بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۲/۱۸_۲۸شوال
💢بخش اول حکمت۱۵۰💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ یَعِظَهُ
امام علی علیهالسلام در پاسخ به شخصی که از حضرت خواست تا او را موعظه کند فرمود:
✅در عظمت این حکمت همین بس که سید رضی در پایان حکمت میفرماید:
قالَ الرَّضِیُ وَلَوْ لَمْ یَکُنْ فی هذَا الْکِتابِ إلاّ هذَا الْکَلامُ لَکَفى بِهِ مَوْعِظَةً ناجِعَةً وَحِکْمَةً بالِغَةً وَبَصیرَةً لِمُبْصِر وَعِبْرَةً لِناظِر مُفَکِّر
اگر در این کتاب جز این کلام هیچ نبود براى موعظه سودمند و حکمت رسا و بینایى بینندگان و عبرت ناظرانِ اندیشمند، کافى بود.
❇️شان صدور حکمت:
متقی هندی از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب "کنز العمّال" مینویسد:
صعد أمیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ مِنْبَرَ الکُوفَةِ بَعْدَ الْفِتْنَةِ و فَراغِهِ مِنَ النَّهروانِ فَحَمِدَ اللَّهَ
بعد از خاموش شدن آتش فتنه خوارج نهروان امام بر منبر کوفه قرار گرفت و حمد الهى به جاى آورد؛
خَنَقَتْهُ العَبرَةُ
بغض گلوی حضرت را گرفت،
فَبَکى حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِدُموعِهِ و جرتْ
و در این هنگام بعض گلویش را گرفت و گریه به او مهلت نداد به اندازه اى که اشک ها بر صورت و محاسن شریفش جارى شد.
ثُمَّ نَفَضَ لِحْیَتَهُ فَوَقَعَ رُشَاشُهَا عَلَى نَاسٍ مِنْ أُناسٍ
و هنگامى که محاسن شریف خود را تکان داد قطره هایى از آن بر بعضى از حاضران افتاد.
فَکُنَّا نَقُولُ إنَّ مَن أَصابَهُ مِن دُموعِهِ فَقَد حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّار
و ما مى گفتیم: هر کسى که قطره اى بر او افتاده است خداوند آتش دوزخ را بر او حرام خواهد کرد.
حضرت در این هنگام و شاید در پاسخ به درخواست موعظه ی شخصی این جملات حکمت ۱۵۰ را بیان فرمودند.
طبق بیان متقی هندی این حکمت پاسخ ایشان به خرافه ای است که ایجاد شده بوده.
✳️دین مجموعه ای از باید ها و نبایدهاست. رسیدن به کمال مطلوب در گرو رعایت هر دو بخش است.
هم لا اله را باید گفت هم الّا الله را.
حذف هر کدام از این دو بخش دین را ناقص میگذارد.
اگرچه معمول و مرسوم این است که در مقام توصیه های اخلاقی، افراد از بایدها سخن می گویند ولی حضرت در یک ابتکار زیبا و دلچسب در این حکمت به نباید ها اشاره میکنند. انسان برای سعادتمند شدن باید این امور را ترک کند.
.
❌ اینگونه نباش:
(طبق نظر برخی شارحان ۳۰ رذیله اخلاقی در حکمت ۱۵۰ بیان شده است)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰ـ1⃣ـ🔰
💠لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ
از کسانی نباشید که امید عاقبت به خیری دارند، ولی بدون عمل مناسب قیامت.
✅تفاوت بین امید و آرزو در این است که امید یعنی انجام مقدمات و دل بستن به نتیجه ولی آرزو یعنی فراهم نکردن مقدمات و انتظار رسیدن به نتیجه.
از همین جمله حضرت کاملا معلوم میشود تفکر "دلت پاک باشد" تفکر پوچ و باطل است که صرفا دنبال شانه خالی کردن از زیر مسئولیت هاست.
باید مقدمات سعادت و خوشبختی را فراهم کرد ،
نماز شب نخوانده و تنها با آرزوی موفقیت ،تزکیه نفس صورت نمیگیرد،کسی که نه بذری کاشته نه آبیاری کرده و نه.... چطور منتظر برداشت محصول است؟!
ما مامور به امید هستیم نه آرزو .
تلاش و زحمت به اندازه توان و در نهایت سپردن نتیجه به خداوند.
《وَأَنْ لَّیْسَ لِلاِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى، نجم - ۳۹،۴۰ 》
این که براى انسان چیزى جز حاصل سعى وکوشش او نیست، واین که تلاش او به زودى دیده مى شود.
🔺در جاى دیگر مى فرماید:
《 أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللهِ؛ بقره - ۲۱۴ 》
آیا گمان کردید داخل بهشت مى شوید، بى آنکه حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟!
همانان که سختى ها و زیان ها به آنها رسید، و آن چنان بى قرار شدند که پیامبر و افرادى که با او ایمان آورده بودند گفتند: پس یارى خدا کى خواهد آمد؟!
✳️پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وسلم میفرمایند:
مَعَاشِرَ النَّاسِ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ شَیْءٌ یُعْطِیهِ بِهِ خَیْراً أَوْ یَصْرِفُ بِهِ عَنْهُ شَرّاً إِلَّا الْعَمَلُ
اى مردم! میان خدا و بین هیچ کس چیزى نیست که به وسیله آن خیرى به کسى برساند یا شرّى را از او دفع کند مگر عمل صالح تنها وسیله جلب خیرات و دفع آفات همین است،
أَیُّهَا النَّاسُ لَا یَدَّعِی مُدَّعٍ وَ لَا یَتَمَنَّى مُتَمَنٍّ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لَا یُنْجِی إِلَّا عَمَلٌ مَعَ رَحْمَةٍ وَ لَوْ عَصَیْتُ لَهَوَیْتُ
بنابراین هیچ کس ادعا نکند و آرزو نداشته باشد که اهل نجات است مگر به عمل صالح و رحمت الهى. من هم اگر عصیان پروردگار کنم سقوط خواهم کرد.
جز عمل صالح و امید به رحمت الهی نمیتوان به هدف رسید ،و باید توجه داشت عمل ما نسبت به رحمت الهی هیچ است.
❇️در خطبه ۱۷۶ نهجالبلاغه آمده است:
الْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَّ النِّهَایَةَ النِّهَایَةَ وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَ ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ وَ الْوَرَعَ الْوَرَعَ
عمل کنید، عمل کنید ; سپس به پایان رسانید، به پایان رسانید، اعتدال، اعتدال ; سپس شکیبایى، شکیبایى ; و پارسایى، پارسایى
إِنَّ لَکُمْ نِهَایَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَایَتِکُمْ
بدانید براى شما پایان و مقصدى است ; خود را به آن برسانید.
برای هر یک از ما هدفی قرار داده شده و مقصدی هست که باید به سوی آن حرکت کنیم و با ایستادن به آن نخواهیم رسید بلکه عمل کردن ضروری است.
🔺همچنین در حکمت ۹۰ این چنین آمده:
الْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللَّه
فقیه کامل کسى است که مردم را نه از آمرزش خداوند نومید گرداند و، نه از رحمت حق مأیوسشان سازد، نه از مکر خدا ایمنى دهد. فقیه نه امید واهی بدهد ، نه ترس افراطی
✳️حب اهل بیت آری، اباحه گری هرگز:
امامباقر خطاب به جابر بن یزید جعفی فرمود:
بَلِّغْ شِیعَتِی عَنِّی السَّلَامَ، وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَةَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَایُتَقَرَّبُ إِلَیْهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ.
به شیعۀ من سلام مرا برسان و به آنان اعلام کن که میان ما و خداوند متعال قرابت و آشنایی نیست و جز با اطاعت خداوند، تقرب به او حاصل نمیشود.
یَا جَابِرُ، مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِیُّنَا، وَ مَنْ عَصَىاللَّهَ لَمْیَنْفَعْهُ حُبُّنَا
ای جابر، هر کس خداوند را اطاعت کند، او ولیّ ماست و هر کسی خداوند را معصیت کند، محبت ما او را سودی نمیبخشد.
.
❇️در حدیث دیگری امام باقر علیهالسلام میفرمایند:
وَ اللَّهِ مَا مَعَنَا مِنَ اللَّهِ بَرَاءَةٌ
به خدا سوگند ما از جانب خدا امان نامه اى براى شما شیعیان نداریم.
