بسم الله الرحمن الرحیم خلاصه خطبه ۲۴۰: موضوع : جمله ای به عبدالله بن عباس
در جریان محاصره ی خانه عثمان که منجر بقتل او شد اتفاقی افتاد .عثمان فکر کرد امیرالمومنین محرک اصلی شورش است. نامه ای به حضرت نوشت از شهر خارج شود.و به ینبُع نخلستان رود .امام چنین کرد. بعد مدتی دید هیچ مقاومتی در برابر شورش ندارد نامه ای دیگر نوشت که امام برگردد به مدینه و با زبان خود شورشیان را آرام کند. و امام چنین کرد.
مدتی بعد فریاد مردم به خلافت علی می خواهیم بلند شد. شعارها که بنفع حضرت بالا گرفت ،عثمان دوباره نامه نوشت که حضرت برای بار دوم از شهر اخراج شود.
این فضای دعوت و اخراج چند باره از شهر باعث شد حضرت این جمله را به عبدالله عباس بگوید. • یابن عباس ، عثمان از این رفت و برگشت من از شهر هیچ قصدی ندارد جز اینکه مرا مانند شتر آب کشی قرار داده. شتری که با طناب دلو بزرگ آب را از چاه بیرون می کشد. مسیر چاه را میرود و بر می گردد. « أن یَجعَلَنی جمَلاً ناضِحاً بِالغَربِ »
• عثمان چنین کاری با من کرد.خروج از شهر دعوت مجدد ، و دوباره نامه فرستاده که خارج شوم. « اُقبِلُ و اُدبِرُ »
• بخدا قسم آنقدر از عثمان دفاع کردم ترسیدم که گنهکار باشم. و در گناه عثمان شریک باشم. « والله لقد دفَعتُ عنهُ خشیتُاَن اَکونَ اٰثِما »
مردم مراقب باشید اگر بیش از حد و افراطی از یک فکر و عملی حمایت کنید در گناه او شریک خواهید بود.همانطور که در کار خوب او شریک هستید.
من وظیفه خود نسبت به عثمان انجام دادم چه در مشاوره ،چه نهی کردن از کار اشتباه و زشت ،در شورش هم مردم را به آرامش دعوت کردم . این اتفاق نتیجه ی اعمال اوست. ظلم کرد و افراد ناشایست را در صدر قرار داد. خشم مردم بر افروخت. مردم حتی حرف مرا هم نمی پذیرند و آن اتفاقی که نباید بیفتد بوقوع پیوست.
عده ای شبهه میکنند مشکلات بوجود آمده بپای حضرت هم هست ،مشاوره میداده ،و در حکومت شریک هست. پاسخ این شبهات در خطبه ۱۳۴ داده شده بخشی از آن : در بخش سوم برای مردم اینگونه جا افتاده که حضرت به خلفا مشورت می داده و براساس سخن خلیفه : لولا علیُُ لهلک العمر
شبهه : اگر این حکومت ظالم و غاصب و طاغوت بوده و حضرت مرتب به آنها مشورت می داده پس شریک جرم است .
