موضوع: نامه امیرالمومنین به محمد بن ابی بکر+تاسف امیرالمومنین از رسیدن این نامه به دست معاویه+هر کسی که دنبال تبلیغ دین است باید اخلاق محمدی داشته باشد+حسابرسی از کوچکتریین اعمال+هر عذابی بشوید نتیجه عمل خودتان است+متقیان شریک دنیای دنیاطلبان اند+دنیا طلبان هیچ سهمی از آخرت متقین ندارند+چطور انسان متقی در حد ثروتمندان غذا میخورد و در بهترین خانه سکونت دارد؟+اذت زهد در دنیا تبدیل میشود به لذت همنشینی با خدا+همه تحت تعقیب مرگ هستید+رابطه خوف و رجاء در نگاه مولا+مبارزه با نفس همزمان با جهاد با دشمن+جایگاه نماز در حکومت اسلامی+پیغمبر برای بعد از خودش از مشرکان بیشتر نگران بود یا منافقین؟
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ۲۷ :
عهد نامه به حاکم مصر
امیر المومنین محمد بن ابی بکر فرزند خوانده خود را بعنوان حاکم مصر معرفی کرد.
گرچه امام با اعزام او موافق نبود و مالک را معرفی کرد ،اما به اصرار عده ای از دوستان حضرت را مجبور کردند محمد را به فرمانداری مصر بگمارد.
سرزمین مصر از جهت فضا ی سیاسی و موقعیت منطقه ای، و نزدیک بودن به شام ، وآن نگاه معاویه که هر لحظه در تصرف مصر بود.
محمد بن ابی بکر پسر جوان و پاکی بود ولی برای اینکار مناسب نبود.امام هم آگاه بود اما پافشاری برخی سبب اعزام او شد واین عهد نامه را همراه او فرستاد که برای مردم هم بخواند.
موقعیت سیاسی حاکم سبب شد عمر و عاص حمله کرد و محمد شکست خورد و با یاران خود به شهادت رسید.
عمر و عاص وقتی به دار الحکومة مسلط شد تعدادی از نامه های امیرالمومنین صلوات الله علیه از جمله همین نامه را برای معاویه فرستاد.
معاویه از خواندن نامه بشدت تعجب می کرد چه نکات ریز، و ارزشمند ی را تذکر داده.
ولید بن عُقبه پیشنهاد داد نامه ها را بسوزان به دست کسی نیفتد. تا روز بروز مقام علی آشکارتر نشود.
ولی معاویه با همه خباثت نپذیرفت.چگونه این علم و فضل را از بین ببریم.
در عوض کاری کرد، اسم نامه هارا عوض کرد بجای نام علی ،خلیفه اول ابوبکر را قرار داد.
ابوبکر عهد نامه را برای پسرش محمد به ارث گذاشته.
با این روش هم آبرو برای خلفا بخرد و هم نام علی از سر زبانها بیفتد..
دربین مردم جا انداختند نامه خلیفه ست و بعد از شهادت محمد به دست عمرو عاص افتاده و حال به دربار معاویه رسیده و حفاظت می کنیم.
بعدها عمربن عبد العزیز که نسبت به شیعیان و اهل بیت گرایش داشت،آشکارا اعلام کرد این یک دروغ است که از زمان معاویه پایه گذاری شده و بعد از او هم ادامه دادند.
متن این نامه بسیار کوتاهتر از متن اصلی است.بخش اندکی از آن در نهج الباغه آورده شده.
*– واخْفِض بهم جناحَک*
در مواجهه با مردم بالهای محبت خود را برای مردم پهن کن.با محبت سخن بگو
*« واخفِض جَناحکَ لِمَنِ اتَبعَک منَ المومنین شعرا - ۲۱۵ »*
*– واَلِن آهن جانِبَک*
خُلق و خوی خود رانرم کن.برای مردم متواضع باش.
*« فبِما رحمةٕ مِنَ الله لِنتَ لهم العمران - ۱۵۹ »*
*– وابْسُط لهم وجهَک*
گشاده رویی را با مردم فراموش نکن.
*« فبذالِک فلیَفرَحوا خیرٌ یونس - ۵۷ »*
*– وآسِ بینَهم فی اللحظةِ و النظرةِ*
در سخن گفتن با مردم، نگاه کردن تساوی را رعایت کن چه در نگاه کوتاه و چه در نگاه کامل ،همه را به یک اندازه نگاه کن .
ضعفا و اغنیا نسبت بتو یک گونه ابراز محبت بفهمند.
*– حتی لا یَطمعَ الضُعماء فی حَیفِک*
با رعایت مساوات تو، اغنیا نسبت بتو طمع نکنند و بی عدالتی راهی باشد که بسوی تو باز شود.همین نگاه است [ اگر اغنیا را زیاد نگاه کنی ] که طمع های بعدی را به بار می آورد.
