موضوع: اعزام مالک اشتر به مصر+ناراحتی محمد بن ابی بکر از عزل احتمالی+دو وصف بی نذیر برای مالک+رضایت امام مقدمه رضایت الهی+نظر ابن اب الحدید در مورد جمله"فرحمه الله"+جنگ داخل شهر ممنوع+استعانت از خدا در امور سخت
بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ۳۴ : خطاب به محمد بن ابی بکر :
در مورد انتساب محمد به حکومت مصر امام امیر المومنین (ع) مالک را در نظر داشت ،اما عده ای مخالفت کرده و دلیل آوردند. چون محمد بن ابی بکر در جریان برکناری و قتل عثمان یک نیروی موثر بود . و اهل مصر در آن زمان از مخالفان عثمان بودند،پس این دو باهم رابطه نزدیکی خواهند داشت و میتوانند با هم خوب کار کنند.
امام هم پذیرفت و محمد را برای ولایت مصر اعزام کرد. در اثنای کار در جریان صفین،شرایط طور دیگر شد.معاویه و عمرو عاص با حمله هایی قصد تصرف مصر را داشتند.
مصر با موقعیت خاص و نزدیک به شام و معاویه، امکان تصرف آن زیاد بود.
امام تصمیم گرفت و مالک را روانه مصر کرد همراه با یک عهد نامه [ نامه ۵۳ ] . مالک در میانه راه بود که معاویه باخبر شد که محمد برکنار و مالک جایگزین و فرماندار مصر میشود.
این اتفاق میتوانست معادله و نقشه های عمرو عاص را برهم بزند تصمیم گرفتند قبل از رسیدن مالک به مصر کار او را تمام کنند. اما مالک کسی نبود بتوان با شمشیر او را از پا درآورد
لذا یک نفر را با نقشه روانه کردند در راه به مالک رسید، خود را دوستدار اهل بیت معرفی کرد، و اشعار و احادیث در منقبت اهل بیت خواند و با این حرفها مالک او را شیعه و محب اهل بیت فرض کرد.و توانست اعتماد مالک را جلب کند
یک عسل آلوده به سم مهلک بعنوان هدیه به مالک داد و همان سبب شهادت مالک شد و در همان سرزمین دفن شد.
وقتی خبر به محمد بن ابی بکر رسید که مالک در عزیمت و جانشینی تو ، در راه به شهادت رسیده.خیلی ناراحت شدکه، چرا قصد عزل مرا داشتند،مگر چه کوتاهی کردم ! چرا باید جابجا می شدیم !
وقتی خبر ناراحتی محمد از این قضیه جابجایی به امام رسید ، این نامه ۳۴ را خطاب به محمد در مصر فرستاد. ▪️ *فقد بَلَغنی مَوجِدَتِکَ مِن* *تَسریحِ الاَشتر الیٰ عَمَلِک* محمد، بمن خبر رسیده که تو خشمگین شدی از اینکه من مالک را بسمت مصر فرستادم .
▪️ *واِنی لَم اَفعلُ ذالک اسْتِبطاءً لکَ فی الجُهد* اگر مالک را اعزام کردم به این معنا نیست ،که تو در تلاش و کوشش کندی کردی وبرای توبیخ تو او را روانه کردم ، تو ضعف نداشتی.
▪️ *ولاَازدیاداً فی الجِدِّ* به این معنا نبود که در تهدید تو باشد تا تلاش بیشتر کنی .بلکه تو کار خود را خوب انجام داده ای.
▪️ *ولو نَزَعتُ ما تحتَ یدِکَ مِن سلطانِک ...* اگر حکومت مصر از تو می گرفتم تو را رها نمی کردم .کارآمدی تو را در جای دیگری بکار می گرفتم [لَوَلَیتُکَ] تو را به حکومت می گماشتم. در جای دیگر که زحمت تو کمتر باشد [ ماهو اَیسَر ]
▪️ *و اَعجَبُ الیکَ ولایةً* و حکومت آن برای تو خوشتر باشد. ▪️ *اِنَ الرجلَ الذی کنتُ ولَیتُهُ امرَ مصر کانَ* محمد ! آن مردی که بعنوان حاکم مصر انتخاب کرده بودم [ مالک ] چند ویژگی داشت.
