دنیا را تشبیه به عقاب تیز پرواز میکند که بر انسان چنگال انداخته ] من کسی نیستم که در چنگ تو گرفتار شوم.

💠 *و اَفلَتٌ مِن حَبائِلٓک*
ای دنیا، من از دام‌های تو رهایی یافتم.
[ دنیا را تشبیه کرده به یک صیاد زیرکی که دام پهن کرده برای صید]
هیچگاه در دام‌های تو پای ننهادم.

💠 *واجْتَنَبتُ الذَهابَ فی مَداحِضِک*
ای دنیا ، از رفتن به سمت لغزشگاههای تو ، اجتناب کردم.
[ دنیا را به درهْ مهلک تشبیه کرده ]
قبل از رسیدن به لغزش و پرتگاه ایستاده و دوری کردم.
بیان علت دوری از دنیا:

💠 *اینَ القُرونُ الذینَ غَرَرتِهِم بِمَداعِبِک*
ای دنیا ، گذشتگانی که تو آنها را فریب داده ، بازیچه دست خود کردی، وعده و وعید دروغ به آنها دادی ، کجایند!!
فهمیدم با آینده باید چگونه برخورد کنم .
من می بینم با فریب تو سرانجام آنها چه شد!!

[ توجه به گذشته آیندهٔ انسان را روشن می کند،عبرت برای عبرت گیری و چراغ راه است.]

💠 *اینَ الاُممِ ذالذینَ فتنَتِهم بزَخارِفِک ها هم رَهائنِ* *القبور ....*
اقوام گذشته را با زر و زیور ، مقام فریب دادی،
کدام پست برای آنها باقی ماند!!
من میدانم همه آنها اکنون در گرو قبر ها هستند.
قبر آنان را مانند گروگان در آغوش گرفته و در لابلای لحدها گرفتار هستند.
می بینم سرنوشت ، مکان و جای آنها را ، ومسیر آنها را ادامه نمی دهم.

💠 *والله لو کنتِ شخصاً مَریئاً وقالباً حِسَّیاً*
دنیا اگر تو شخص بودی، موجود قابل رؤیت و قابل حس بودی . من حدود الهی را بر تو اجرا می کردم ، چرا مردم را با فریب و وعده ، گرفتار کردی.
مردم نیرنگ تو و آرزوهای تو را خوردند.
دنیا مجموعهٔ ظواهر ، پول ، مقام ، موجودی که باید حد بر او اجرا شود.مانند شخص مجرم که حبس بر او خورده ،آمده برای شراکت و تجارت ،
آیا انسان باچنین فردی شریک می شود.
دنیا هم به جرم دغل بازی و حیله گری حکم او صادر شده ، چه کسی با او همراه می شود!!

💠 *هیهاتَ مَن وَطِئَ دَحضَکِ زَلِقَ*
ای دنیا هر کس در لغزشگاه تو قدم گذارد ،لغزش او قطعی ست.

💠 *و مَن رَکِبَ لُجَجِکَ غَرِق*
هر کس بر امواج طوفانی دنیا سوار شد غرق شدن او حتمی ست.

ای انسان تا تو پا نگذاری دنیا نمی‌تواند تو را بگیرد. هر کس گام نهاد [ مَن وطاَ] گرفتار دنیا میشود.

💠 *ومَنِ ازْوَرَّ عن حِبالِکَ وُفِق*
کسی که دام‌های دنیا را شناخت، پا نداد و روی بر گرداند، توفیق می یابد و به ظفر می‌رسد.

💠 *والسالمُ منکِ لا یُبالی اِن ضاقَ بهِ مُناخُهُ*
با شناخت دنیا ،اگر توانستی از گزند دنیا سالم بمانی کمبود های دنیا را خیالی نیست،
زندگی تنگ شده در دنیا را ابایی نیست. با دین و شناخت از دنیا از دست دنیا سالم می مانی.

💠 *وادنیا عندَهُ کیومٕ حانَ انْسِلاخُهُ*
اگر کسی با روح آزاده اسیر طمع دنیا نشد به اسارت و غرق در دنیا گرفتار نشد.زندگی برای او خوش است گرچه پول هم ندارد.چون میداند دنیا مانند روز زود می گذرد.
دنیا با همه طول و درازی مثل حاضر بودن [ حانَ] یک روز است ،که آنهم زود سپری می شود.

💠. *اُعزُبیٖ عَنی فوالله لا اَذِلُ لکِ فَتَستَذلِینی*
دنیا از من دور شو ، بخدا قسم خود را در مقابل تو ذلیل نکردم که تو بر من سوار باشی و مرا خوار کنی.

💠 *و لا اَسلَسُ لکِ فَتَقُودینی*
هیچگاه اختیار خود بتو ندادم که تو رهبر من باشی و هر جا تو بخواهی مرا بکشانی.
اگر اُعزُب غنی محقق شود باید به دنیا رو نشان ندهید.
در مقابل دنیا کرنش نشان دهی بدون معطلی تو را مرکب کرده سوار میشود.

اللهم اخرج حب الدنیا عن قلوبنا

بسم الله الرحمن الرحیم
بخش سوم شرح نامه ۴۵ :

💠 *وَایْمُ اللهِ یَمیناً اَستَثنیٖ فیها بمَشیَّةِ الله*
قسم میخورم بخدا و این قسم هیچ استثنا و رد خور ندارد مگر اراده و مشیت الهی بر مورد دیگری اقتضا کند.