وَ لَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اللَّهِ قَرَابَةٌ وَ لَا لَنَا عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ
و میان ما و خداوند قرابتی نیست و ما بر خدا دلیلی نداریم
وَ لَا نَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ
و جز با طاعت نمیشود به خدا نزدیک شویم
فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مُطِیعاً لِلَّهِ تَنْفَعُهُ
پس، هر کدام شما که فرمانبردار خدا باشد ولایت ما به او سود میرساند
و َلَایَتُنَا وَ مَنْ کَانَ مِنْکُمْ عَاصِیاً لِلَّهِ لَمْ تَنْفَعْهُ
و هر کدام شما که خدا را نافرمانى کند ولایت ما به او سود نمی رساند.
وَلَایَتُنَا وَیْحَکُمْ لَا تَغْتَرُّوا وَیْحَکُمْ لَا تَغْتَرُّوا
واى بر شما به دوستی با ما غرّه نشوید! واى بر شما به دوستی با ما غرّه نشوید!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰ـ2⃣ـ🔰
💠وَ یُرَجِّی التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ
از کسانی نباش که به خاطر آرزوهای طول و دراز، توبه را به تاخیر میاندازند. [یُرَجِّی]
✅توبه یعنی بازگشت، بازگشت وقتی حاصل میشود که انسان از مسیر اشتباه قبلی خود دست بردارد. تا وقتی انسان درگیر آرزوهای طول و دراز است و در همان مسیر اشتباه است، توبه او صرفا جنبه ی ظاهری دارد ولی توبه حقیقی نیست. تا وقتی آرزوی طولانی هست، توبه به تاخیر میافتد
❇️اصل بر آن است که انسان گناه نکند، و اگر احیانا گناهی از انسان سر زد باید سریعا در صدد جبران و تدارک و توبه بر بیایید. عجله در توبه:
امیرالمؤمنین علیهالسلام:
وَ إِنْ قَارَفْتَ سَیِّئَةً فَعَجِّلْ مَحْوَهَا بِالتَّوْبَةِ
اگر مرتکب گناهى شدى، آن را به وسیله توبه هرچه زودتر محو کن!
✳️یکی از مهمترین عوامل تاخیر توبه، آرزوهای طول و دراز است.
آرزوی طولانی،مرگ و معاد را از ذهن انسان دور میکند و وقتی انسان متوجه مرگ نبود در نتیجه توبه نمی کند.
امام علی علیهالسلام در خطبه ۴۲ میفرمایند:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ
اى مردم، آنچه بیش از هر چیز دیگر مى ترسم که بدان گرفتار آیید، دو چیز است، از هوا و هوس پیروى کردن و آرزوهاى دراز در دل پروردن.
فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَة
پیروى هوا و هوس از حق منحرف مى کند و آرزوهاى دراز، آخرت را از یاد مى برد.
❌بیماری تسویف(سوف سوف کردن، به آینده موکول کردن در حالی که فرصت توفیق عمل در آینده به دست نیاید.)
تسویف از بیماریهای شیطان است.
امام باقر علیهالسلام:
وَ إِیَّاکَ و َالتَّسْوِیفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ یَغْرَقُ فِیهِ الْهَلْکَى
زنهار از افکندن کار امروز به فردا ؛ زیرا این کار دریایى است که مردمان در آن غرق و نابود مى شوند .
⏪کسی که به بعد موکول میکند هیچگاه دنیا و اخرتش آباد نمیشود.
برای پیشرفت باید آستین بالا زد از جهت معنوی هم چنین شخصی روی صلاح و فلاح را نخواهد دید.
.
🔰ـ3⃣ـ🔰
💠یَقُولُ فِی الدُّنْیَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِینَ، وَ یَعْمَلُ فِیهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِینَ
از کسانی نباشید که در دنیا حرفهای زاهدانه میزنند ولی در عمل، مانند دنیا طلبان رفتار می کنند.
🔺قرآن کریم میفرماید:
《یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ *کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ؛ صف - ۲،۳ 》
این عمل که سخن بگویید و خلاف آن عمل کنید،خدا را بسیار سخت به خشم و غضب میآورد.
✳️ حضرت در خطبه ۲۸میفرمایند:
أفضَلُ الزُّهدِ إخفاءُ الزُّهدِ .
امام على علیه السلام : برترین زهد، پنهان داشتن زهد است.
زاهد واقعی زهدش را پنهان میکند پس آنکه عملش را در قولش نشان میدهد زاهد نیست.
❇️در خطبه ۳۲ حضرت در مورد اصناف مردم میفرماید که مردم چهار گروه اند و یکی از آنها کسانی هستند که فقط ادعای زهد دارند:
وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْکِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ
گروه دیگر کسانى هستند که حقارت و ناتوانى و نداشتن وسیله کافى، آنان را از
رسیدن به جاه و مقام بازداشته و دستشان را از همه جا کوتاه کرده است، (در حالى که از دیگر فاسدان و مفسدان چیزى کم ندارند، ولى به این حقیقت هرگز اعتراف نمى کنند، بلکه)
وَ تَزَیَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ وَ لَیْسَ مِنْ ذَلِکَ فِی مَرَاحٍ وَ لَا مَغْدًى
خود را به زیور قناعت آراسته اند و به لباس زاهدان درآمده اند، در حالى که در هیچ زمان، نه به هنگام شب و نه روز، در سلک پارسایان راستین نبوده اند.
🔺حکمت ۴۳۹:
الزُّهْدُ کُلُّهُ بَیْنَ کَلِمَتَیْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ- لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ-
همهی زهد در دو سخن از قرآن کریم خلاصه میشود: نسبت به آنچه که از شما گرفته میشود تاسف نخورید و نسبت به آنچه به شما داده شد خوشحالی نکنید و کیف نکنید.
زهد یک مطلب درونی است که از جان انسان برمیخیزد.
🔺حضرت در خطبه ۱۰۳ میفرماید:
ایُّهَا النَّاسُ انْظُرُوا إِلَى الدُّنْیَا نَظَرَ الزَّاهِدِینَ فِیهَا الصَّادِفِینَ عَنْهَا ... سُرُورُهَا مَشُوبٌ بِالْحُزْنِ وَ جَلَدُ الرِّجَالِ فِیهَا إِلَى الضَّعْفِ
اى مردم به دنیا چونان زاهدان روى گردان ا، بنگرید...شادى و سرور دنیا با غم و اندوه آمیخته، و توانایى انسان به ضعف و سستى مى گراید.
وَ الْوَهْنِ فَلَا یَغُرَّنَّکُمْ کَثْرَةُ مَا یُعْجِبُکُمْ فِیهَا لِقِلَّةِ مَا یَصْحَبُکُمْ مِنْهَا
زیبایى و شگفتى هاى دنیا شما را مغرور نسازد، زیرا زمان کوتاهى دوام ندارد.
❇️حضرت عیسی به حواریون میفرمود: لَا تَکُونُوا کَالْمُنْخُلِ.
مانند غربال نباشید
یُخْرِجُ مِنْهُ الدَّقِیقَ الطَّیِّبَ وَ یُمْسِکُ النُّخَالَةَ کَذَلِکَ أَنْتُمْ تُخْرِجُونَ الْحِکْمَةَ مِنْ أَفْوَاهِکُمْ وَ یَبْقَى الْغِلُّ فِی صُدُورِکُم
که آرد پاکیزه از آن خارج می شود و نخاله در خود نگه می دارد همان طور که حکمت از زبان شما خارج می شود و غل و غش در سینه شما باقی می ماند!
اگر قول ما قول زاهدانه است، رفتار و عمل ما هم زاهدانه باشد.
.
🔰ـ4⃣ـ🔰
💠إِنْ أُعْطِیَ مِنْهَا لَمْ یَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ یَقْنَعْ
از کسانی نباشید که اگر از دنیا به او داده شود سیر نمیشود.
و اگر دنیا به او داده نشود راضی و قانع نمیشود.
✅دنیا هیچ کسی را سیر نمی کند:
در خطبه ۲۰۱ آمده:
فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیل
مردم همه بر سفره اى نشسته اند، که اندکى سیر کند و گرسنگى دراز در پى دارد.
❇️هر چه دنیا بیشتر، تشنگی بیشتر
امام صادق علیهالسلام:
مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ مَاءِ الْبَحْرِ کُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى یَقْتُلَه
مَثَل دنیا همچون آب شور دریاست که هر قدر تشنه اى از آن بیشتر بنوشد بیشتر گرفتار عطش مى شود تا او را در کام مرگ فرو برد.
