موضوع: توحید + نعمت های دوقلوی خدا + نفی پنج صفت انسانی از خدا + جامعه شناسی امیر المومنین از زمان قبل از بعثت پیامبر + سفارش به تقوی + اثرات دنیایی تقوا + اثرات اخروی تقوا +بزرگراه تقوی
موضوع: تقوا نگهبان شماست + گلایه مولا از بی تقوایی ها + اهل تقواکم اند ولی گوهرند + تفسیر قرآن در کلام امیر بیان
موضوع: از دیگران عبرت بگیرید + آئینه ی عبرت دیگران نشوید + مقایسه تقوا و دنیا + متقیان را کوچک نشمارید + دنیا طلبان را بزرگ نشمارید + نور دنیا باطنی دارد که جز ظلمت نیست + اگر بخواهید از دست دنیا فرار کنید دنیا رهایتان نمیکند + دنیا یا مجروحتان میکند یا سرتان را میبرد + گذشته ها گذشته + آسمان به حال شما گریه نمی کند
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه بخش اول خطبه ۱۹۱ :
کتاب فیض الاسلام ۲۳۲ :
امیرالمومنین (ع) می فر ماید:
حمد مختص خدایی که بلند مرتبه و متعالی ست.
نعمتهای خود را پی در پی و توامان بر ما جاری کرده ، نعمت مادی و نعمت معنوی ،اهل بیت و محبت و قلب سالم و صالح.
الف. خدادر صدور حکم رعایت کنندهٔ عدل است.
ب.پوشش علم او بر آینده و گذشته فراگیر است.
ج.ابداع خلق را بدون نمونه و کمک دیگران انجام داد.
د.ایحاد خلقت بر مبنای حکمت بوده.
حمد مختص چنین خدایی که حمد او سراسر گیتی را فراگرفته .
توحید گوی او نه بنی آدمند/
هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد/
«سعدی»
ای مردم شما را به تقوا توصیه میکنم.
تقوا حق خدا برشماست.
ما موظفیم هدف خلقتی که معین شده به آن برسیم و آن هدف عبودیت است.
« وما خلقْتُ الجنَ و الاِنس الا لِیعبُدون ذاریات - ۵۶ »
راه رسیدن به این هدف مسیر تقواست.
پس خدا برما حقی دارد و آن حق طاعت و تقواست.
وتقوا هم یک عاملی ست که شما بر خدا حق پیدا میکنید.
و خدا بر خود واجب کرده و آن حق ، دادن پاداش و جزا ی اعمال است.
دو توصیه میکنم بشما ،
۱- از خدا یاری بجویید برای کسب تقوا .
نهایت تقوا که عصمت است با یاری جستن از خدابدست می آید .
« وما تَوفیقٖی الا باللّهِ علیه توکلتُ »
«یونس - ۸۸»
۲- به سبب تقوا کمک بگیرید برای رسیدن به خدا.
این تقوا مرکبی ست که راحت شما را به خدا می رساند.
تقوا برای امروز دنیای شما یک پناهگاه حصین و یک سپر است که از تیر کینه شیاطین در امانید.
واثر تقوا برای آخرت شما، بعنوان یک بزرگراه و اتوبانیست برای وصول به جنت.
اگر این بزرگراه نباشد برای رسیدن به بهشت دست کوتاه است.
ای مردم بدانید
/ طریق و مسیر تقوا واضح است .
« مسلکُها واضح »
دو علت واضح بودن طریق:
۱- فطرتی که در انسان نهادینه شده در وجود همه بطور مساوی تقسیم شده ، نفس مستوی الخلقه است.
«و نفسٕ و ما سوٰیٰها فاَلهَمَهٰا فجورَها و تقویٰها شمس -۱۲»
این فطرت همان تقوایی ست که سفارش کرده ،مسلک واضح یعنی فطرت و درون شما کلیات دین و اخلاق را تشخیص می دهد.
۲- گفتار انبیاء هم آنقدر هست که یقین پیدا کند به مسیر ، به تمام زوایا و جزئیات مسیر علم پیدا کند.
/ کسی که در اینراه قرار گرفت عمل و تجارت او سود کننده است.
« و سالکُها رابح »
تجارت و سودی که دنیا را تامین و آخرت را تضمین میکند .