*« ولا تَقُولَنَّ لِشئٕ اِنی فاعلٌ ذالکَ غَدَاً الا اَن یَشاءَالله کهف - ۳۳ »*
نگویید من اینکارا را فردا انجام میدهم ،
مگر اینکه بگویید ان شاءلله
تا اراده خدا بر کار شما تعلق بگیرد.

💠 *لَاَروُضَنَّ نفسی ریاضََةً تَهُشُ مَعَها الیَ القُرص اذا قَدَرَت* *مَطعُوماً*
قسم میخورم بر اینکه نفسم را زحمت و ریاضت بدهم ، یک ریاضتی که اگر اورا یک قرص نان بدهم نفسم خوشحال بشود.

💠 *و تَقنَعُ بِالمِلحِ مَاْدُوماً*
خود را طوری تربیت میکنم که نفسم قانع باشد به یک خورش نمک در کنار قرص نان راضی باشد.

💠 *و لَاَدَعَنَّ مُقلَتیٖ کعَینِ ماءٕ نَضَبَ مَعینُها مُستَفزَغَةً دُمُوعُها*
در کنار ریاضت نفس ، اشک خود را از خوف و شوق خدا جاری میکنم تا اشک چشم من خشک شود. مانند آن چشمه آبی که آب را بیرون میریزد و فرو می برد تا چشمه خشک میشود.
در کنار تأدیب جسم و ارتباط با خدا ، و ارتقاء من، اشک عنصر مهمی میتواند باشد.
💠 *اَتَمتَلیُّ السّا ئِمَةُ مِن رَعیِها فَتَبرُک*
آیا من شکم خودرا پر کنم مانند حیوان بیابانی که به چرا رفته و از سیری و پر خوری به استراحت افتاده.[ تَبرک]

💠 *و تَشبعُ الرَبیضَةُ مِن عُشبِها فَتَربِض*
یا مانند حیوان پرواری که از گیاهان تر و تازه در حد سیری و پر خوری به استراحت و چرت [ فتَربِض] می افتد.

💠 *و یَأکُلُ علیٌ مِن زادِهِ فَیَهجَع*
آیا علی بخورد و بیاشامد از زاد و توشه دنیا ، آنقدری که به استراحت وخواب [ فیَهجع] فرو برود.

💠 *قَرَت اذا عَینُهُ اذاَ اقْتَدیٰ بعدَ السنینَ المُتطاوِلةِ بالبَهیمةِ* *الهامِله*
چشم علی روشن اگر اینگونه باشم.
بعد از یک عمر زندگی اینگونه بودن، تازه به مرحله حیوانی رسیدن است .

حیوان از ابتدا حیوان بودچنین استعدادی نداشت.
انسان استعداد آدمیت داشت آنرا تنزل بدهد تخود رابه مرحله حیوان برساند!!
💠 *طُوبیٰ لنفسٕ اَدَّت الیٰ ربِها فَرضَها*
خوشا به حال نفسی که در مقابل توشه دنیا، فرائض واجب الهی را ادا کند.
در قبال نعمتهای دنیا ، یک تکلیفی هم گذاشته شده و هر نفسی مکلف به انجام آنست.

💠 *وعَرَکَت بِجَنبِها بُؤسَها*
[ اصطلاح دندان به جگر گذاشتن ]
خوشا بحال نفسی که ابتدا ادای تکلیف ، سپس دندان به جگر نهد و در برابر سختی ها صبور باشد .

💠وهَجَرَت فی اللیلِ غُمضَها
خوشا بحال کسی که خواب شبانه را از خود دور کند.خود را از خواب هجرت دهد.

💠 *حتیٰ اذا غَلَبَ الکَریٰ علیهَا افْتَرَشَت اَرضَها*
بیخوابی را ادامه دهد. وقتی خواب بر او غلبه کرد. بدنبال جای گرم و نرم نیست ،فرش او همان زمین نماز اوست.[ تَوَسَدَت کَفَها ] بالش زیر سر او کف دست اوست.

💠 *فی مَعشَرِ اَسهَرَ عُیونُهُم خوفٌ مَعادِهِم*
این چهار گروه طوبیٰ، جزو گروهی هستند که خوف مرگ ، قیامت، قبر ، چشم آنها را از خواب پرانده.

💠 *و تَجاهَت عن مَضاجِعِهِم جنُوبهُم وهَمهَمَتَ ذکرِ ربهِم* *شفاهُهُم*
پهلوی خود از رختخواب جدا کرده ، وصدای آهسته آنها مشغول به ذکر و متوجه خدا هستند.
آنقدر به استغفار طولانی مشغولند که همه خطاهایشان را از بین می برند.
این گروه ظاهر دنیای آنها زهد و سختی ست.

💠 *اولئٰک حزبُ الله اَلا انٌَ حزبَ اللهِ همُ المفلحون*
این دسته از طوبیٰ ئیان کسانی هستند که قرآن آنها را حزب الله میداند و از میان همه احزاب فقط این حزب رستگار است.

💠 *فاتقِ الله یابن حُنیف ولتَکفِکَ اَقراصَکَ لیکونَ منَ النارِ* *خَلاصُک*
یابن حنیف تقوا داشته باش به این توصیه های که گفتم.
زرق و برق طعام تو را نگیرد.
کمتر بخوابی و بیشتر کار و تلاش داشته باشی.
کف نفس کن و به قرص نانی راضی باش.
چشم به دنبال اشرافیت نداشته باش.
در مسئولیت و سمَت خود تقوا داشته باش .،
به همان چیزی که داری قانع باش
تا از آتش جهنم خلاص و در امان بمانی .والسلام

اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همّنا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

روزگارم #با_کـــریمان طی شده...

مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مددی