*رجلاً لَنا ناصحاً* مردی دلسوز و خیرخواه ما بود. *وعلیٰ عَدُونا شدیداً ناقِما* نسبت به دشمنان ما سرسخت و منتقم بود.
▪️ *فَرَحِمَهُ الله فلقدِ اسْتَکمَلَ ایامَه ولاقیٰ حِمامَه* خدا رحمت کند مالک را ،قبل از رسیدن به مصر ایام عمر او تمام شد. مالک ملاقات کرد با مرگی که برای او مقدر شده بود.
▪️ *نحنُ عنهُ راضون، اَولاهُ اللهُ رضوانَه وضاعفَ...* من علی از او راضی هستم . خدا هم بهشت را در اختیار مالک بگذارد. واجر و پاداش او را مضاعف کند.
▪️ *فَاَصْحِر لِعَدوِک وامْضِ علیٰ بصیرَتِک* محمد برای مقابله با دشمن به صحرا بروبیرون از شهر مقابله کن. چشم باز کن و با بصیرت و هوشیاری کامل به مقابله دشمن در بیا.
▪️ *و شَمِر لِحَربِ مَن حارَبَک* با دشمنان به تمام توان مقابله کن. دشمن مقابل تو شخص معاویه و عمرو عاص حیله گر است.
▪️ *وادْعُ الیٰ سبیلِ ربِک* مردم را به راه مستقیم پروردگار دعوت کن.
▪️ *و اَکثِرِ الاِستِعانةَ بالله یَکفِکَ ما اَهَمَک* زیاد بخدا توجه و توسل کن. از خدا استعانت بجو، چرا که امور سخت تو را کفایت می کند. وکمک حال تو خواهد بود در آن چیزهایی که بر تو نازل میشود. ان شاءلله
اللهم اجعلنا من العاملین بطاعتک
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ۳۴ :
خطاب به محمد بن ابی بکر :
در مورد انتساب محمد به حکومت مصر امام امیر المومنین (ع) مالک را در نظر داشت ،اما عده ای مخالفت کرده و دلیل آوردند.
چون محمد بن ابی بکر در جریان برکناری و قتل عثمان یک نیروی موثر بود .
و اهل مصر در آن زمان از مخالفان عثمان بودند،پس این دو باهم رابطه نزدیکی خواهند داشت و میتوانند با هم خوب کار کنند.
امام هم پذیرفت و محمد را برای ولایت مصر اعزام کرد.
در اثنای کار در جریان صفین،شرایط طور دیگر شد.معاویه و عمرو عاص با حمله هایی قصد تصرف مصر را داشتند.
مصر با موقعیت خاص و نزدیک به شام و معاویه، امکان تصرف آن زیاد بود.
امام تصمیم گرفت و مالک را روانه مصر کرد همراه با یک عهد نامه [ نامه ۵۳ ] .
مالک در میانه راه بود که معاویه باخبر شد که محمد برکنار و مالک جایگزین و فرماندار مصر میشود.
این اتفاق میتوانست معادله و نقشه های عمرو عاص را برهم بزند تصمیم گرفتند قبل از رسیدن مالک به مصر کار او را تمام کنند.
اما مالک کسی نبود بتوان با شمشیر او را از پا درآورد
لذا یک نفر را با نقشه روانه کردند در راه به مالک رسید، خود را دوستدار اهل بیت معرفی کرد، و اشعار و احادیث در منقبت اهل بیت خواند و با این حرفها مالک او را شیعه و محب اهل بیت فرض کرد.و توانست اعتماد مالک را جلب کند
یک عسل آلوده به سم مهلک بعنوان هدیه به مالک داد و همان سبب شهادت مالک شد و در همان سرزمین دفن شد.
