فقط بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ۸ : نامه به جریربن عبدالله زمانی که در نزد معاویه بود.
جریر فرماندار همدان در عصر عثمان ،حضرت او را عزل نکرد درسمت خود باقی بود.
حضرت برای تمامی والیان نامه نوشت که مردم را برای بیعت با امام آماده کنند.از مردم بیعت بگیرند که خلافت حضرت را پذیرفتند.
جریر این وظیفه خودرا در همدان انجام داد بیعت را گرفت وبسمت حضرت روانه شد تا گزارش کار و کیفیت بیعت را بعرض برساند.
به امام پیشنهاد داد که حاضر است نامه دعوت به بیعت ، بسمت معاویه را تقبل کرده بدست او برساند.
خود پیشگام شد و نامه را برد ،مدتها از او خبری نشد تا اینکه مردم به تردید افتادند ،که جریر به معاویه پیوسته واین یک توطئه بوده که بماند.
مردم به امام گفتند مبارزه با معاویه را شروع کنیم.جریر نیامد. فرمود ؛ نماینده من جریر آنجاست این یک خطریست که او را آسیب بزنند ثانیا حمله کنیم درهای صلح بسته میشود. امید دارم عده زیادی را بولایت خود برگردانم و فقط معاندین باقی بمانند. امیرالمومنین این نامه را برای جریر بن عبدالله می نویسد.
وقتی این نامه بدست تو رسید ،بلافاصله بر می گردی . اگر نیامدی ،خدعه شده و معاویه تو را فریب داده.ویا اینکه از اول قصد خیانت داشتی و از این طریق به معاویه پناهنده شدی.
بعد مدتی برگشت و علت طولانی بودن سفر خود گفت: معاویه دست بدست میکرد جواب نامه نمیداد. هدف معاویه این بود.خود را حاکم معرفی کند و از مردم برای خود بیعت بگیرد. که اگر جنگی واقع شد نیرو باندازهٔ کافی داشته باشد. — اَما بعد فاِذا اَتاکَ کتابیٖ فَاحْمِل معاویه علیَ الفصل* جریر این نامه بدست تو رسید معاویه را به فصل الخطاب امر کن. اگر تصمیم به جنگ یا تصمیم به صلح دارد ،خود را آماده کند. اینکه تو را نگهداشته و جواب نامه نمیدهد.
— *وخُذهُ بالاَمرِ الجَزم* او را امر کن یک تصمیم جدی وقطعی بگیرد.
— *ثُمَ خَیرهُ بینَ حربٕ مُجلیَه* اورا مخیر کن اگر دوستدار جنگ است.ما آماده ایم ولی جنگ خانمانسوز ،جنگی که افراد او از شهر و دیار آواره شوند.
— *اَو سِلمٕ مُخزیَه* اگر صلح میخواهد باید بیعت مرا بپذیرد. باید دوستی همراه با ذلت را بپذیرد.
— *فَاِنِ اخْتارَ الحَرب فَانْبِذ الیهِ* ازاین دو راه اگر مسیر جنگ را انتخاب کرد،نامه ای که در دست توست به سوی او پرتاب کن.
— *واِنِ اخْتارَ السِلمَ فخُذ بیعتَهُ* اگر خواستار صلح بود از او بیعت بگیر و برگرد. او باید سرسپردهٔ حکومت من باشد. والسلام.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
فقط بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ۸ :
نامه به جریربن عبدالله زمانی که در نزد معاویه بود.
جریر فرماندار همدان در عصر عثمان ،حضرت او را عزل نکرد درسمت خود باقی بود.
حضرت برای تمامی والیان نامه نوشت که مردم را برای بیعت با امام آماده کنند.از مردم بیعت بگیرند که خلافت حضرت را پذیرفتند.
جریر این وظیفه خودرا در همدان انجام داد بیعت را گرفت وبسمت حضرت روانه شد تا گزارش کار و کیفیت بیعت را بعرض برساند.
به امام پیشنهاد داد که حاضر است نامه دعوت به بیعت ، بسمت معاویه را تقبل کرده بدست او برساند.
خود پیشگام شد و نامه را برد ،مدتها از او خبری نشد تا اینکه مردم به تردید افتادند ،که جریر به معاویه پیوسته واین یک توطئه بوده که بماند.
مردم به امام گفتند مبارزه با معاویه را شروع کنیم.جریر نیامد.
فرمود ؛ نماینده من جریر آنجاست این یک خطریست که او را آسیب بزنند
ثانیا حمله کنیم درهای صلح بسته میشود.
امید دارم عده زیادی را بولایت خود برگردانم و فقط معاندین باقی بمانند.
امیرالمومنین این نامه را برای جریر بن عبدالله می نویسد.
وقتی این نامه بدست تو رسید ،بلافاصله بر می گردی .
اگر نیامدی ،خدعه شده و معاویه تو را فریب داده.ویا اینکه از اول قصد خیانت داشتی و از این طریق به معاویه پناهنده شدی.
بعد مدتی برگشت و علت طولانی بودن سفر خود گفت:
معاویه دست بدست میکرد جواب نامه نمیداد.
هدف معاویه این بود.خود را حاکم معرفی کند و از مردم برای خود بیعت بگیرد.
که اگر جنگی واقع شد نیرو باندازهٔ کافی داشته باشد.
— اَما بعد فاِذا اَتاکَ کتابیٖ فَاحْمِل معاویه علیَ الفصل*
جریر این نامه بدست تو رسید معاویه را به فصل الخطاب امر کن.
اگر تصمیم به جنگ یا تصمیم به صلح دارد ،خود را آماده کند.
اینکه تو را نگهداشته و جواب نامه نمیدهد.
— *وخُذهُ بالاَمرِ الجَزم*
او را امر کن یک تصمیم جدی وقطعی بگیرد.
— *ثُمَ خَیرهُ بینَ حربٕ مُجلیَه*
اورا مخیر کن اگر دوستدار جنگ است.ما آماده ایم ولی جنگ خانمانسوز ،جنگی که افراد او از شهر و دیار آواره شوند.
— *اَو سِلمٕ مُخزیَه*
اگر صلح میخواهد باید بیعت مرا بپذیرد.
باید دوستی همراه با ذلت را بپذیرد.
— *فَاِنِ اخْتارَ الحَرب فَانْبِذ الیهِ*
ازاین دو راه اگر مسیر جنگ را انتخاب کرد،نامه ای که در دست توست به سوی او پرتاب کن.
— *واِنِ اخْتارَ السِلمَ فخُذ بیعتَهُ*
اگر خواستار صلح بود از او بیعت بگیر و برگرد.
او باید سرسپردهٔ حکومت من باشد. والسلام.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا