• اهل شام خشن و سنگدل و از بندگان پست و فرومایه هستند. « جُفاةٌ طَغام عبیدٌ اَقزام »
• از هر نواحی با هر افکار و عقاید ی تا همگون جمع آوری شدند . گرد هم آمدند در حالیکه اصل و نسب ،و شرافت خانوادگی نداشته که بر آن متکی باشند. « جُمعوا من کل اَوب وتُلَقِطوا من کل شَوب »
این گروه نا همگون را معاویه در زیر یک پرچم جمع کرده ،این گرد همایی مشکلی دارد که معیوب دیده می شود.
• سزاوار است که دین به آنها عرضه شود ،بویی از دین نبردند. « ممن یَنبغی اَن یُفَقَهَ و یُؤَدَبَ و یُعلَمَ » سزاوار است کسی آنان را تادیب کند ،بویی از ادب نبردند. باید تعلیم و تربیت داده شوند.
• آنها نه از مهاجر و نه از انصار هستند. نه از اهل ایمان هستند و نه از مومنانی که خانه خود را با مهاجران تقسیم کردند.
کسانیکه هیچیک از این چهار ویژگی را نداشته باشند ،باید یک مربی معارف اسلام را بخوبی بیاموزاند و تربیت کند. در حالیکه معاویه بزرگ آنها بویی از معارف و سیره ی نبوی نبرده بود. فضای حکمیت :
قرآنها به نیزه شد ،فریاد زدند با برادران خود نمی جنگم ، قرآن بین ما حاکم است. حکمیت انتخاب شود. و طرف مقابل عمرو عاص مکار انتخاب کرد.
• اهل شام کسی را انتخاب کرد که منطبق با اهداف معاویه و اهداف اهل شام رامحقق میکرد. « انَ آلقوم اختاروا لانفسِهِم اقرب ...یُحبون »
• و شما هم کسی را انتخاب کردیدکه تفکر جاهلی دارد هیچ بویی و هدفی با غایات شما ندارد.اهداف مجاهدین نمیداند چیست. « انکم اِختَرتُم لانفسِکم اَقربَ ...تکرهون »
دشمن نفری را انتخاب کرد که با خود همراه است . شما نفری را انتخاب کردید که او هم متمایل به دشمن است.در زمین آنهاست. • به شما یاد آوری کنم در جریان جمل ابو موسی فریاد میزد و چنین می گفت.
• فتنه ای بوجود آمده مشکلی نیست از بین میرود ،اهل جمل از خود ما هستند. « اِنها فتنةٌ فَقَطعوا اَوتارَکم شیمُو سُیُوفَکم » زه و ریسمان کمان خود را قطع کنید. شمشیر هارا غلاف کنید مبادا تیری پرتاب کنید . فتنه بزودی از بین میرود.
• ابوموسی میگوید جنگ نیایید خود خاموش می شود در حالیکه او در جمل آمده بود.
• اگر او صحنه را خوب تشخیص داده و زیرک بود .چرا آمد و شمشیر بدست گرفت . « فاِن کانَ صادقاّ فقد آَخطاَ » حضور او در میدان جمل حضور بخطا بود کسی هم اورا بجبر نیاورد.
• اگر ابوموسی در جریان جمل دروغ گفت یا صحنه را نشناخت و بینش سیاسی نداشت ،فریب خورد.او متهم است. « و اِن کانَ کاذباً فقد لَزِمتهُ التُهمةَ » باید تکلیف خود را مشخص کند که متهم است. ومتهم را دوباره برای داوری و حکمیت نمی فرستند.
قلب نیروی خودی را در جمل تضعیف کرد. تهلیل نیرو کرد تا نیروها کنار بیفتند.
• اگر ابوموسی خائن و دروغگو نیست کمترین آن ساده لوح است ،نمی تواند صحنه را شناسایی کند. او که جمل نشناخت امروز چگونه در برابر مکر عمرو عاص و چطور از حکمیت سربلند بیرون می آید.
• ای مردم دفع کنید ،بکوبید بر سینه عمرو عاص با مشت محکم عبدالله بن عباس . او مرد میدان و کار آزموده است. می داند وعده ی طرف مقابل را اعتمادی نیست. ابوموسی نمیداند دشمن خیال خیانت دارد ،ولی عبدالله بن عباس به دشمن نگاه مثبت ندارد. فرصت را از دست ندهید و شهر های دور دست اسلام را از تسلط فتنه جویان محافظت کنید.
اللهم اجعلنا فی جُنةشرارةبریتک
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه خطبه ۲۳۸ :
موضوع : فضای کلی مردم شام و مطالبی به حکمیت.