پاسخ شبهه :
۱- بحث اصل مشورت است که باید صادقانه باشد نه ٬ ذی نفع در مشورت نباید نفع خود را در نظر گرفت و اگر تعارضی با منفعت شخص بود حق مشورت ادا نشود و از مسیر اصلی خود عدول کند . امام سید الساجدین می فرماید اگر قاتل پدرم آن شمشیر را به من امانت دهد آن امانت را بر میگردانم . ودر نقلی دیگر فرمودند اگر قاتل ودشمنم از. من طلبمشورت کند با او در حقیقت گویی هیچ کم نمی گذارم . مقام والای امیر المومنین هم چنین پرورش یافته در مشورت کم نمی گذارد . پاسخ ۲ : شیخ نجم الدین عسکری درکتاب علی والخلفا تمام مشورتهای حضرترا با خلفا جمع آوری کرده است. ابوبکر در دو سال و سه ماه خلافت خود ۱۴بار ٬ مراجعه داشته ۹ مورد پرسش علمی بوده ۴ مورد احکام شرعی ۱ مورد مسئله نظامی بوده خلیفه دوم عمر در ده سال و پنج ماه خلافت خود ٬ کلاً ۸۵ بار مراوده داشته ۵۹ مورد در امور قضایی بوده ۲۱ مورد پرسش علمی ۳ مورد در امور مالی ۲ موردامور نظامی بوده از ۸۵ مورد ۴۲ مورد آن ارتباط مستقیم نبوده در کوچه اتفاقی رخ می دادکه حکم وداوری به غلط انجام می شد و از قضا حضرت شاهد بر ماجرا و جلوی حکم غلط را می گرفت و نظر می داد . در مواردی مردم به حضرت گزارش می دادند و حضرت جواب می داد . گاهی در مجلسی خلیفه از مردم نظر خواهی میکرد از جمله امیر المومنین علیه السلام در مجلس حاضر و نظر می دادند هیچکدام از اینها مشورت دادن بحساب نمی آید . در ۱۲ سال حکومت عثمان ٬ ۸ مراجعه ی مستقیم با حضرت داشت . رابطه ی حضرت با خلفا بهیچ وجه خوب نبود.اگر در مواردی همکاری داشته کارد به استخوان رسیده ٬ یا امکان بهم خوردن نظام ٬ و به صلاح جامعه بود مشورت می داد . گرچه همه مشورتها را هم عملیاتی و اجرا نمی کردند . نتیجه : در کنار توصیه به وحدت که بقاء جامعه به وحدت است و حضرت خود سردمدار وحدت بود با این اوصاف توجه داشته باشیم کهحضرت موافق حکومت خلفا نبود و شریک جرم و خطای خلفا ٬ بحساب نمی اید .
وسیعلم الذین ظلموا آیَ منقلبِِ ینقلبون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه خطبه ۲۴۰:
موضوع : جمله ای به عبدالله بن عباس
در جریان محاصره ی خانه عثمان که منجر بقتل او شد اتفاقی افتاد .عثمان فکر کرد امیرالمومنین محرک اصلی شورش است.
نامه ای به حضرت نوشت از شهر خارج شود.و به ینبُع نخلستان رود .امام چنین کرد.
بعد مدتی دید هیچ مقاومتی در برابر شورش ندارد نامه ای دیگر نوشت که امام برگردد به مدینه و با زبان خود شورشیان را آرام کند.
و امام چنین کرد.
مدتی بعد فریاد مردم به خلافت علی می خواهیم بلند شد.
شعارها که بنفع حضرت بالا گرفت ،عثمان دوباره نامه نوشت که حضرت برای بار دوم از شهر اخراج شود.
این فضای دعوت و اخراج چند باره از شهر باعث شد حضرت این جمله را به عبدالله عباس بگوید.
• یابن عباس ، عثمان از این رفت و برگشت من از شهر هیچ قصدی ندارد جز اینکه مرا مانند شتر آب کشی قرار داده.
شتری که با طناب دلو بزرگ آب را از چاه بیرون می کشد. مسیر چاه را میرود و بر می گردد.
« أن یَجعَلَنی جمَلاً ناضِحاً بِالغَربِ »
• عثمان چنین کاری با من کرد.خروج از شهر دعوت مجدد ، و دوباره نامه فرستاده که خارج شوم.
« اُقبِلُ و اُدبِرُ »
• بخدا قسم آنقدر از عثمان دفاع کردم ترسیدم که گنهکار باشم. و در گناه عثمان شریک باشم.
« والله لقد دفَعتُ عنهُ خشیتُاَن اَکونَ اٰثِما »
مردم مراقب باشید اگر بیش از حد و افراطی از یک فکر و عملی حمایت کنید در گناه او شریک خواهید بود.همانطور که در کار خوب او شریک هستید.
