موضوع: وصیت نامه ی حضرت+توحید و نبوت دو ستون خیمه دین+سه مرحله زندگی هر انسانی:همنشینی با دوستان، مریضی و سختی ،مرگ و جدایی+نظر امیر المومنین راجع به قصاص قاتل چه بود؟+آیا امام مجتبی وصیت حضرت را عملی کرد؟+علاقه مولا به شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ۲۳ : وصایای حضرت را قبل از شهادت
— *وصیتی لکم اَن لاتُشرکوا باللهِ شیئاً* بخدا شرک نورزید ،چیزی را همطراز خدا قرار ندهید. گاهی دل ، زیبایی، فرزند، گاه بت پرستی در لباس نو ، خانه و موبایل پرستی و اشکال جدیدی بر انسان عرضه میشود که همطرازی با خدا دارد. حقیقتاً موحد باشید. نه آنگونه که قرآن میگوید ،بسیاری از مومنین مشرکند. « *وما کان اکثرُهُم الا مشرکون* » اعتماد و اعتقاد بغیر خدا بیشتر باشد شرک است.
— *محمدٌ صلی الله علیه فلا تُضَیِعوا سُنتهُ* وصیت دوم سنت پیامبر را ضایع نکنید. تمام احکام واجب و حرام ، مستحب و مکروه ،ذیل عنوان سنت مطرح است ،پاس بدارید. — *اَقیمُوا هٰذینِ العَمودیْنِ* توحید و نبوت هر دو عمود خیمه اند. این دو عمود را بپا دارید. خیمه همیشه به ستون استوار و پابرجاست ،وگرنه یک چادر افتاده است.
توحید و نبوت به حرف زدن و دوست داشتن ،ودوستدار اهل بیت بودن ،پابرجا نمی شود. توحید و نبوتی که اقامه شود و اجرا شود ستون خیمهٔ اسلام می شود.
— *اَوقَِدوا هٰذینِ المصباحَینِ* روشن کنید این دو چراغ توحید و نبوت را. توحید چراغی که تا روشن نشود ،بدست گرفته نشود، در مسیر تاریک مقابل وهم ، خیال ، فکر، عقل ،عمل قرار نگیرد، مسیر روشن نشود، این چراغ توحید خاموش است.
تا موحد نشوید این توحید بدرد نمی خورد، تا پیامبر را با تمام اعمال خود تصدیق نکنید. این نبوت بدرد نمی خورد.بسمت این دو چراغ بروید.
— *و خِلالُکم ذَمّ* برشما سرزنشی نیست. این جمله یک اصطلاح است. اگر این دو چراغ را روشن کرده و استفاده کردید .وقتی کار بنحواحسن انجام شد ،هر اتفاقی که پیش آمد مذمتی برشما نیست. خدا به زحمت و خون دل خوردن ها برکت می دهد. *— آنا بالاَمسِ صاحِبُکم* من دیروز همسایه و کنار دست شما بودم ،در مسجد و جنگ باشما بودم.
*— الیومَ عبرَةٌ لکم* امروز در بستر بیماری، زهر در پیکر من اثر کرده ،امروز من مقابل دیدگان شما عبرت شما شدم.
— *و غَدَاً مُفارِقُکم* فردا شما علی را از دست خواهید داد و فراق بین ما ایجاد خواهد شد.
جمله تطبیقی دیروز بودم ، امروز عبرتم ، فردا مفارق ، سه جمله در تمام زندگی هر انسانی صادق است. تکلیف قاتل مشخص میکند.
*— اِن اَبقَ فاَنَا ولیُ دَمی* اگر زنده ماندم خود اختیار دارم ،ولی دم هستم ،میدانم قصاص یا عفو کنم.
*—واِن اَفنَ فَالفَناءُ میعادیٖ* اما اگر ضربه مرا به شهادت رساند ،مرگ میعاد من بود.من بسمت آن در حرکت بودم ،حال به آن رسیدم. در حال رفتن بودم کسی به این رفتن جزع نکند.
*— واِن اَعْفُ فَالعَفوُ لی قُربةٌ وهو لکم حسنه* اگر از قاتل من بگذری موجب تقرب من بخدا میشود آن یک حسنه برای بازماندگان است.
*— فَاعفُوا* شما قاتل را عفو کنید .آیا دوست ندارید که خدا شما را عفو کند ،پس دیگران را ببخشید. *« اَلا تُحِبُون اَن یَغفِرَ اللهُ لَکم نور -۲۲ »*
*— واللهُ ما فَجَاَنیٖ منَ الموت واردٌ کرِهتُهُ* بخدا قسم هیچ عارضه ای از مرگ بر من وارد نشده من آنرا ناپسند بدانم. هر شمشیر و نیزه بسمت من آمد ،با جان پذیرفتم چون مشتاق لقاءالله بودم.
— ولا طالعٌ اَنکَرتَهُ* هیچ نشانه ای از مرگ بر من طلوع نکرد که من از آن ناراحت باشم و انکار کنم. با خوشرویی بسمت آن رفتم.