❇️ از کسانی نباشیم که اگر دنیا به ما داده نشد زبان به گلایه باز کنیم و از خدا گلایه کنیم که چرا ندادی؟
حضرت در خطبه ۱۳۲ میفرماید:
نَحْمَدُهُ عَلَى مَا أَخَذَ وَ أَعْطَى وَ عَلَى مَا أَبْلَى وَ ابْتَلَى الْبَاطِن
سپاس مى گویم او را، بر آنچه بستد و بر آنچه عطا کرد و بر هر احسان که نمود و بر هر امتحان که فرمود.
❎انسان گاهی بدون حد و مرز فقط طلب میکند، به کم قانع نیست، از زیاد سیر نمیشود.
البته این ویژگی اگر در مورد امور معنوی و رشد انسانی به کار گرفته شود خیلی خوب است ولی مشکل آنجاست که در راه امور مادی به کار گرفته میشود. لذا همیشه گرسنه و غر غرو است.حکمت ۴۵۷:
مَنْهُومَانِ لَا یَشْبَعَانِ؛ طَالِبُ عِلْمٍ، وَ طَالِبُ دُنْیَا.
دو گرسنه اند که هیچگاه سیر نشوند: طالب علم و طالب دنیا.
♻️از جمله احادیث قدسی که به حضرت عیسی وحی شد این بود که:
لَوْ أَنَّ لابنِ آدَمَ وَادِیَیْنِ یَسِیلاَنِ ذَهَباً وَ فِضَّةً لاَبْتَغَى لَهُمَا ثَالِثاً
اگر برای فرزندان آدم دو صحرا از طلا و نقره باشد، آنها دنبال وادی سوم میگردند.
اللهم الهمنا بنور الفهم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۲/۱۹ . ۲۹شوال
💢 بخش دوم حکمت۱۵۰💢
🔵خلاصه قسمت قبل :
وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ یَعِظَهُ: لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ، وَ [یَرْجُو] یُرَجِّی التَّوْبَةَ
شخصی از امیر المومنین درخواست کرد که او را موعظه کند.امیرالمومنین در قالب سی جمله نبایدهایی رابه ایشان تذکر داد.چه کارهایی را نباید بکنیم تا در مسیر هدایت قرار بگیریم.
🔰 .5⃣. 🔰
💠 یَعْجِزُ عَنْ شُکْرِ مَا أُوتِیَ وَ یَبْتَغِی الزِّیَادَةَ فِیمَا بَقِیَ
پنجمین موعظه ای که امیر المومنین خطاب به همه ما دارد:
از کسانی نباش که از شکر آنچه به او داده شده عاجز است.[یَعْجِزُ] ولی طلب میکند زیادت را در اموری که باقی است و به او داده نشده.
✳️درنامه ۶۹ امیر المومنین خطاب به حارث همدانی فرمود:
وَ اسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَیْکَ نعمت هایى که خدا به تو بخشیده را در راه درست مصرف کن
وَ لَا تُضَیِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکَ .
و نعمت هایى که در اختیار دارى تباه نکن.
وَ لْیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَیْکَ
و باید اثر نعمت های الهی در تو دیده شود.
✅️ دو نوع شکر وجود دارد، شکر لسانی و شکر عملی.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند.
نعمت جدید، شکر جدید می خواهد.
❎ شکر نکردن گناه است .
امام کاظم (ع) فرمود:
إِنَّ کُلَّ نِعْمَةٍ عَجَزْتَ عَنْ شُکْرِهَا بِمَنْزِلَةِ سَیِّئَةٍ تُؤَاخَذُ بِهَا
هر نعمتى که از عهده شکرش برنیایى، چونان گناهى است که از آن بازخواست مى شوى.
♻️زیادی نعمت، زیادی مسئولیت است.
امیر المومنین در غرر الحکم فرمود:
مَنْ کَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَیْهِ کَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَیْهِ
هرکه از نعمت هاى خدا بیشتر بهره مند باشد، نیازهاى مردم به او زیاد شود.
فَإِنْ قَامَ فِیهَا بِمَا أَوْجَبَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَقَدْ عَرَضَهَا لَلدَّوَامِ
پس، هر کس براى رضاى خدا وظیفه خود را در قبال نعمت ها به جا آورد، آنها را در معرض دوام و پایندگى قرار دهد
وَ إِنْ مَنَعَ مَا أَوْجَبَ اللَّهُ فِیهَا فَقَدْ عَرَضَهَا لِلزَّوَال
و هرکه به وظیفه خود در این باره عمل نکند، آن نعمت ها را در معرض زوال و نابودى نهاده است.
نعمت، مسئولیت می آورد.
❇️ وقتی مسئولیت نعمت های قبلی را انجام نداده ایم، نباید بار دیگری به دوش خودمان بگذاریم
قرآن کریم هرجا صحبت از نعمت میکند، یک وظیفه به عهده ی شخص میگذارد.
"کلوا کلوا" در قران آمده ولی تنها بخور بخور نیست.بلکه در قبال ان وظیفه ای هم هست.
《کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدین؛ بقره - ۶۰》
ازز رزق خدا بخورید وبیاشامید ولی در زمین فساد نکنید.
《یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ؛ بقره - ۱۶۸ 》
ای مردم،از انچه در زمین حلال وطیب و پاکیزه است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید.
《یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُون؛ بقره - ۱۷۲》
ای کسانیکه ایمان آوردید از روزیهای پاکیزه که به شما داده ایم بخورید و شکر خدا را به جای آورید ،اگر خدا را می پرستید.
《 وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُون ؛ مائده - ۸۸》
و بخورید از آنچه خدا روزی شما کرده از حلال و پاکیزه، واز خداوندی بپرهیزید که شما به او ایمان دارید.
《کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین؛ اعراف - ۳۱》
بخورید وبیاشامید و اسراف نکنید، بدرستیکه او اسراف کاران را دوست ندارد.
📗مرحوم کلینی در باب القناعه کافی از امام رضا حدیث نقل میکند:
مَنْ لَمْ یُقْنِعْهُ مِنَ الرِّزْقِ إِلَّا الْکَثِیرُ لَمْ یَکْفِهِ مِنَ الْعَمَلِ إِلَّا الْکَثِیرُ
کسی که دنبال روزی زیاد باشد و به کم قانع نباشد، خدا هم به عمل کم او قانع نمیشود و زیاد میخواهد.
وَ مَنْ کَفَاهُ مِنَ الرِّزْقِ الْقَلِیلُ فَإِنَّهُ یَکْفِیهِ مِنَ الْعَمَلِ الْقَلِیلُ
ولی کسی که با رزق کم قانع شود، خدا هم عمل کم او را کافی میداند.
🔰6️⃣🔰
💠یَنْهَى وَ لَا یَنْتَهِی وَ یَأْمُرُ النَّاسَ بِمَا لَا یَأْتِ
ششمین صفت از توصیه حضرت : از کسانی نباشید که دیگران را از کار زشت نهی میکند ولی خودش از همان کار زشت دست بر نمیدارد، و مردم را به کار نیک دعوت میکند ولی خودش همان کار خوب را انجام نمیدهد.
♻️ قلب وزبان انسان باید یکی باشد.
ظاهر وباطن انسان باید یکی باشد.
اگر انسان به خوب بودن چیزی یقین و باور دارد، باید در عمل هم آن را نشان دهد و خود عامل به آن خیر باشد. و اگر به بدی چیزی یقین دارد باید در عمل هم از آن دست بردارد.
♻️ولی اگر انسان میگوید و خود عمل نمی کند یعنی به آن باور و یقین ندارد.
تا وقتی ما به ضرر زدن گناه یقین نکنیم، هر چند در عمل از آن نهی کنیم ولی در عمل آن را انجام میدهیم
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
《أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ؛ بقره - ۴۴ 》
آیا مردم را به نیکى وایمان به پیامبرى که صفات او در تورات آمده دعوت مى کنید، امّا خودتان را فراموش مى کنید با این که شما کتاب آسمانى تورات را مى خوانید. آیا نمى اندیشید؟
✳️حضرت در خطبه ۱۷۵ فرمود:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا
اى مردم، به خدا سوگند! من شما را به هیچ طاعتى ترغیب نمى کنم، مگر این که خودم پیش از شما به آن عمل مى نمایم.
وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا
و شما را از هیچ معصیتى باز نمى دارم، مگر این که خودم پیش از شما از آن دورى مى جویم.
❇️ در روایتی امام سجاد سلام الله علیه فرمود:
إِنَّ الْمُنَافِقَ یَنْهَى وَ لَا یَنْتَهِی وَ یَأْمُرُ بِمَا لَا یَأْتِی
منافق نهی می کند، خودش انجام می دهد. امر می کند ولی خودش ترک می کند.
