موصوع: جنگ صفین+حکمیت+قرآن به نیزه کردن+تا دیروز امیر شما بودم و امروز مامور شما+نقش تنبل ها در تحکیم حکمیت+طیف شناسی اصحاب امیر المومنین در صفین+نقش نفوذی ها در پیروزی معاویه+ستون پنجم معاویه در لشکر علی+نظر ابن ابی الحدید در مورد اشعث بن قیس
بسم الله الرحمن الرحیم خلاصه خطبه ۲۰۸ : از کتاب فیض الاسلام خطبه ۲۰۰ :
موضوع حکمیت ،یکی از پیامدهای صفین که آثار زننده ای در حکومت حضرت داشت.
– ایها الناس از وقتی که حکومت را دست گرفتمتا هم اکنون رابطه من وشما اینگونه بود که من فرمانی می دادم شما فرمان حاکم را شنیده و امتثال امر می کردید ، « انه امری معکم علیٰ ما اُحِب » اوضاع خوب بود و رابطه را دوست می داشتم .
– این امتثال ادامه داشت تا اینکه جنگ شمارا خسته کردو قوایتان رو به اضمحلال رفت. « حتی نَهِکَتکُمُ الحَربُ » مشکل شما ؛ چون خسته شدید امر مرا فرمان نمی برید.
– جنگ سختی دارد بخدا قسم، جنگ عده ای از شما را به شهادت رساند و عده ای را باقی گذاشت و زنده اید. « اَخَذتُ منکم و تَرَکَت »
– اما بدانید که جنگ برای دشمن شما کوبنده تر بود و شکست بیشتری بر دشمن تحمیل شده. « و هیَ لعَدوِکم اَنهَکَ » اوضاع شما بهتر است ،پایداری کنید تا به مقصد نهایی برسیم .
اما مردم اصرار داشتند به پایان جنگ واینکه حکمیت پذیرفته شود ،قرانها بالای نیزه رفته و با قران جنگی نداریم.
فرمود : اگر نظر شماچنین است ، – تا دیروز حاکم و امیر شما بودم فرمان میدادم ، فرمان می بردید. « لقد کنتُ اَمسِ امیراً »
– اما امروز من فرمانبردار شما شدم. « فاَصبَحتُ الیومَ مٱ مورا » من کسی شدم که فرمان شما را باید گوش کند.
اصلا درست نیست حاکم در شرایطی قرار بگیرد که مجبور شود حرف رعیت خود را گوش کندبا اینکه اشتباه است. و درد بزرگی بود که حضرت انرا بجان خرید تا این شورش داخل لشکر اتفاق نیفتد و منجر به جنگ داخلی نشود.
راه درست را بشما نشان دادم اما وقتی اصرار دارید ،امیر بودن خود را زیر پا می گذارم و میشوم مٱمور. برای اینکه فهم سیاسی شما رشد کند. طعم تلخ حکمیت را چشیدند، فهم سیاسی پیدا کردند که نباید بار دیگر گول مکر عمر وعاص بخورند.باید مراقب باشند.
– تا دیروز نهی از منکر می کردم که راه اشتباه است نروید. « و کنتُ اَمسِ ناهیاً »
– اما امروز قضیه برعکس شده شما مرا از ادامه جنگ نهی می کنید. « فاَصبَحتُ الیومَ مَنهیاً » و من نمی توانم مقابل اصرار شما بایستم.
اما علت اینکه زیر بار جنگ نمی روید : – من می دانم شما دوستدار حیات و زندگی کردن هستید، و از ادامه جنگ سر پیچی میکنید. « وقد اَحبَبتَمَ البقاء » جنگ نمیکنید مبادا کشته شوید، حرف سر قران به نیزه بودن نیست می ترسید به کشتگان ملحق شوید.و از مرگ می ترسید.
– نمیتوانم شما را وادار به کاری کنم که علاقه ندارید. « لیسَ لی اَن اَحمِلَکم علیٰ ما تَکرَهون »
در هر بخشی از زندگی، انسان نمی تواند دیگران را مجبور به کاری کند که دوست ندارند. در مباحث تربیتی بیش از آنکه جبر تاثیر گذار باشد، فهماندن و آگاهی تاثیر دارد.معرفی آثار و تبعات کار در هدایت موثر واقع می شود.