من وظیفه خود نسبت به عثمان انجام دادم چه در مشاوره ،چه نهی کردن از کار اشتباه و زشت ،در شورش هم مردم را به آرامش دعوت کردم .
این اتفاق نتیجه ی اعمال اوست.
ظلم کرد و افراد ناشایست را در صدر قرار داد.
خشم مردم بر افروخت. مردم حتی حرف مرا هم نمی پذیرند و آن اتفاقی که نباید بیفتد بوقوع پیوست.
عده ای شبهه میکنند مشکلات بوجود آمده بپای حضرت هم هست ،مشاوره میداده ،و در حکومت شریک هست.
پاسخ این شبهات در خطبه ۱۳۴ داده شده
بخشی از آن :
در بخش سوم برای مردم اینگونه جا افتاده که حضرت به خلفا مشورت می داده و براساس سخن خلیفه :
لولا علیُُ لهلک العمر
شبهه :
اگر این حکومت ظالم و غاصب و طاغوت بوده و حضرت مرتب به آنها مشورت می داده پس شریک جرم است .
پاسخ شبهه :
۱- بحث اصل مشورت است که باید صادقانه باشد نه ٬ ذی نفع
در مشورت نباید نفع خود را در نظر گرفت و اگر تعارضی با منفعت شخص بود حق مشورت ادا نشود و از مسیر اصلی خود عدول کند .
امام سید الساجدین می فرماید
اگر قاتل پدرم آن شمشیر را به من امانت دهد آن امانت را بر میگردانم .
ودر نقلی دیگر فرمودند اگر قاتل ودشمنم از. من طلبمشورت کند با او در حقیقت گویی هیچ کم نمی گذارم .
مقام والای امیر المومنین هم چنین پرورش یافته در مشورت کم نمی گذارد .
پاسخ ۲ :
شیخ نجم الدین عسکری درکتاب علی والخلفا تمام مشورتهای حضرترا با خلفا جمع آوری کرده است.
ابوبکر در دو سال و سه ماه خلافت خود ۱۴بار ٬ مراجعه داشته
۹ مورد پرسش علمی بوده
۴ مورد احکام شرعی
۱ مورد مسئله نظامی بوده
خلیفه دوم عمر در ده سال و پنج ماه خلافت خود ٬ کلاً ۸۵ بار مراوده داشته
۵۹ مورد در امور قضایی بوده
۲۱ مورد پرسش علمی
۳ مورد در امور مالی
۲ موردامور نظامی بوده
از ۸۵ مورد ۴۲ مورد آن ارتباط مستقیم نبوده
در کوچه اتفاقی رخ می دادکه حکم وداوری به غلط انجام می شد و از قضا حضرت شاهد بر ماجرا و جلوی حکم غلط را می گرفت و نظر می داد .
در مواردی مردم به حضرت گزارش می دادند و حضرت جواب می داد .
گاهی در مجلسی خلیفه از مردم نظر خواهی میکرد از جمله امیر المومنین علیه السلام در مجلس حاضر و نظر می دادند
هیچکدام از اینها مشورت دادن بحساب نمی آید .
در ۱۲ سال حکومت عثمان ٬ ۸ مراجعه ی مستقیم با حضرت داشت .
رابطه ی حضرت با خلفا بهیچ وجه خوب نبود.اگر در مواردی همکاری داشته کارد به استخوان رسیده ٬ یا امکان بهم خوردن نظام ٬ و به صلاح جامعه بود مشورت می داد .
گرچه همه مشورتها را هم عملیاتی و اجرا نمی کردند .
نتیجه :
در کنار توصیه به وحدت که بقاء جامعه به وحدت است و حضرت خود سردمدار وحدت بود با این اوصاف توجه داشته باشیم کهحضرت موافق حکومت خلفا نبود و شریک جرم و خطای خلفا ٬ بحساب نمی اید .
وسیعلم الذین ظلموا آیَ منقلبِِ ینقلبون