✳️ حضرت میفرماید منافق نباشید، دو رو نباشید.
منافق کیست؟ در لسان امیرالمومنین ، منافق بغض امیرالمومنین را به دل دارد.منافق حب و ولایت امیرالمومنین را ندارد. در حکمت ۴۵فرمود:
لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی
وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی
اگر من با شمشیرم بینی مومن را بزنم که بغض مرا به دل بگیرد، بغض مرا به دل نمی گیرد.
وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی
ولی اگر دنیا را به منافق بدهم، منافق مرا دوست نخواهد داشت.
✳️ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:منافق کسی است که
《 لا یُبغِضُکَ المُومِن وَ لا یُحِبُّکَ المُنافِق》
یا علی، هیچ مومنی تو را دشمن نمی دارد و هیچ منافقی تو را دوست نمی دارد.
🔰7️⃣🔰
💠 یُحِبُّ الصَّالِحِینَ وَ لَا یَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ یُبْغِضُ الْمُذْنِبِینَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ
هفتمین صفت از نبایدها :
از کسانی نباشید که صالحان را دوست دارد ولی عمل صالحان را انجام نمیدهد،
وگناهکاران را دشمن میدارد ولی خودش یکی از آنهاست.
✅️ از جمله اموری که بسیاری از مومنین به آن مبتلا هستند همین مورد هفتم است.
همه ما صالحان را دوست داریم، خوبان و اولیاء الهی را دوست داریم و از دیدن آنها خوشحال میشویم ولی وقتی به اعمال صالحان میرسیم حوصله و توان مثل آنها شدن را نداریم.
از گناه و گناهکار احساس ناخوشایندی داریم ولی در عمل خودمان نیز به اعمال گناهکاران مبتلا هستیم.
خداوند در قرآن میفرماید:
《قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ آل عمران - ۳۱ 》
بگو: «اگر خدا را دوست مى دارید، از من پیروى کنید; تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد; و گناهانتان را ببخشد; و خدا آمرزنده مهربان است.»
✅️محبت اگر اطاعت و پیروی و شبیه شدن در پی نداشته باشد اصلا محبت نیست. امام صادق(ع) فرمود:
مَا أَحَبَّ اللَّهَ مَنْ عَصَاهُ
«کسى که گناه مى کند، خدا را دوست نمى دارد».
ثُمَّ تَمَثَّلَ فَقَالَ
سپس این شعر معروف را قرائت فرمود:
تَعْصِی الْإِلَهَ وَ أَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ
هَذَا مُحَالٌ فِی الْقِیَاسِ بَدِیعٌ
معصیت پروردگار مى کنى، با این حال اظهار محبت او مى نمایى ـ به جانم سوگند، این کار عجیبى است!
لَوْ کَانَ حُبُّکَ صَادِقاً لَأَطَعْتَهُ
إِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطِیعٌ.
اگر محبت تو صادقانه بود، اطاعت فرمان او مى کردى ـ زیرا کسى که دیگرى را دوست مى دارد، از فرمان او پیروى مى کند.
نشانه محبت، اطاعت است.
🔰8️⃣🔰
💠یَکْرَهُ الْمَوْتَ لِکَثْرَةِ ذُنُوبِهِ وَ یُقِیمُ عَلَى مَا یَکْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ
هشتمین صفت از نباید ها :
از کسانی نباشید که بخاطر کثرت گناه از مرگ ناخوشنود هستند،
ولی به همان کار و گناهان ادامه میدهد که مرگ به سبب همانها در نگاه او زشت شده است.
♻️ رابطه غیر قابل انکاری است بین اعمال دنیایی انسان و مرگ و قیامت او. آنان که زندگی آلوده ای داشته اند حتما میدانند که مرگ سخت و قیامت دردناکی دارند لذا در اصل مرگ و قیامت شبهه می اندازند تا خودشان را آرام کنند. ولی با انکار قیامت، حقایق عالم تغییر نمی کنند.
✅️ مرگ، ادامه حیات است.
مرگ، نتیجه زندگی است.
کثرت گناه ، باعث زشت دیدن مرگ می شود.
مرگ ، موجود شیرینی است، موجودی که انسان را به حیات ابدی می رساند.
📗قرآن کریم در سوره جمعه میفرماید: 《قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ》
بگو: ای جماعت یهود، اگر پندارید که شما به حقیقت دوستداران خدایید نه مردم ، پس تمنّای مرگ کنید اگر راست میگویید.
《وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ 》
و حال آنکه در اثر آن کردار بد که به دست خود برای آخرت خویش پیش فرستادهاند ابدا آرزوی مرگ نخواهند کرد بلکه از مرگ سخت ترسان و هراسانند و خدا به کردار ستمکاران داناست.
❇️ در این آیات اولا ملاک ولی خدا بودن را آمادگی برای مرگ معرفی میکند.
ثانیا علت انزجار از مرگ را اعمال زشت انسان ها میداند. حضرت در خطبه ۳ در مورد خلیفه اول فرمود:
حَتَّى مَضَى الْأَوَّلُ لِسَبِیلِه ،
خلیفه نمرد، خلیفه راه خودش را رفت .
مرگ مسیر جدایی از زندگی نیست بلکه هر کسی در مرگ ادامه راه دنیایش را طی میکند.
✳️ امام علیه السلام فرمود:
اَلقَبر روضَة مِن رِیاضِ الجَنَّة اَو حُفرَة مِن حُفرَ النِّیران
قبر، یا باغی از باغهای بهشت یا یک حفره ای از حفره های جهنم است.
در آخر خطبه ۱۶۰ ، در خطبه شقشقیه در مورد رسول الله نیز فرمود:
لَمْ یَضَعْ حَجَراً عَلَى حَجَرٍ حَتَّى مَضَى لِسَبِیلِهِ وَ أَجَابَ دَاعِیَ رَبِّه
سنگی بر سنگی ننهاد تا جهان را ترک گفت، و دعوت پروردگارش را پذیرفت.
♻️ پیامبر دنبال آباد کردن دنیای خود نبود، زاهدانه زندگی کرد ومسیر خود را طی کرد.
چه خوبان و چه بدها همه، پس از مرگ ادامه راه دنیایشان را طی میکنند.
🔰9️⃣🔰
💠إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِیاً
نهمین توصیه حضرت از نبایدها :
از کسانی نباشید که اگر بیمار شوند، پشیمانی بر سر آنها سایه میافکند،
و اگر صحت و سلامتی یافتند، خود را از خطرات ایمن می بینند و به لهو و لعب مشغول میشوند؛
❇️برای جمله حضرت دو مصداق قابل ذکر دارد:
1️⃣ مصداق دنیایی: عده ای هستند که بر اثر پرخوری و بد خوری و عدم اعتدال در زندگی به بیماری گرفتار میشوند مثلا بر اثر رعایت نکردن مقررات تصادف میکنند و آسیب می بینند. تا وقتی در این حالت اند ابراز پشیمانی میکنند ولی همین که چند روزی گذشت و از آن حالت خارج شدند باز مشغول همان بی قاعدگی قبل میشوند گویا اینها نبودند که آسیب این سبک زندگی را خوردند.
2️⃣ مصداق معنوی: عده ای هستند که وقتی بیماری بر آنها عارض میشود و مرگ را پیش روی خود می بینند به شدت احساس پشیمانی میکنند و می گویند از گذشته خود بیزار اند، ولی همین که سایه مرگ از سر آنها برداشته شد و احساس بهبودی کردند مجددا به گناه و لهو و لعب روی می آورند گویا هرگز اینها نبوده اند که پشیمانی را چشیده و آن حالات را دیده اند.
🔰🔟🔰
💠 یُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِیَ وَ یَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِیَ
از کسانی نباشید که در روزگار عافیت و سلامتی مغرور و خودبرتر بین میشوند ،
و در هنگام گرفتاری از همه چیز مایوس میشوند.
❎نه آن روزی که ما در سلامت و عافیت هستیم این سلامتی و عافیت و رفاه از خودمان است که نسبت به آن مغرور شویم و به آن افتخار کنیم.
❎ ونه آن روزی که بیمار و گرفتار هستیم قدرت خدا از بین رفته است که ما احساس یاس و ناامیدی کنیم. تا وقتی خدا هست و قدرت و ثروت و بینایی و شنوایی دارد، یاس و ناامیدی و پشیمانی ممنوع است.
