موضوع: متن کامل نامه از کتاب تمام نهج البلاغهپاسخ امیرالمومنین به گستاخی معاویه+هر نعمتی، حقیبه دوش انسان میگذارد+معرفت، کیمیایی که به هوشیاران میرسد+راه حق واضح است+دلسوزی های امیرالمومنین برای دشمن درجه یک خود+نفس، دشمنی که بیچارگی انسان را رقم میزند+دانایی و نادانی از دیدگاه حضرت
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ۳۰ :
در پاسخ نامه معاویه :
متن نامه معاویه در تاریخ موجود نیست
و جواب نامه بیشتر از این مقداریست که سید رضی ( رضوان الله ) آورده.
*• فاتَقِ اللهَ فیما لَدَیکَ*
معاویه خدا نعمتهایی بتو داده [ نعمت حکومت شام ، اختیار بیت المال ، اعضا و جوارح ،سلامتی ] نعمتهایی که داری ببین و تقوا را در مورد آنها رعایت کن.
*• وَانظُر فی حَقهِ علیکَ*
در مقابل هر نعمتی یک حق و وظیفه ای هست.
خداوند در مقابل هر نعمتی که داده انتظاری هم دارد.ببین وظیفه تو نسبت به آن چیست .
*• وارْجِعْ الیٰ معرفةِ ما لا تُعذَرُ بِجِهالَتِهِ*
رجوع کن به آن چیزی که اگر معرفت به آن نداشته باشی هیچ عذری از تو پذیرفته نیست.
آن چه معرفتی ست که اگر نشناسیم یا نداشته باشیم عذر از ما برداشته میشود؟
۱- معرفةِ الله
۲- معرفت امام زمان خویش
*« مَن مات ولَم یَعرِف امامَ زمانهِ فقد ماتَ مَیتةً اَو میٖتةُ* *الجاهلیّه »*
*• فاِنَ للطاعةِ*
برای اطاعت کردن از خداوند و امام چند راه وجود دارد.
*۱- اَعلاماً واضِحه*
برای اطاعت کردن نشانه هادر مسیر کاملا آشکاراست .
*۲- سُبُلاً نَیِرَه*
روشنایی مسیر کاملا تامین شده که سقوط نکنی.
*۳- و مَهَجَةً نَهجَه*
مسیر طاعت واضح است.
*۴- و غایَةً مَطلوبَه*
نهایت و سرانجام مسیر طاعت دلچسب و مطلوب است.
*• یَرِدُها الاَکیاسُ و یُخالِفُها الاَنکاس*
انسان عاقل و تیز هوش اراده می کند مسیر طاعت را .
و انسان نادان و کم خرد مخالفت با مسیر طاعت را اراده می کند.
*• مَن نَکَبَ عنها جارَ عنِ الحق و* *خَبَطَ فی التیٖهِ*
شخصی از مسیر اطاعت رویگردان شود به بیراهه می افتاد.
اطاعت اصل است، که در جاده نگه میدارد.
ترک طاعت پرتاب شدن از جاده و سرگردانی در بیابان است.
*• و غَیَرَاللهُ نعمتهُ و اَحلَ بهِ نقمَتَه*
خدا نعمتها را از او تغییر داده و بجای آن نقمت، رنج را مقرر میکن
*• فنفسَکَ نفسَک فقد بیَنَ الله لکَ سبیلَک*
خودت را دریاب ،مراقب نفس باش.
خدا راه خود را بتو نشان داده.
*• وحیثُ تَناهَت بکَ اُمورَک*
نه تنها راه را نشان داده سرانجام کار را هم برای تو مشخص کرده .
راه طاعت به کجا ختم می شود.
راه شورش به کجا منتهی می شود.
هم راه و هم نتیجه امور را بتو آگاهی داده.
*• فقد اَجرَیتَ الیٰ غایةِ خُسرٕ و مَحَلَةِ کفرٕ*
تو در حال حرکت بسمت سرنوشت زیانبار هستی و از مرحلهٔ اسلام به مرحله کفر نزول می کنی.
*• و اِنَ نفسَکَ قد اولَجَتکَ*
بدان نفس و هوا و هوس تورا در این امور وارد میکند.
*۱- اَولَجَتکَ شراً*
تو را در شرور وارد می کند.
شری که اطراف تو را گرفته بر نفس مدار بودن توست.
*۲- و اَقمَحَتکَ غَیَاً*
شر زیاد تو را در گمراهی فرو میبرد.
*۳- و اَورَدَتکَ المَهالِک*
گمراهی زیاد تو را به لبهٔ پرتگاه هلاکت می برد.
*۴- و اَوعَرَت علیکَ المَسالِک*
لبه پرتگاه راه نجات سخت میشود.
سقوط در پرتگاه راه نجات ندارد.
اللهم لا تجعل الدنیا اکبرَ همّنا