« یا ایها الذین امنوا هل اَدُلُکم علیٰ تجارةٕ تُنجیکُم........
تومنون باللهِ و رسولهِ و تجاهدونَ فی سبیلِ اللهِ باموالِکم و انفسِکم...صف -۱۱»
ای مومنین ، آیا شما را راهنمایی کنم به یک تجارت پر سود ؟
ایمان بخدا و رسول و جهاد دراه خدا با مال و جان همان تجارت پر سود است.
/ امانتدار این تقوا حافظ است.
« و مُستودعُها حافظ »
این جمله ظرفیت سه معنا را دارد.
۱-حافظ این تقوا خداست که زیر معامله نمی زند.تقوا را میگیرد و به بهترین شکل امانت حفظ میکندو درقیامت به هنگام نیاز پس می دهد.
۲- مستودع اسم مکان باشد، محل تقوا حافظ است.
تقوا برای گوش و چشم و قلب است ، باطن انسان جایگاه تقواست.
قلب یک حصن محکمی که تقوا درآن رسوخ کند، این ظرفیت حفاظت از تقوا را دارد.
۳- لفظ حافظ که اسم فاعل است بجای مفعول باشد.مانند قتیل العبرات که قتیل بمعنای مفعول است.
حافظ بمعنای محفوظ ،
اهل تقوا در زیر چتر تقوا ، از تمام تاریکی و سقوط محفوظ خواهند ماند.
تقوا پیوسته بر اقوام گذشته و و بازماندگان و آیندگان عرضه می شود.
« لا تبرَحْ عارضةً نفسَها علی الماضین و ..»
تقوا به مثابه یک موجود زنده خود را بر گذشته و آینده عرضه می کرده.
تفاوت یک کالا با تقوا در اینست،
کالا را در اختیار دارید و از بین میرود.
اما تقوا در اختیار نیست و کسی تسلط بر آن ندارد که آنرا مالک شود و از بین ببرد.
تقوا گوهر گرانبهایی ست که تمام امتها فردای قیامت به آن احتیاج پیدا می کنند.
« لِحاجتِهِم الیها غدَاً »
زمانیکه خدا همه مخلوقات را دوباره زنده میکند تمام اقوام قبل و بعد محتاج تقوا خواهند بود.
گلایه حضرت از بی تقوایی :
چقدر کم هستند افرادی که قدر این گوهر تقوا را بدانند و بپذیرند.
« فما اَقلَ مَن قَبِلَها و حَمَلَها حقَ حَملِها »
ای مردم حق تقوا را رعایت کنید آنچه که شایسته است ، نهایت تقوا که عصمت است آنرا بدست آورید.
« یا ایها الذین امنوا اتقو الله حَقَ تُقاتِهِ »
« آل عمران - ۱۰۲ »
اهل تقوا کم هستند
« اولئک اَقَلونَ عدداً »
ولی مورد مدح و توصیف خدای متعال قرار گرفته اند.
« و قلیلّ مِن عِبادیَ الشکور سبا - ۱۲»
آیه مدح اهل تقوا که حضرت شکر را بمعنای تقوا می داند.
/ ای مردم گوشهایتان را باز کنید و در معرض شنیدن حرفهای تقوایی قرار دهید.
« فاَهطِعُوا باَسماعِکم الیها »
/ برای کسب تقوا ملازمت با تلاش و جدیت می خواهد.
« و اَلِزوا بِجِدِکم علیها »
برای رسیدن به تقوا باید با جدیت ملازم باشد.
/ جابجا کنید بجای اعمال خلاف گذشته خود ، تقوا را قرار دهید.
« واعْتا ضُوها مِن کلِ سلَفٕ خَلَف »
/ در مقابل تمام اعمال مخالف تقوا ، عملی انجام دهید که موافق تقوا باشد ،جانشین کنید.
« ومِن کلِ مُخالفٕ موافقاً »
در مسیر تقوا این دو مطلب را پایبند باشید.
جابجایی تقوا بجای گناه.
عمل موافق جایگزین عمل مخالف.
/ ای مردم به سبب تقوا از خواب غفلت دنیا بیدار شوید.
« اَیقِظوا بها نَومَکم »
بانگ هشدار باش و دست انداز این مسیر تقواست.
/ تقوا را مانند لباس زیرین به خود بچسبانید.