✳️ یاس و ناامیدی ثمره بی اعتقادی و بی اعتمادی به قدرت خداست .
حضرت درحکمت ۳۵۱ فرمود:
عِنْدَ تَنَاهِی الشِّدَّةِ تَکُونُ الْفَرْجَةُ، وَ عِنْدَ تَضَایُقِ حَلَقِ الْبَلاَءِ یَکُونُ الرَّخَاءُ
هنگامى که سختى ها به آخرین درجه شدت برسد فرج نزدیک است و در آن هنگام که حلقه هاى بلا تنگ شود راحتى و آرامش فرا مى رسد.
قرآن کریم میفرماید:
《وَلَئِنْ أَذَقْنَا الاِْنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ ؛ هود - ۸》
و اگر از جانب خویش، رحمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود.
《وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَآءَ بَعْدَ ضَرَّآءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّى إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ؛ هود - ۱۰》
و اگر بعد از ناراحتى و زیانى که به او رسیده، نعمت هایى به او بچشانیم، به یقین مى گوید: بدى ها از من برطرف شده و دیگر باز نخواهد گشت و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى مى شود.
❎ یاس، گناه کبیره است.
عجب، گناه بزرگی است.
درکافی شریف بابی است به نام ، "باب العجب" در این باب آمده است:
بَیْنَمَا مُوسَى ع جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ إِبْلِیسُ وَ عَلَیْهِ بُرْنُسٌ ذُو أَلْوَانٍ فَلَمَّا دَنَا مِنْ مُوسَى ع خَلَعَ الْبُرْنُسَ
روزی حضرت موسی در جایی نشسته بود شیطان در حالی که کلاه رنگارنگی به سر داشت جلو آمد و کلاه را برداشت.
وَ قَامَ إِلَى مُوسَى فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَى مَنْ أَنْتَ
جلو آمد به موسی سلام کرد و. حضرت موسی پرسید تو چه کسی هستی؟
فَقَالَ أَنَا إِبْلِیسُ قَالَ أَنْتَ فَلَا قَرَّبَ اللَّهُ دَارَکَ
خدا خانه ی تو را به ما نزدیک نکند.
قَالَ إِنِّی إِنَّمَا جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَیْکَ لِمَکَانِکَ مِنَ اللَّهِ
شیطان گفت من به خاطر مقام و جایگاه تو آمده ام به تو سلام کنم.
قَالَ فَقَالَ لَهُ مُوسَى ع فَمَا هَذَا الْبُرْنُسُ قَالَ بِهِ أَخْتَطِفُ قُلُوبَ بَنِی آدَمَ
با این کلاه رنگارنگ مردم را فریب میدهم.
فَقَالَ مُوسَى فَأَخْبِرْنِی بِالذَّنْبِ الَّذِی إِذَا أَذْنَبَهُ ابْنُ آدَمَ اسْتَحْوَذْتَ عَلَیْهِ
کدام گناه است که اگر انسان آن را انجام دهد بر او مسلط میشوی
قَالَ إِذَا أَعْجَبَتْهُ نَفْسُهُ وَ اسْتَکْثَرَ عَمَلَهُ وَ صَغُرَ فِی عَیْنِهِ ذَنْبُهُ
گفت: زمانى که از خود مغرور شود، عملش را زیاد پندارد و گناهش در نظر وى کوچک شود.
اللهم نعوذ بک من همزات الشیطان
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۲/۲۲ . ۲ذیقعده
💢بخش سوم حکمت ۱۵۰💢
🔵خلاصه جلسات قبل:
شخصی از امیر المومنین درخواست کرد که او را موعظه کند.امیرالمومنین در قالب سی جمله نبایدهایی رابه ایشان تذکر داد.چه کارهایی را نباید بکنیم تا در مسیر هدایت قرار بگیریم.
در عظمت این حکمت همین بس که سید رضی در پایان حکمت میفرماید:
قالَ الرَّضِیُ وَلَوْ لَمْ یَکُنْ فی هذَا الْکِتابِ إلاّ هذَا الْکَلامُ لَکَفى بِهِ مَوْعِظَةً ناجِعَةً وَحِکْمَةً بالِغَةً وَبَصیرَةً لِمُبْصِر وَعِبْرَةً لِناظِر مُفَکِّر
اگر در این کتاب جز این کلام هیچ نبود براى موعظه سودمند و حکمت رسا و بینایى بینندگان و عبرت ناظرانِ اندیشمند، کافى بود.
🔰 1⃣1⃣ 🔰
💠 إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً
یازدهمین صفتی که از نبایدها حضرت توصیه فرمود:
از کسانی نباشید که وقتی بلایی به آنها میرسد مضطرانه دعا میکنند،
و اگر آسایش و وسعتی به او برسد، مغرور شده از خدا روی گردان میشود؛
در مصیبتی که به او برسد به زاری و التجا خدا را می خواند اما اگر به گشایشی دست یافت مغرورانه از خدا روی برمی گرداند.
✳️قرآن به صورت اجمالی و تفصیلی به این افراد میپردازد:
《 فَإِذَا رَکِبُوا فِى الْفُلْکِ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ؛ عنکبوت - ۶۵ 》
هنگامى که سوار کشتى شوند، خدا را با اخلاص مى خوانند، و غیر او را فراموش مى کنند; امّا هنگامى که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد، باز مشرک مى شوند.
و در آیات دیگر به صورت تفصیلی می فرماید:
《هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا کُنْتُمْ فِى الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیح طَیِّبَة وَفَرِحُوا بِهَا جَآءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَآءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکَان وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنْجَیْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ؛ یونس - ۲۲》
او کسى است که شما را در صحرا و دریا سیر مى دهد; زمانى که در کشتى قرار مى گیرید و بادهاى موافق کشتى نشینان را به سوى مقصد مى برد خوشحال مى شوند، ناگهان طوفان شدیدى مىوزد; و امواج از هر سو به سراغ آنها مى آید; و گمان مى کنند هلاک خواهند شد; در آن هنگام خدا را از روى خلوص عقیده مى خوانند که: اگر ما را از این گرفتارى نجات دهى، حتماً از سپاسگزاران خواهیم بود;
《فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِى الاَْرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ؛ یونس - ۲۳ 》
اما هنگامى که خدا آنها را رهایى بخشید بار دیگر به ناحق، در زمین ستم مى کنند.این قصه ی تلخ برای بسیاری از ما صادق است و خود ما از مصادیق این آیه و کلام امیرالمومنین هستیم.
❎این قصه ی تلخ برای بسیاری از ما صادق است و خود ما از مصادیق این آیه و کلام امیرالمومنین هستیم.
🔰 1⃣2⃣🔰
💠تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا یَظُنُّ وَ لَا یَغْلِبُهَا عَلَى مَا یَسْتَیْقِنُ
دوازدهمین صفتاز متهیات حضرت :
از کسانی نباشید که در امور ظن و گمانی نفس بر او غالب میشود و او را وادار به تبعیت میکند، ولی او در امور یقینی بر نفس خود غلبه نمیکند.
❎ نفس با یک گمان ضعیف بر او غلبه دارد، ولی او با یک قدرت یقین بر نفس خود غالب نمی گردد.
یکی از اموری که باید به جدیت از آن دوری کرد و در دام آن گرفتار نشد، بحث تبعیت از ظن و گمان، و رها کردن یقین است.
♻️ یکی از مصادیق مهم ظن و یقین، بحث دنیا و آخرت است.
نفس انسان در دنیا به اندک ظن و گمانی خودش را به زحمت می اندازد تا بتواند به سود دنیایی برساند با اینکه رسیدن به سود دنیایی ظن و گمان است.
ولی یقین دارد که باید برای قیامتش تلاش کند، و میداند که وعده های خدا حق است و سود قیامت قطعی است.
ولی با این حال ظن دنیا را میگیرد و یقین آخرت را رها میکند
🔰 1⃣3⃣ 🔰
💠یَخَافُ عَلَى غَیْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ یَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَکْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ
نسبت به دیگران میترسد، برگناهی کمتر از آنچه خودش مرتکب میشود ، ولی برای خودش بیش از عملش امید و آرزو دارد.
❎ برای دیگران که خطای کمتری از او دارند نگران است ولی برای خود بیشتر از آنچه که عمل کرده امیدوار است، عملهای خود را بزرگتر می بیند.
گناه دیگران را بزرگ و گناه خود را کوچک تر ازگناه دیگران می بیند.و در ناچیز شمردن برای خود توجیه می کند.