اللهم اکرمْنا بنور الفهم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه خطبه ۲۰۸ :
از کتاب فیض الاسلام خطبه ۲۰۰ :
موضوع حکمیت ،یکی از پیامدهای صفین که آثار زننده ای در حکومت حضرت داشت.
– ایها الناس از وقتی که حکومت را دست گرفتمتا هم اکنون رابطه من وشما اینگونه بود که من فرمانی می دادم شما فرمان حاکم را شنیده و امتثال امر می کردید ،
« انه امری معکم علیٰ ما اُحِب »
اوضاع خوب بود و رابطه را دوست می داشتم .
– این امتثال ادامه داشت تا اینکه جنگ شمارا خسته کردو قوایتان رو به اضمحلال رفت.
« حتی نَهِکَتکُمُ الحَربُ »
مشکل شما ؛ چون خسته شدید امر مرا فرمان نمی برید.
– جنگ سختی دارد بخدا قسم، جنگ عده ای از شما را به شهادت رساند و عده ای را باقی گذاشت و زنده اید.
« اَخَذتُ منکم و تَرَکَت »
– اما بدانید که جنگ برای دشمن شما کوبنده تر بود و شکست بیشتری بر دشمن تحمیل شده.
« و هیَ لعَدوِکم اَنهَکَ »
اوضاع شما بهتر است ،پایداری کنید تا به مقصد نهایی برسیم .
اما مردم اصرار داشتند به پایان جنگ واینکه حکمیت پذیرفته شود ،قرانها بالای نیزه رفته و با قران جنگی نداریم.
فرمود : اگر نظر شماچنین است ،
– تا دیروز حاکم و امیر شما بودم فرمان میدادم ، فرمان می بردید.
« لقد کنتُ اَمسِ امیراً »
– اما امروز من فرمانبردار شما شدم.
« فاَصبَحتُ الیومَ مٱ مورا »
من کسی شدم که فرمان شما را باید گوش کند.
اصلا درست نیست حاکم در شرایطی قرار بگیرد که مجبور شود حرف رعیت خود را گوش کندبا اینکه اشتباه است.
و درد بزرگی بود که حضرت انرا بجان خرید تا این شورش داخل لشکر اتفاق نیفتد و منجر به جنگ داخلی نشود.
راه درست را بشما نشان دادم اما وقتی اصرار دارید ،امیر بودن خود را زیر پا می گذارم و میشوم مٱمور.
برای اینکه فهم سیاسی شما رشد کند.
طعم تلخ حکمیت را چشیدند، فهم سیاسی پیدا کردند که نباید بار دیگر گول مکر عمر وعاص بخورند.باید مراقب باشند.
– تا دیروز نهی از منکر می کردم که راه اشتباه است نروید.
« و کنتُ اَمسِ ناهیاً »
– اما امروز قضیه برعکس شده شما مرا از ادامه جنگ نهی می کنید.
« فاَصبَحتُ الیومَ مَنهیاً »
و من نمی توانم مقابل اصرار شما بایستم.
اما علت اینکه زیر بار جنگ نمی روید :
– من می دانم شما دوستدار حیات و زندگی کردن هستید، و از ادامه جنگ سر پیچی میکنید.
« وقد اَحبَبتَمَ البقاء »
جنگ نمیکنید مبادا کشته شوید، حرف سر قران به نیزه بودن نیست می ترسید به کشتگان ملحق شوید.و از مرگ می ترسید.
– نمیتوانم شما را وادار به کاری کنم که علاقه ندارید.
« لیسَ لی اَن اَحمِلَکم علیٰ ما تَکرَهون »
در هر بخشی از زندگی، انسان نمی تواند دیگران را مجبور به کاری کند که دوست ندارند.
در مباحث تربیتی بیش از آنکه جبر تاثیر گذار باشد، فهماندن و آگاهی تاثیر دارد.معرفی آثار و تبعات کار در هدایت موثر واقع می شود.
اللهم اکرمْنا بنور الفهم