« و اَشعِروها قلوبَکم »
یا اینکه تقوا شعار ، پرچم و نماد شما باشد.
از تمام وجود شما تقوا نمایان باشد.
/ به سبب تقوا گناهانتان را شستشو دهید
« وارْحَضوا بها ذُنوبَکم »
/ و به سبب تقوا بیماریهایتان را مدا وا کنید.
« و داوُوا بها الاَسقام »
اللهم اجعل اعمالنا مقبوله
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه بخش سوم خطبه ۱۹۱ :
کتاب فیض الاسلام ۲۳۲ :
امیرالمومنین علیه السلام در بحث تقوا فرمود:
- به سبب تقوا بر مرگ پیشی بگیرید.
با تقوا زاد و توشه قیامت و مرگ را فراهم کنید.
- عبرت بگیرید از کسانی که تقوا را ضایع کردند ، و مسیر آنها را پیش نگیرید.
« واعتبروا بمَن اَضاعَها »
مبادا عبرت بگیرند از شما ، کسانیکه پیرو تقوا بودند، وشما آیینهٔ عبرت آنها بشوید.
- تقوا را حفظ کنید و به صرف دو عمل صالح حفظ نمی شود ،بلکه با سختی و زحمت ماندگاری دارد.
« الا فَصُونواها »
- اگر تقوا را در جان خود حفظ کردید ،بعداز حفظ ، تقوا محافظ شما می شود و شما را در حصن محکمی قرار میدهد.
« و تَصَوَنُوا بِها »
ابتدا شما باید تقوارا حفظ کنید .
بعد نفوذ در جان ، تقوا شما را حفظ میکند.
مقایسه بین تقوا و دنیا :
- ای مردم از دنیا منزه باشید ، به دنیا بی میلی کنید و نسبت به آخرت تمایل نشان دهید.
- افرادی که تقوا آنان را رفعت داده ، ابدیت آنها را بزرگ کرده ، مبادا شما آنان را تضعیف کنید.
« ولا تَضَعوا مَن رَفَعَتهُ التقوی »
- اگر کسی بهسبب دنیا شهرت پیدا کرد ، مبادا او را بزرک پندارید.
« ولا تَرفَعوا مَن رَفعَتهُ الدنیا »
بزرگی دنیا تو خالیست.
- چشم ندوزید به زرق و برق دنیا .
« ولا تَشیمُوا بارِقَها »
برای ظواهر دنیا دل مبازید.
چرا دل نبندید ؟
چون زیور دنیا برق ندارد فریبنده است نور حقیقی ندارد.
- اگر کسی در مدح دنیای مذموم نطقی کرد ،آنرا نشنیده بگیرید.
چرا ؟
چون سخن دنیا کلام حقیقی نیست و کاذب است وچشم بندی.
-فریب نخورید از اشیای نفیس دنیا .
« ولا تُفتَنوا باَعلاقِها »
اشیای نفیس ظاهر آن زیبا و لی باطن ان بی ارزش است.
گاهی دلبستگی انسان به چیزی هست که اصلا نفیس هم نیست.
« فانَ برقَها خالِب »
چون برق دنیا فریبنده است.
- شما از دنیایی که نورانیت آن هم تاریک است طلب نور نکنید.
« لا تَستَضیعُوا باِشراقِها »
دنیای مذموم باطن ان هم تاریک است.
- به اموال دنیا دل مبندید که اموال دنیا غارت شده ست.
« امولُها مَحروبَةً »
در دنیا بدنبال غارت مناصب یکدیگرند.
اگر هم بدست آوری فردا دیگری از تو غارت خواهد کرد.
صفات دنیا :
-دنیایی که می بینید بدکارهٔ خود نمایی ست که خود را بر شما عرضه می کند.
« و هی مُتَصَدیةُ العَنُون »
- دنیا یک حیوان سرکش است.
- دنیا یک دروغگوی خیانتکار است
- دنیا یک انکار کننده ناسپاس است.
- دنیا یک دشمن باز دارنده است.
- دنیا پشت کننده مضطرب است.
« والحَیودُ المَیُود »
دنیا بسمت خود دعوت میکند ،هر چه بسمت آن پیش روی شود، دنیا پشت کرده خود رادور می کند.
چون دنیای پشت کننده و لرزان است.
لرزانی دنیا ، مدام در حال تغییر است.