• اهل شام خشن و سنگدل و از بندگان پست و فرومایه هستند.
« جُفاةٌ طَغام عبیدٌ اَقزام »
• از هر نواحی با هر افکار و عقاید ی تا همگون جمع آوری شدند .
گرد هم آمدند در حالیکه اصل و نسب ،و شرافت خانوادگی نداشته که بر آن متکی باشند.
« جُمعوا من کل اَوب وتُلَقِطوا من کل شَوب »
این گروه نا همگون را معاویه در زیر یک پرچم جمع کرده ،این گرد همایی مشکلی دارد که معیوب دیده می شود.
• سزاوار است که دین به آنها عرضه شود ،بویی از دین نبردند.
« ممن یَنبغی اَن یُفَقَهَ و یُؤَدَبَ و یُعلَمَ »
سزاوار است کسی آنان را تادیب کند ،بویی از ادب نبردند.
باید تعلیم و تربیت داده شوند.
• آنها نه از مهاجر و نه از انصار هستند. نه از اهل ایمان هستند و نه از مومنانی که خانه خود را با مهاجران تقسیم کردند.
کسانیکه هیچیک از این چهار ویژگی را نداشته باشند ،باید یک مربی معارف اسلام را بخوبی بیاموزاند و تربیت کند.
در حالیکه معاویه بزرگ آنها بویی از معارف و سیره ی نبوی نبرده بود.
فضای حکمیت :
قرآنها به نیزه شد ،فریاد زدند با برادران خود نمی جنگم ، قرآن بین ما حاکم است.
حکمیت انتخاب شود. و طرف مقابل عمرو عاص مکار انتخاب کرد.
• اهل شام کسی را انتخاب کرد که منطبق با اهداف معاویه و اهداف اهل شام رامحقق میکرد.
« انَ آلقوم اختاروا لانفسِهِم اقرب ...یُحبون »
• و شما هم کسی را انتخاب کردیدکه تفکر جاهلی دارد هیچ بویی و هدفی با غایات شما ندارد.اهداف مجاهدین نمیداند چیست.
« انکم اِختَرتُم لانفسِکم اَقربَ ...تکرهون »
دشمن نفری را انتخاب کرد که با خود همراه است .
شما نفری را انتخاب کردید که او هم متمایل به دشمن است.در زمین آنهاست.
• به شما یاد آوری کنم در جریان جمل ابو موسی فریاد میزد و چنین می گفت.
• فتنه ای بوجود آمده مشکلی نیست از بین میرود ،اهل جمل از خود ما هستند.
« اِنها فتنةٌ فَقَطعوا اَوتارَکم شیمُو سُیُوفَکم »
زه و ریسمان کمان خود را قطع کنید.
شمشیر هارا غلاف کنید مبادا تیری پرتاب کنید .
فتنه بزودی از بین میرود.
• ابوموسی میگوید جنگ نیایید خود خاموش می شود در حالیکه او در جمل آمده بود.
• اگر او صحنه را خوب تشخیص داده و زیرک بود .چرا آمد و شمشیر بدست گرفت .
« فاِن کانَ صادقاّ فقد آَخطاَ »
حضور او در میدان جمل حضور بخطا بود کسی هم اورا بجبر نیاورد.
• اگر ابوموسی در جریان جمل دروغ گفت یا صحنه را نشناخت و بینش سیاسی نداشت ،فریب خورد.او متهم است.
« و اِن کانَ کاذباً فقد لَزِمتهُ التُهمةَ »
باید تکلیف خود را مشخص کند که متهم است.
ومتهم را دوباره برای داوری و حکمیت نمی فرستند.
قلب نیروی خودی را در جمل تضعیف کرد.
تهلیل نیرو کرد تا نیروها کنار بیفتند.
• اگر ابوموسی خائن و دروغگو نیست کمترین آن ساده لوح است ،نمی تواند صحنه را شناسایی کند.
او که جمل نشناخت امروز چگونه در برابر مکر عمرو عاص و چطور از حکمیت سربلند بیرون می آید.
• ای مردم دفع کنید ،بکوبید بر سینه عمرو عاص با مشت محکم عبدالله بن عباس .
او مرد میدان و کار آزموده است.
می داند وعده ی طرف مقابل را اعتمادی نیست.
ابوموسی نمیداند دشمن خیال خیانت دارد ،ولی عبدالله بن عباس به دشمن نگاه مثبت ندارد.
فرصت را از دست ندهید و شهر های دور دست اسلام را از تسلط فتنه جویان محافظت کنید.
اللهم اجعلنا فی جُنةشرارةبریتک