وقتی خبر به محمد بن ابی بکر رسید که مالک در عزیمت و جانشینی تو ، در راه به شهادت رسیده.خیلی ناراحت شدکه، چرا قصد عزل مرا داشتند،مگر چه کوتاهی کردم !
چرا باید جابجا می شدیم !
وقتی خبر ناراحتی محمد از این قضیه جابجایی به امام رسید ،
این نامه ۳۴ را خطاب به محمد در مصر فرستاد.
▪️ *فقد بَلَغنی مَوجِدَتِکَ مِن* *تَسریحِ الاَشتر الیٰ عَمَلِک*
محمد، بمن خبر رسیده که تو خشمگین شدی از اینکه من مالک را بسمت مصر فرستادم .
▪️ *واِنی لَم اَفعلُ ذالک اسْتِبطاءً لکَ فی الجُهد*
اگر مالک را اعزام کردم به این معنا نیست ،که تو در تلاش و کوشش کندی کردی وبرای توبیخ تو او را روانه کردم ، تو ضعف نداشتی.
▪️ *ولاَازدیاداً فی الجِدِّ*
به این معنا نبود که در تهدید تو باشد تا تلاش بیشتر کنی .بلکه تو کار خود را خوب انجام داده ای.
▪️ *ولو نَزَعتُ ما تحتَ یدِکَ مِن سلطانِک ...*
اگر حکومت مصر از تو می گرفتم تو را رها نمی کردم .کارآمدی تو را در جای دیگری بکار می گرفتم [لَوَلَیتُکَ] تو را به حکومت می گماشتم.
در جای دیگر که زحمت تو کمتر باشد [ ماهو اَیسَر ]
▪️ *و اَعجَبُ الیکَ ولایةً*
و حکومت آن برای تو خوشتر باشد.
▪️ *اِنَ الرجلَ الذی کنتُ ولَیتُهُ امرَ مصر کانَ*
محمد ! آن مردی که بعنوان حاکم مصر انتخاب کرده بودم [ مالک ] چند ویژگی داشت.
*رجلاً لَنا ناصحاً* مردی دلسوز و خیرخواه ما بود.
*وعلیٰ عَدُونا شدیداً ناقِما* نسبت به دشمنان ما سرسخت و منتقم بود.
▪️ *فَرَحِمَهُ الله فلقدِ اسْتَکمَلَ ایامَه ولاقیٰ حِمامَه*
خدا رحمت کند مالک را ،قبل از رسیدن به مصر ایام عمر او تمام شد.
مالک ملاقات کرد با مرگی که برای او مقدر شده بود.
▪️ *نحنُ عنهُ راضون، اَولاهُ اللهُ رضوانَه وضاعفَ...*
من علی از او راضی هستم .
خدا هم بهشت را در اختیار مالک بگذارد.
واجر و پاداش او را مضاعف کند.
▪️ *فَاَصْحِر لِعَدوِک وامْضِ علیٰ بصیرَتِک*
محمد برای مقابله با دشمن به صحرا بروبیرون از شهر مقابله کن.
چشم باز کن و با بصیرت و هوشیاری کامل به مقابله دشمن در بیا.
▪️ *و شَمِر لِحَربِ مَن حارَبَک*
با دشمنان به تمام توان مقابله کن.
دشمن مقابل تو شخص معاویه و عمرو عاص حیله گر است.
▪️ *وادْعُ الیٰ سبیلِ ربِک*
مردم را به راه مستقیم پروردگار دعوت کن.
▪️ *و اَکثِرِ الاِستِعانةَ بالله یَکفِکَ ما اَهَمَک*
زیاد بخدا توجه و توسل کن.
از خدا استعانت بجو، چرا که امور سخت تو را کفایت می کند.
وکمک حال تو خواهد بود در آن چیزهایی که بر تو نازل میشود. ان شاءلله
اللهم اجعلنا من العاملین بطاعتک