— ما کنتُ الا کَقارِبٕ وَردَ و طالِبٕ وَجَد ارتباط من و مرگ اینگونه است. در تمام طول عمر دنبال شهادت بودم و امروز به آن وارد شدم مانند کسی که در طلب چیزی دنبال او می گردد تا پیدا کند.وامروز به آن دست یافته.
*— «وما عنداللهِ خیرٌ للابرار آل عمران - ۱۹۸ »* آنچه را که برای من مهیا کرده اند بهتر است تا این خون دل دنیا ،دشمنی و عناد در دنیا. فضای امن و آرامش برای من مهیا ست. شبهه: فاعفوا در متن که امر شده قاتل را عفو کنید چرا امام مجتبی صلوات الله علیه بعنوان وارث به آن عمل نکرد و قاتل را قصاص کرد.
سه پاسخ: ۱- شأن صدور نامه اینست که شیعیان دسته دسته به دیدار حضرت که بیهوش بود می آمدند و میرفتند. در یکی از دیدارها حضرت چشم باز کردو یکی از حضار در خواست توصیه کرد. امام این جملات را فرمود.
این جملات خطاب به امام مجتبی نیست خطاب به عموم مسلمین است. امام تکلیف قاتل خود مشخص نمی کند.بطور کلی به جامعه مسلمان سفارش میکند به آیات عفو قرآن عمل کنید.
پس تعیین تکلیف برای قاتل خود نمی کند بلکه مقتول ،قصاص و قاتل و عفو را مطرح می کند ،اگر مسلمان بگذرد خیلی خوب است.
۲- نامهٔ ۴۷ جزو وصایای مهم امام است که صریح فرموده: به سبب شمشیر ابن ملجم بشهادت رسیدم اورا قصاص کنید اما شمشیر در مقابل یک شمشیر. و در این نامه، تعیین تکلیف قاتل را انجام دادند.
۳- بفرض هم فرموده باشد عفو کنید. اگر امام مجتبی بعد شهادت ابن ملجم را آزاد می کرد چه اتفاقی می افتاد.
در هنگام ضربت در مسجد مردم چنان خشم و غضب به او داشتند که در لحظات دستگیری از شدت ناراحتی قطعه ای از بدن او را چنگ چنگ میزدند.
فضا به گونه ایست که اگر آن ملعون هم آزاد میشد مردم او را مصلح می کردند. و مصلح شدن را پیامبر نهی کرده بود. لذا امام مجتبی (ع) صلاح بر آزادی او نمی بیند.و اورا قصاص میکند همانگونه که فرموده بود.
اللهم اجعل عاقبة امرنا خیرا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ۲۳ :
وصایای حضرت را قبل از شهادت
— *وصیتی لکم اَن لاتُشرکوا باللهِ شیئاً*
بخدا شرک نورزید ،چیزی را همطراز خدا قرار ندهید.
گاهی دل ، زیبایی، فرزند، گاه بت پرستی در لباس نو ، خانه و موبایل پرستی و اشکال جدیدی بر انسان عرضه میشود که همطرازی با خدا دارد.
حقیقتاً موحد باشید. نه آنگونه که قرآن میگوید ،بسیاری از مومنین مشرکند.
« *وما کان اکثرُهُم الا مشرکون* »
اعتماد و اعتقاد بغیر خدا بیشتر باشد شرک است.
— *محمدٌ صلی الله علیه فلا تُضَیِعوا سُنتهُ*
وصیت دوم سنت پیامبر را ضایع نکنید.
تمام احکام واجب و حرام ، مستحب و مکروه ،ذیل عنوان سنت مطرح است ،پاس بدارید.
— *اَقیمُوا هٰذینِ العَمودیْنِ*
توحید و نبوت هر دو عمود خیمه اند. این دو عمود را بپا دارید.
خیمه همیشه به ستون استوار و پابرجاست ،وگرنه یک چادر افتاده است.
توحید و نبوت به حرف زدن و دوست داشتن ،ودوستدار اهل بیت بودن ،پابرجا نمی شود.
توحید و نبوتی که اقامه شود و اجرا شود ستون خیمهٔ اسلام می شود.
— *اَوقَِدوا هٰذینِ المصباحَینِ*
روشن کنید این دو چراغ توحید و نبوت را.
توحید چراغی که تا روشن نشود ،بدست گرفته نشود، در مسیر تاریک مقابل وهم ، خیال ، فکر، عقل ،عمل قرار نگیرد، مسیر روشن نشود، این چراغ توحید خاموش است.
تا موحد نشوید این توحید بدرد نمی خورد، تا پیامبر را با تمام اعمال خود تصدیق نکنید. این نبوت بدرد نمی خورد.بسمت این دو چراغ بروید.
— *و خِلالُکم ذَمّ*
برشما سرزنشی نیست. این جمله یک اصطلاح است.
اگر این دو چراغ را روشن کرده و استفاده کردید .وقتی کار بنحواحسن انجام شد ،هر اتفاقی که پیش آمد مذمتی برشما نیست.