*– ولا یَیاَسَ الضُعفا مِن عدلِک*
وضعفا هم از عدل تو نا امید نشوند .[ اصلا بما نگاه و توجه نکرد چگونه برای حل مشکل بسوی او برویم
*– فانَ اللهَ یُسائلُکم معشَرَ عباده....*
خطاب به مردم: تمام اعمال شما در کفهٔ محاسبه قرار می گیرد.خدا روزی از شما خواهد پرسید،
از عمل کوچک و بزرگ ، ظاهر و پنهان [ فکر ، نیت ] باید حساب پس بدهید.
*–فاِن یُعَذِب فاَنتم اَظلَم*
اگر در میزان و محاسبه الهی عذاب بر شما رقم خورد و جزا ی شما کیفر بود ظلم را از خدا ندانید ،عذاب از جانب خود شماست، به نفس خود ظلم کردید.
*« ما اَصابکَ مِن سیِئَةٕ فمِن نفسِکن نساء- ۷۹ »*
*– واِن یَعفُ فهو اَکرم*
اگر از شما گذشت از بخشش و بزرگواری خداوند است.
*ما اصابکَ مِن حسَنَةٕ فمِنَ الله نساء - ۷۹ »*
ناشی از بی عدالتی خدا نیست .
*– واعلموا ..انَ المتقینَ ذَهبوا بعاجِلِ الدنیا*
بدانید بندگان خدا متقیان از دنیای زود گذر سود می گیرند بنفع آخرتی که در پیش دارند.
*– فشارِکوا اهلَ الدنیا فی دنیاهُم*
متقین در دنیای دنیا طلبان شریک هستند.
از دنیا بهره میبرند همانگونه که از آخرت بهره می گیرند.
*– ولم یُشارِکُهُم اهلُ الدنیا فی آخرَتِهِم*
اهل دنیا در بهرهٔ آخرتی متقیان شریک نیستند.
متقی از دنیا و آخرت سود میکند
غیر متقی از دنیا سود می برد اما از آخرت نه.
*– سَکَنُ الدنیا باَفضلِ ما سُکِنَت و اَکَلوا ها ....*
متقی در بهترین جای دنیا زندگی و و از بهترین غذا استفاده می کند.
بهترین و بدترین یک عنوان نسبی ست.
هر جا که دل خوش است بهترین است.
غذای ساده بهترین است چون با آرامش روان و دل خوش استفاده میشود.
بر خلاف اشرافی که ظاهری زیبنده دارد اما باطن آن آتش است. طیب و پاک نیست.اشک یتیمی پشت آنست.لذا در آن لذت و آرامش نیست.
متقی خانه او کوچک ، غذای او ساده اما طیب و طاهر است
زاهدین به داده ها و داشته ها قانعند و همین قناعت بهترین است که راضیند.و لذت می برند.
*– فحَظُوا من الدنیا بنا حَظیِ المُترفون*
همان حظی که اغنیای یاغی از زندگی می برند،متقی هم همان حظ را می برد.بلکه بیشتر از اولذت حقیقی را می
*– ثم انْقَلَبوا عنها بالزادِ المُبَلِغ*
متقی وقتی عمر دنیا را تمام کرد جابجا می شود بسمت آخرت، با یک زاد و توشه کافی که مسیر طولانی اورا کفاف باشد.
از دنیا با یک تجارت پر سود حرکت می کند و بعد مرگ سود تجارت را دریافت می کند.
*– وتَیَقَنوا اَنَهم جیرانُ الله غداً ...*
یقین داشتند وقتی از دنیا رفتند همسایه خدا خواهند بود.
*– لا تُرَدُ لهم دَعْوةً*
اگر در قیامت چیزی درخواست کنند رد نمی شود.
*« لهم فیها فاکِهَةٌ و لهم فیها ما یَدَعون. یس - ۵۷ »*
هرچه بخواهند فراهم است خدا تکریم میکند.
*– ولا یُنقَصُ لهم نصیبٌ مِن لٕذَةٕ*
از لذت کسی در بهشت کم نمی شود.
*« ولکم ما تَشتَهیٖ انفسُهُم ولکم ...فصلت - ۳۱»*
در دنیا لذت زهد را چشیدند که به لذت آنجا دست یافتند.
*– فاحذروا عباداللهِ الموت و قُربَةٕ واَعِدوا لهم عُدَه*
بندگان خدا بر حذر باشید از مرگ و نزدیک بودن آن.
فراهم کنید آمادگی متناسب با مرگ را.
آماده شدنی که مختص مرگ باشد.
یعنی توبه ، اولین آمادگی مرگ ، عمل صالح و حساب و کتاب صاف. هر لحظه که عمر تمام شد آماده باشید.
*– فاِنهُ بامرٕ عظیم و خَطبٕ جلیل.*
متقیان !! مرگ بسراغ شما می آید. و یک امر عظیم است.
وبرای اهل دنیا هم مرگ می آید که حادثه ناگوار است.