امروز مشهور میکند فردا گمنام.
کیفیت دنیا پیوسته دگر گونیست.
قرارگاه و محل آرامش انسان در دنیا متزلزل است.
- گامهای دنیا پیوسته لرزش ایجاد میکند
« وطَاتُها زلزال »
گام لرزان انسان را تحت تاثیر قرار می دهد.
- عزت دنیا ذلت است.
- حرف جدی دنیا شوخیست.
- بلندی و مقام دنیا در حقیقت پایین است.
- دنیا میدان جنگ و غارت است .
« دارُ حربٕ و سَلبٕ »
- دنیا محل غارت و هلاکت است .
« ونَهبٕ و عَطَبٕ »
سلب غارت کلی اموال ،
عطب غارت جزئی و نفیس اموال است.
- اهل دنیا، از روز اول آماده حرکت بسوی مرگ هستند.« اهلَها ساقٕ و سیاق»
یا دنبال لحاق و پیوستن هستند یا دنبال فراق و گسستن.« ولِحاقٕ و فراق»
به مولودهای جدید دنیا پیوستند و از مردگان و گذشتگان خود در فراقند.
دنیا ی بی ثبات پیوسته در لحاق و فراق است.
- راهها و مذاهب دنیا حیرت انگیز است.
بر سر دو راهی شما را متحیر میکند ،و بر سر تحیر شما را به اشتباه می برد.
« قد تَحیَرَت مَذاهِبُها »
- در زمان فرار از دنیا، پناهگاه های دنیا خیلی ضعیفند.
- تمام مقاصد و هدفهای دنیا یأس آور است.
رسیدن به اهداف دنیا ، زحمت مسیر، طولانی بودن ، و آفتهای مسیر دلسردی به همراه دارد.
مراقب باشید گرچه دنیا دست خالیست اما سلاحهایی دارد ، وابستگی و دلبستگی، برای آن باید عزم جزم کرد.
- دنیا ،زمان مرگ افراد که برسد آنها را دست بسته تسلیم مرگ و تحویل قبر می دهد.
« فَاَسلَمَتهُمُ المَعاقِل »
- دنیا در زمان مر گ افراد را از منزل به بیرون پرتاب میکند.
« لَفَظَتهُمُ المنازِل »
- اهالی دنیا هرچه تدبیر میکنند عمر بیشتری داشته باشند ،خسته تر می شوند.
« و اَعیَتْهُمُ المَحاوِل »
این سه مورد افراد را مجبور میکند ، باید از دنیا کوچ کنند و بروند.
حالات و ویژگی دنیا طلب :
- بعضی به علت داشتن هم دنیا و هم دین ، از دنیا نجات پیدا میکنند ولی مجروحند.
دنیا توانسته آنها را زخمی کند.
« فَمِن ناجٕ مَعقُور »
-عده ای بدن سالم و سر از تن جدا شده است
- عده ای در خون خود غلتیده اند.
- از شدت پشیمانی دست خود گاز میگیرند.
- دست بر روی دست می زنند نشان از پشبمانی.
- - عده ای تکیه بر آرنج زده به حالت حسرت ، گونه ها را در دست گرفته اند
«« و مُرتَفِقٕ بخَدَیهِ »
- ملامت کننده نظر ات و تصمیمات اشتباه خود
هستند.« و زارٕ علیٰ رایهِ »
- مرگ که عارض شد تدبیر و چاره اندیشی سودی ندارد.
« قد اَدبَرتِ الحیلة »
- زندگی و کارهای غافلگیرانه منتظر شماست.
« و اَقبَلَتِ الغیلة »
از این ببعد سر سفره اعمال خود خواهید نشست.
«وَلاتَ حیٖنَ مَناصٕ ص -۴ »
در آنزمان راه چاره تمام شده .
گذشت آنچه که گذشت.
و رفت آنچه که رفت .
دنیا همانطور که میل خود بود گذشت و میگذرد.
« و مَضَتِ الدنیا لِحالِ بالَها »
دنیا اختیار خود را به کسی نمی دهد ، در دام خود اسیر میکند و پایان کار دو دستی تقدیم ملک الموت میکند.
همانطور که با گذشتگان عمل کرد با آیندگان نیز همان خواهد کرد.
اللهم لا تجعل الدنیا اکبرَ همِّنا