🔰 1⃣4⃣ 🔰
💠 إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ
چهاردهمین توصیه حضرت : از کسانی نباشیدکه اگر بی نیاز شوند مغرور سرمست [بَطِرَ] و فریب خورده میشوند، و اگر فقیر شوند ناامید[قَنِطَ] و سست میشوند.
❎ این گروه افراد اگر غنی شوند مست و اگرتهیدست و فقیرگردند، مایوس و سست میشود.
در مورد ظرفیت فقر و غنا داشتن، امیرالمومنین صلواه الله علیه درخطبه ۲۲۵ فرمود:
اَللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ
بار خدایا، به توانگرى، آبرویم را حفظ کن.
وَ لاَ تَبْذُلْ جَاهِیَ بِالْإِقْتَارِ
و مکنتم را به بینوایى تباه منما.
فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِی رِزْقِکَ
که از روزی خوران تو روزى بخواهم،
وَ أَسْتَعْطِفَ شِرَارَ خَلْقِکَ
یا از مردم بدکردار مهربانى بجویم
وَ أُبْتَلَى بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی
و یا به ستایش کسانى، که به من چیزى بخشیده اند، مبتلا گردم
وَ أُفْتَتَنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی
و یا به نکوهش کسانى، که مرا محروم داشته اند، فریفته شوم.
سرانجام، تویى که مى توانى ببخشى و مى توانى نبخشى که تو بر هر چیز توانایى.
✳️ قرآن کریم هم در این باب می فرماید :
《وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الاِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ؛ هود - ۹》
و اگر از جانب خویش، رحمتى به انسان بچشانیم سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود.
《وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّى إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ؛ هود - ۱۰ 》
و اگر بعد از ناراحتى و زیانى که به او رسیده، نعمت هایى به او بچشانیم به یقین مى گوید: بدى ها از من برطرف شده; و دیگر باز نخواهد گشت و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى مى شود.
♻️قرآن کریم در سوره فجر میفرماید:
《فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ؛ فجر - ۱۵ 》
انسان، (طبعش چنین است که) هرگاه پروردگارش او را بیازماید و گرامیش داشته و نعمتش دهد، (مغرور گشته و) مىگوید: پروردگارم مرا گرامى داشته است.
《 وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَن کَلَّا؛ فجر - ۱۶》
و چون او را برای آزمودن تنگ روزی کند (دلتنگ و غمین شود و) گوید: خدا مرا خوار گردانید.
کلّا هرگز چنین نیست نه روی نعمت دلیل بر خوب بودن است نه پشت کردن نعمت دلیل بر خواری و ذلت بنده است.نه این و نه آن.
🔰 1⃣5⃣ 🔰
💠یُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ یُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ
پانزدهمین توصیه حضرت از منهیات :
از کسانی نباشید که به هنگام عمل کوتاهی میکنند،و در هنگام درخواست، اصرار و پافشاری .
♻️این جمله حضرت را هم میتوان از ُبعد عبودیت بررسی کرد، وهم از بُعد اجتماعی:
◀️ از بعد عبادی:
انسان نباید در هنگام انجام تکالیف عبادی کم بگذارد، تنبلی کند، ولی
در هنگام درخواست و دعا کردن زیاده طلب باشد.
📗در کتاب کافی باب الحاح و اصرار در دعا اورده از امام باقر علیه السلام:
وَ اللَّهِ لَا یُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ إِلَّا قَضَاهَا لَهُ
امام باقر علیه السلام : به خدا سوگند هیچ بنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد، مگر آن که حاجتش را برآورده کند .
❇️ نه اینکه در دعا کم بگذاریم و کم بخواهیم، این درست نیست. ولی به اندازه بزرگی درخواست هایی که داریم، عبودیت هم داشته باشیم.
◀️ از بعد اجتماعی:
انسان نباید تنبلی و بیکاری را سرلوحه زندگی خود قرار دهد و در مشکلات و نداری، دست مقابل دیگران دراز کند.
امام باقر علیه السلام می فرماید:
لَوْ یَعْلَمُ السَّائِلُ مَا فِی الْمَسْأَلَةِ مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً وَلَوْ یَعْلَمُ الْمُعْطِی مَا فِی الْعَطِیَّةِ مَا رَدَّ أَحَدٌ أَحَداً
اگر در خواست کننده مى دانست در سؤال و درخواست چه ذلت و حقارتى وجود دارد هیچ کسی از دیگرى تقاضایى نمى کرد و اگر کسى که دستِ دهنده دارد مى دانست در بخشش چه افتخار و فضیلتى وجود دارد احدى تقاضاى دیگرى را رد نمى کرد.
✳️ رسول خداصلی الله علیه وآله و سلم می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى أَحَبَّ شَیْئاً لِنَفْسِهِ وَأَبْغَضَهُ لِخَلْقِهِ
خداوند متعال چیزى را براى خود دوست مى دارد و براى بندگانش مبغوض مى شمارد.
أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ وَأَحَبَّ لِنَفْسِهِ أَنْ یُسْأَلَ
براى بندگان سؤال و درخواست از یکدیگر را مبغوض شمرده و براى خودش سؤال کردن بندگان را محبوب مى داند.
📗 در کتاب کافیشریف بَابُ کَرَاهِیَةِ اَلْمَسْأَلَةِ آمده :
جَاءَتْ فَخِذٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ فَرَدَّ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمَ
گروهى از انصار خدمت پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و اله رسیدند، سلام عرض کردند و پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و اله جواب فرمود.
فَقَالُوا یَا رَسُولَ اَللَّهِ لَنَا إِلَیْکَ حَاجَةٌ
عرض کردند: اى رسول خدا! ما به شما حاجتى داریم.
فَقَالَ هَاتُوا حَاجَتَکُمْ
پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و اله فرمود: بگویید، حاجت شما چیست؟
قَالُوا إِنَّهَا حَاجَةٌ عَظِیمَةٌ
عرض کردند: حاجت بزرگى است.
فَقَالَ هَاتُوهَا مَا هِیَ
فرمود: بگویید چیست؟
قَالُوا تَضْمَنُ لَنَا عَلَى رَبِّکَ اَلْجَنَّةَ
عرض کردند: حاجت ما این است که از جانب خدا بهشت را بر ما ضمانت کنید.
قَالَ فَنَکَسَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَأْسَهُ ثُمَّ نَکَتَ فِی اَلْأَرْضِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ
پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و اله سر مبارک را به زیر انداخت و بعد از آن با تازیانهاى که در دست داشت، زمین را خطکشى نمود (که این نشانه غم و فکر است) بعد از آن سر مبارک را بلند کرد و فرمود:
فَقَالَ أَفْعَلُ ذَلِکَ بِکُمْ عَلَى أَنْ لاَ تَسْأَلُوا أَحَداً شَیْئاً
من این کار را براى شما انجام مىدهم به شرط اینکه شما نیز از هیچکس مسئلت و درخواست نکنید.
قَالَ فَکَانَ اَلرَّجُلُ مِنْهُمْ یَکُونُ فِی اَلسَّفَرِ فَیَسْقُطُ سَوْطُهُ فَیَکْرَهُ أَنْ یَقُولَ لِإِنْسَانٍ نَاوِلْنِیهِ
راوى مىگوید: این گروه از انصار طورى زندگى مىکردند که اگر در مسافرت تازیانه یکى از آنها از دستش بر زمین مىافتاد، دوست نداشت کسىکه کنار او بود به او بگوید: تازیانه را به من بده،
فِرَاراً مِنَ اَلْمَسْأَلَةِ فَیَنْزِلُ فَیَأْخُذُهُ
چراکه از سؤال کردن مىترسید و خودش پیاده شده و تازیانه را مىگرفت.
وَ یَکُونُ عَلَى اَلْمَائِدَةِ فَیَکُونُ بَعْضُ اَلْجُلَسَاءِ أَقْرَبَ إِلَى اَلْمَاءِ مِنْهُ فَلاَ یَقُولُ نَاوِلْنِی حَتَّى یَقُومُ فَیَشْرَبُ .
و اگر یکى از آنها بر سفرۀ غذا مىنشست و بعضى از همنشینان او نزدیک آب بودند، به او نمىگفت: به من آب بده و خودش بلند مىشد و آب مىخورد.
♻️حضرت در خطبه ۱۶۰ در مورد حضرت عیسی فرمود:
دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ وَ خَادِمُهُ یَدَاه
عیسی بن مریم مرکبی داشت بنام پا و خادمی داشت بنام دست.
که از کسی تقاضا نمی کرد و کار خود را خود، انجام میداد.