*_ بخیرٕ لا یکونُ معَهُ شَرٌ او شرٕ لا یکونُ معَهُ خیر...*
مرگ برای عده ای خیر است که شر در آن راه ندارد ( امر عظیم )
مرگ برای عده ای شر است ( خطب جلیل) که برایشان خیر ندارد.
*- فمن اَقربُ الی الجنه ...*
کسی نزدیک به بهشت نیست ، از خود عمل و عمل کننده.
یعنی خود عمل بهشت است نه اینکه به بهشت برساند.
و هیچکس نزدیکتر به جهنم نیست ،از عمل عمل کننده.
خود عمل خیانت آتش است.
*– و انتم طُرَداءُ الموت ...واِن فَرَرتُم منه ..*
همه شما تحت تعقیب مرگ هستید.
اگر با پای خود بایستید و آماده مرگ باشید شما را می گیرد.
واگر فرار کنید او به شما می رسد.
*« اَینَما تکونوا یُدرِککُمُ الموت و لو کنتُم فی بروجٕ مُشَیَدَه نساء - ۷۸ »*
قدرت فرار در کار نیست در بلندیها هم شما را درک میکند.
ثمرگ بشما چسبیده تراست از سایهٔ شما
در تاریکی شب سایه انسان نیست ،اما مرگ شب و روز و هر لحظه با شماست.
*– فاحذروا ناراً.....و عذابُها جدید*
مراقب باشید جهنم عمیق و آتش آن شدید و عذاب در حال تجدید شدن است.
*« کُلَما نَضِجَت جُلودُهم بَدَلناهُم جُلوداً غَیرَها نساء - ۵۶* »
می سوزد ،تمام می شود، دوباره از نو ، به یک عذاب جدید تبدیل می شود.
*– دارٌ لیس فیهِا رحمة ...*
خانه ای که در آن از رحمت خبری نیست.
صدا ها در آن شنیده نمی شود .
درخواستها اجابت نمی گردد.
*« لا یُفَتَرُ عنهُم و هم فیهِ مُبلِسون زخرف - ۷۵»*
عذاب از آنها کاسته نمی شود و ناامید هستند.
*– ولا تُفرَجُ فیها کُربة*
عذاب و سختی تمام شدنی نیست
*« و نادَو یا مالکُ لِیَقضِ علینا ربُک فال اِنکم ماکثون زخرف - ۷۷ »*
برای تخفیف عذاب به خازنان دوزخ التماس می کنند شما از خدا بخواهید تخفیف در عذاب مارا .
گویند شما تا ابد اینگونه اید.
*– وانِ استَطَعتم اَن یَشَتَدَ خوفٕکم من الله و اَن یَحسُنَ ظَنَکم*
هر چقدر توان دارید خوف شما از خدا شدید باشد.و همینطور حسن ظن شما بخدا زیاد باشد.
بین خوف و رجا را جمع کنید هم بشدت ترس و هم بشدت امیدوار باشید.
بهترین حسن ظن را بخدا کسی دارد که بیشترین ترس را دارد.
*– واعلم یا محمد ....*
بدان ای محمدتو را در جایگاه مهمی حکومت دادم .سزاوار است که در جهاد اکبر با نفس خود مخالفت کنی ،مراقب نفس باشی.
– و نسبت به جهاد اصغر و مبارزه با دشمن هم مراقب باش و از دین دفاع کن.
اگر ساعتی از عمر تو باقی مانده باشد همان یکساعت را مبارزه با دشمن بگذران.
*– ولا تُسخِطِ الله برضا احدٕ من خلقه*
هیچگاه رضای خلق را به رضای خالق ترجیح مده.
اموری را خلق خدا راضی باشند اما خدا بر آن ناراضی ست.
*و لیس من الله ....*
چیزی خوشایند مردم است و خدا هم از چیزی خوش دارد.
اگر مردم نپسندیدند، آنچه نزد غیر خدا هست در نزد خدا هم هست.
عزت و احترام مردم خواستی پیش خدا هم هست ،رضایت خدا را ببین عزیز میکند.
آنچه را که مردم ندارند فقط آنرا خدا دارد.،جای همه را می گیرد.پس رضای خدا را بر همه چیز تر جیح بده.
*– صَلٓ لوَقتِها*...
بعنوان نیروی سرشناس حکومتی هر جا وارد شدی نماز را در اول وقت بپا دار
*– ولا تُعَجِل وقتَها لِفراغ*
در روز بیکاری نماز را اول وقت و در روز مشغله نماز را بتاخیر نیانداز. در هر دو صورت نماز اول وقت ترک نکن.
*– آنَّ کلَ شیءٕ مِن عمَلِکَ تَبَعٌ لِصلاتِک*
تمام اعمال تو تابع نماز است.
اولین خیری که محاسبه می شود نماز است.
اگر پذیرفته شد مابقی پذیرفته میشود.
اِن قُبِلَتْ قُبِلَتْ سوٰیٰها
اللهم اکرمنا بنور الفهم