خدا به زحمت و خون دل خوردن ها برکت می دهد.
*— آنا بالاَمسِ صاحِبُکم*
من دیروز همسایه و کنار دست شما بودم ،در مسجد و جنگ باشما بودم.
*— الیومَ عبرَةٌ لکم*
امروز در بستر بیماری، زهر در پیکر من اثر کرده ،امروز من مقابل دیدگان شما عبرت شما شدم.
— *و غَدَاً مُفارِقُکم*
فردا شما علی را از دست خواهید داد و فراق بین ما ایجاد خواهد شد.
جمله تطبیقی دیروز بودم ، امروز عبرتم ، فردا مفارق ، سه جمله در تمام زندگی هر انسانی صادق است.
تکلیف قاتل مشخص میکند.
*— اِن اَبقَ فاَنَا ولیُ دَمی*
اگر زنده ماندم خود اختیار دارم ،ولی دم هستم ،میدانم قصاص یا عفو کنم.
*—واِن اَفنَ فَالفَناءُ میعادیٖ*
اما اگر ضربه مرا به شهادت رساند ،مرگ میعاد من بود.من بسمت آن در حرکت بودم ،حال به آن رسیدم.
در حال رفتن بودم کسی به این رفتن جزع نکند.
*— واِن اَعْفُ فَالعَفوُ لی قُربةٌ وهو لکم حسنه*
اگر از قاتل من بگذری موجب تقرب من بخدا میشود آن یک حسنه برای بازماندگان است.
*— فَاعفُوا*
شما قاتل را عفو کنید .آیا دوست ندارید که خدا شما را عفو کند ،پس دیگران را ببخشید.
*« اَلا تُحِبُون اَن یَغفِرَ اللهُ لَکم نور -۲۲ »*
*— واللهُ ما فَجَاَنیٖ منَ الموت واردٌ کرِهتُهُ*
بخدا قسم هیچ عارضه ای از مرگ بر من وارد نشده من آنرا ناپسند بدانم.
هر شمشیر و نیزه بسمت من آمد ،با جان پذیرفتم چون مشتاق لقاءالله بودم.
— ولا طالعٌ اَنکَرتَهُ*
هیچ نشانه ای از مرگ بر من طلوع نکرد که من از آن ناراحت باشم و انکار کنم.
با خوشرویی بسمت آن رفتم.
— ما کنتُ الا کَقارِبٕ وَردَ و طالِبٕ وَجَد
ارتباط من و مرگ اینگونه است.
در تمام طول عمر دنبال شهادت بودم و امروز به آن وارد شدم
مانند کسی که در طلب چیزی دنبال او می گردد تا پیدا کند.وامروز به آن دست یافته.
*— «وما عنداللهِ خیرٌ للابرار آل عمران - ۱۹۸ »*
آنچه را که برای من مهیا کرده اند بهتر است تا این خون دل دنیا ،دشمنی و عناد در دنیا.
فضای امن و آرامش برای من مهیا ست.
شبهه:
فاعفوا در متن که امر شده قاتل را عفو کنید چرا امام مجتبی صلوات الله علیه بعنوان وارث به آن عمل نکرد و قاتل را قصاص کرد.
سه پاسخ:
۱- شأن صدور نامه اینست که شیعیان دسته دسته به دیدار حضرت که بیهوش بود می آمدند و میرفتند.
در یکی از دیدارها حضرت چشم باز کردو یکی از حضار در خواست توصیه کرد.
امام این جملات را فرمود.
این جملات خطاب به امام مجتبی نیست خطاب به عموم مسلمین است.
امام تکلیف قاتل خود مشخص نمی کند.بطور کلی به جامعه مسلمان سفارش میکند به آیات عفو قرآن عمل کنید.
پس تعیین تکلیف برای قاتل خود نمی کند بلکه مقتول ،قصاص و قاتل و عفو را مطرح می کند ،اگر مسلمان بگذرد خیلی خوب است.
۲- نامهٔ ۴۷ جزو وصایای مهم امام است که صریح فرموده:
به سبب شمشیر ابن ملجم بشهادت رسیدم اورا قصاص کنید اما شمشیر در مقابل یک شمشیر.
و در این نامه، تعیین تکلیف قاتل را انجام دادند.
۳- بفرض هم فرموده باشد عفو کنید.
اگر امام مجتبی بعد شهادت ابن ملجم را آزاد می کرد چه اتفاقی می افتاد.
در هنگام ضربت در مسجد مردم چنان خشم و غضب به او داشتند که در لحظات دستگیری از شدت ناراحتی قطعه ای از بدن او را چنگ چنگ میزدند.
فضا به گونه ایست که اگر آن ملعون هم آزاد میشد مردم او را مصلح می کردند.
و مصلح شدن را پیامبر نهی کرده بود.
لذا امام مجتبی (ع) صلاح بر آزادی او نمی بیند.و اورا قصاص میکند همانگونه که فرموده بود.
اللهم اجعل عاقبة امرنا خیرا