♻️حضرت در خطبه ۱۶۰ در مورد حضرت عیسی فرمود:
دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ وَ خَادِمُهُ یَدَاه
عیسی بن مریم مرکبی داشت بنام پا و خادمی داشت بنام دست.
که از کسی تقاضا نمی کرد و کار خود را خود، انجام میداد.
✳️ پیامبر گرامی صلی الله علیه واله فرمود :
الأیدِی ثلاثٌ :
دستها سه گونه اند :
فَیَدُ اللّه ِ عزّ و جلّ العُلیا ،
دست خداوند عزّ و جلّ که دست برتر است،
و یَدُ المُعطِی التی تَلِیها ،
و دست بخشنده که بعد از آن است،
و یَدُ السائلِ السُّفلى
و دست سائل که دست زیرین گیرنده است .
فَأعْطِ الفَضلَ و لا تُعجِزْ نَفسَکَ
پس ، بخشنده باش و خود را ناتوان و درمانده نساز .
❇️ اصرار در درخواست یکی از صفات دشمنان امیرالمومنین است . در خطبه ۸۴ در مورد عمرو عاص فرمود:
یَعِدُ فَیُخْلِفُ،
وعده مى دهد و تخلّف مى کند.
وَ یُسْأَلُ فَیَبْخَلُ،
اگر چیزى از او درخواست شود، بخل مى ورزد
وَ یَسْأَلُ فَیُلْحِفُ
و اگر خود( عمرو عاص) از دیگرى تقاضایى داشته باشد، اصرار و پافشاری مى کند .
🔰 1⃣6⃣ 🔰
💠 إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِیَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ
شانزدهمین صفت : از کسانی نباشید که اگر موقعیت گناه برای آنها فراهم شود معصیت را پیش می اندازد [أَسْلَفَ] و توبه را به تاخیر،
💠 وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ
و اگر بر او محنت و رنجی، عارض شد [عَرَتْهُ] از شرایط مسلمانی خارج میشود.
♻️عده ای هستند که در موقعیت گناه هیچ اختیاری از خود ندارند و به سرعت از نفس شکست میخورند. گناه را پیش می اندازند و برای توبه به بعدا موکول میکنند. ولی به محض پیش آمدن مشکلات و گرفتاری ها آداب و احکام و عقاید مسلمانی را کنار میگذارند و مانند یک کافر بی دین کفر گویی میکنند و خدا را نادیده میگیرند. قرآن کریم میفرماید:
《وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَىٰ؛ نازعات - ۴۰》
و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد
قطعاً بهشت جایگاه اوست!
✳️در حکمت ۴۳۳ فرمود:
اذْکُرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ وَ بَقَاءَ التَّبِعَات
به یاد داشته باشید که لذات معاصى به سرعت پایان مى گیرد و تبعات و آثار سوء آن مدتها باقى مى ماند.
♻️مومن در راه دینداری از کوه سخت تر است.وقتی ساحران به موسی ایمان آوردند فرعون آنها را ترساند و گفت:
《فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمْ فِی جُذُوعِ النَّخْلِ؛ طه - ۷۱ 》
به یقین دستها و پاهایتان را بطور مخالف قطع میکنم؛ و شما را از تنههای نخل به دار میآویزم؛ و خواهید دانست مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است. ساحران در پاسخ گفتند:
《 فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ ۖ إِنَّمَا تَقْضِی هَٰذِهِ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا؛ طه - ۷۲ 》
هر حکمی میخواهی بکن؛ تو تنها در این زندگی دنیا میتوانی حکم کنی!.
✳️امام حسین سلام الله علیه می فرمایند:
النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ
مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان میچرخد
یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ
و تا وقتی زندگیهاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند،
فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ.
امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک میشوند.».
♻️جمله" وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ"
اگر محنت و رنجی بر آنان وارد شود از دین خارج مبشوند.
تحمل سختی در راه خدا باعث رجعت در زمان ظهور امام عصر میشود.
📗در کتاب بحار ج ۱۳ ص۱۶۳:
داستان صیانه ماشطه:
ابن عباس از پیامبر نقل میکند:
لَمَّا أُسْرِیَ بِی مَرَّتْ بِی رَائِحَةٌ طَیِّبَةٌ فَقُلْتُ لِجَبْرَئِیلَ مَا هَذِهِ الرَّائِحَةُ
هنگامی که به معراج رفتم یک بوی خوبی شنیدم. به جبرئیل گفتم: این بوی چیست؟
قَالَ هَذِهِ مَاشِطَةُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ أَوْلَادُهَا
گفت: این بوی زنی است که موهای خانواده فرعون را شانه می کرد به همراه فرزندانش.
کَانَتْ تَمْشُطُهَا فَوَقَعَتِ الْمُشْطَةُ مِنْ یَدِهَا فَقَالَتْ بِسْمِ اللَّهِ
روزی که موهای دختر فرعون را شانه می کرد، شانه از دستش افتاد گفت: بسم الله.
فَقَالَتْ بِنْتُ فِرْعَوْنَ أَبِی
دختر فرعون گفت: منظورت پدر من است؟
فَقَالَتْ لَا بَلْ رَبِّی وَ رَبُّکِ وَ رَبُّ أَبِیکِ
گفت: نه، منظورم خدای خودم و خدای تو خدای پدرت است.
فَقَالَتْ لَأُخْبِرَنَّ بِذَلِکِ أَبِی فَقَالَتْ نَعَمْ
گفت: این را به پدرم خبر می دهم.
فَأَخْبَرَتْهُ فَدَعَا بِهَا وَ بِوُلْدِهَا
او پدرش را با خبر کرد و آن زن و فرزندانش را فراخواند
وَ قَالَ مَنْ رَبُّکِ
و گفت: خدایت کیست؟
فَقَالَتْ إِنَّ رَبِّی وَ رَبُّکَ اللَّهُ
گفت خدای من و تو الله است.
فَأَمَرَ بِتَنُّورٍ مِنْ نُحَاسٍ فَأُحْمِیَ فَدَعَا بِهَا وَ بِوُلْدِهَا
سپس دستور داد تنوری از جنس مس را شعله ور کردند. او و فرزندانش را فراخواند.
فَقَالَتْ إِنَّ لِی إِلَیْکَ حَاجَةً
آن زن به او گفت: یک چیزی از تو می خواهم.
قَالَ وَ مَا هِیَ قَالَتْ تَجْمَعُ عِظَامِی وَ عِظَامَ وُلْدِی فَتَدْفَنُهَا
گفت: چه میخواهی؟
گفت استخوان های من و فرزندانم را جمع کن و آن ها را دفن کن.
قَالَ ذَاکِ لَکِ لِمَا لَکِ عَلَیْنَا مِنْ حَقٍّ
گفت: این کار را می کنم به خاطر کارهایی که برایمان کرده ای.
فَأَمَرَ بِأَوْلَادِهَا فَأُلْقُوا وَاحِداً وَاحِداً فِی التَّنُّورِ حَتَّى کَانَ آخِرُ وُلْدِهَا وَ کَانَ صَبِیّاً مُرْضَعاً
فرزندانش را یکی یکی در تنور انداخت تا این که نوبت به آخرین فرزندش که یک بچه شیرخوار بود رسید.
فَقَالَ اصْبِرِی یَا أُمَّاهْ إِنَّکِ عَلَى الْحَقِّ فَأُلْقِیَتْ فِی التَّنُّورِ مَعَ وُلْدِهَا
کودک گفت: ای مادرم صبر کن تو به راه راست هستی سپس او همراه مادرش به تنور انداخته شد.
🔰 1⃣7⃣ 🔰
💠 یَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا یَعْتَبِرُ
هفدهمین صفت : از کسانی نباشیدکه پند آموزی را توصیف میکند و در مدح و ضرورت آن سخن میگوید ولی خود پند پذیر نیست ،
💠وَ یُبَالِغُ فِی الْمَوْعِظَةِ وَ لَا یَتَّعِظُ
در نصیحت و وعظ دیگران تمام تلاشش را میکند ولی خودش نصیحت پذیر و وعظ شنو نیست.
♻️عبرت آموزی را برای دیگران طرح و توصیف می کند اما خود عبرت و موعظه نمی گیرد.در پند دادن مبالغه می کند اما خود پندپذیر نمی باشد.امام باقر علیه السلام می فرماید:
أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلاً ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَى غَیْرِهِ شدیدترین حسرت در روز قیامت از آنِ گروهى است که عدل را ستایش کردند و سپس با آن مخالفت نمودند.
✳️ امیرالمومنین درنامه ۳۱ فرمود:
أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَة
قلب خود را با موعظه زنده کن .
تا انسان پند پذیر نباشد و موعظه ها را نفهمد، نمی تواند قلب خودش را احیا کند. حیات انسان به موعظه است.
🔰 1⃣8⃣ 🔰
💠فَهُو بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ
هجدهمین وصف از منهیات حضرت :
از کسانی نباشید که در گفتار به خود مینازد و پز میدهد ولی اعمالش اندک هستند و تعریفی ندارند.
♻️سخن بسیار می گوید، و در سخن گفتن ناز میکند اما کردار و رفتار خوب او اندک است. در این باره امام صادق سلام الله علیها می فرماید :
أَتَى عَالِمٌ عَابِداً فَقَالَ لَهُ کَیْفَ صَلَاتُکَ
دانشمندى نزد عابدى آمد و گفت: نمازت چگونه است.
فَقَالَ مِثْلِی یُسْأَلُ عَنْ صَلَاتِهِ وَ أَنَا أَعْبُدُ اللَّهَ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا
در پاسخ گفت: از نماز من سؤال مىکنى و حال آنکه از فلان مدّت زمان مرتّب نماز مىخواندهام.
قَالَ فَکَیْفَ بُکَاؤُکَ
دانشمند پرسید: گریهات چگونه است؟
قَالَ أَبْکِی حَتَّى تَجْرِیَ دُمُوعِی
گفت: آنقدر گریه مىکنم که اشکهایم جارى مىشود.
فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ فَإِنَّ ضَحِکَکَ وَ أَنْتَ خَائِفٌ أَفْضَلُ مِنْ بُکَائِکَ
دانشمند به او گفت: خنده تو در حالتى که از خدا ترسان باشى، برتر است از گریهاى که همراه با اطمینان و آرامش خاطر باشد،
وَ أَنْتَ مُدِلٌّ إِنَّ الْمُدِلَّ لَا یَصْعَدُ مِنْ عَمَلِهِ شَیْءٌ
هر که عملش با منمیّت و اطمینان باشد (به درگاه خداوند) بالا نمىرود.
اللهم لا تسلُط علینا مَن لایرحمنا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۲/۲۳ . ۳ذیقعده
💢بخش چهارم حکمت ۱۵۰💢
🔰 1⃣7⃣ 🔰
💠 یَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا یَعْتَبِرُ
هفدهمین صفت : از کسانی نباشیدکه پند آموزی را توصیف میکند و در مدح و ضرورت آن سخن میگوید ولی خود پند پذیر نیست ،
💠وَ یُبَالِغُ فِی الْمَوْعِظَةِ وَ لَا یَتَّعِظُ
در نصیحت و وعظ دیگران تمام تلاشش را میکند ولی خودش نصیحت پذیر و وعظ شنو نیست.
♻️عبرت آموزی را برای دیگران طرح و توصیف می کند اما خود عبرت و موعظه نمی گیرد.در پند دادن مبالغه می کند اما خود پندپذیر نمی باشد.امام باقر علیه السلام می فرماید:
أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلاً ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَى غَیْرِهِ شدیدترین حسرت در روز قیامت از آنِ گروهى است که عدل را ستایش کردند و سپس با آن مخالفت نمودند.
✳️ امیرالمومنین درنامه ۳۱ فرمود:
أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَة
قلب خود را با موعظه زنده کن .
تا انسان پند پذیر نباشد و موعظه ها را نفهمد، نمی تواند قلب خودش را احیا کند. حیات انسان به موعظه است.
❎علت موعظه ناپذیری انسان را، درحکمت ۲۸۲ بیان می فرماید:
بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ میان شما و موعظه، پرده اى از غفلت و غرور وجود دارد که مانع تأثیر آن است.
❎ودر نامه ۳۱ فرمود : :
و لا تَکُونَنَّ مِمَّن لا تَنفَعُهُ العِظَةُ إلاّ إذا بالَغتَ فی إیلامِهِ ؛ فإنّ العاقِلَ یَتَّعِظُ بالآدابِ ، و البَهائمَ لا تَتَّعِظُ إلاّ بِالضَّربِ
و هرگز از کسانى مباش که اندرز در آنان کارگر نمى افتد، مگر اینکه در ملامت آنان زیاده کوشى؛ زیرا خردمند به آداب پند پذیرد و حیوانات (نادان) جز با زدن به راه نیایند.
🔰 1⃣8⃣ 🔰
💠فَهُو بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ
هجدهمین وصف از منهیات حضرت :
از کسانی نباشید که در گفتار به خود مینازد و پز میدهد ولی اعمالش اندک هستند و تعریفی ندارند.
♻️سخن بسیار می گوید، و در سخن گفتن ناز میکند اما کردار و رفتار خوب او اندک است. در این باره امام صادق سلام الله علیها می فرماید :
أَتَى عَالِمٌ عَابِداً فَقَالَ لَهُ کَیْفَ صَلَاتُکَ
دانشمندى نزد عابدى آمد و گفت: نمازت چگونه است.
فَقَالَ مِثْلِی یُسْأَلُ عَنْ صَلَاتِهِ وَ أَنَا أَعْبُدُ اللَّهَ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا
در پاسخ گفت: از نماز من سؤال مىکنى و حال آنکه از فلان مدّت زمان مرتّب نماز مىخواندهام.
قَالَ فَکَیْفَ بُکَاؤُکَ
دانشمند پرسید: گریهات چگونه است؟
قَالَ أَبْکِی حَتَّى تَجْرِیَ دُمُوعِی
گفت: آنقدر گریه مىکنم که اشکهایم جارى مىشود.
فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ فَإِنَّ ضَحِکَکَ وَ أَنْتَ خَائِفٌ أَفْضَلُ مِنْ بُکَائِکَ
دانشمند به او گفت: خنده تو در حالتى که از خدا ترسان باشى، برتر است از گریهاى که همراه با اطمینان و آرامش خاطر باشد،
وَ أَنْتَ مُدِلٌّ إِنَّ الْمُدِلَّ لَا یَصْعَدُ مِنْ عَمَلِهِ شَیْءٌ
هر که عملش با منمیّت و اطمینان باشد (به درگاه خداوند) بالا نمىرود.
🔰1⃣9⃣🔰
💠یُنَافِسُ فِیمَا یَفْنَى وَ یُسَامِحُ فِیمَا یَبْقَى
نوزدهمین صفن نهی شده از کلام مولا: از کسانی نباشید که در امور فانی مسابقه میگذارند، و در امور باقی، مسامحه و تنبلی [یُسَامِحُ] می کنند.
(ینافس یعنی مسابقه برای رسیدن به جایزه نفیس؛ در حالی که دنیا اصلا نفیس نیست. حضرت ابراهیم فرمود:
《فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ؛ انعام - ۷۶》
پس چون شب بر او نمودار شد ستاره درخشانی دید، گفت: این پروردگار من است. چون آن ستاره غروب کرد گفت: من چیزهای غروب کردنی و ناپدید شدنی را دوست ندارم (به خدایی نخواهم گرفت)
♻️درخطبه متقینامیرالمومنین فرمود :
قُرَّةُ عَیْنِهِ فِیمَا لَا یَزُولُ وَ زَهَادَتُهُ فِیمَا لَا یَبْقَى
انسان متقی روشنی چشمش در آنجایی است،که در دنیای ناپایدار زهد می ورزد وزائل نمیشود.
مسابقه در خوبی ها بگذارید، درحکمت ۲۸۹ فرمود:
فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ اَلْخَلاَئِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِیهَا
بر شما باد به این خویها، آنها را فرا گیرید و در فراگرفتنشان با یکدیگر رقابت نمایید.
فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ اَلْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ اَلْکَثِیرِ
اگر نتوانستید به همه آنها برسید، بر گرفتن اندک بهتر از ترک کردن همه است.
❇️نباید برای دنیای فانی مسابقه گذاشت ولی برای آخرت باقی سهل انگاری کرد. خطبه ۲۰۳ فرمود :
أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّمَا اَلدُّنْیَا دَارُ مَجَازٍ وَ اَلْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ
اى مردم، این دنیا سرایى است که گذرگاه شماست و آخرت، سرایى است پایدار. پس از این سراى که گذرگاه شماست براى آن سراى که قرارگاه شماست، توشه برگیرید.
🔰2⃣0⃣🔰
💠 یَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً
بیستمین صفت : از کسانی نباشید که غنیمت[الْغُنْمَ] را غرامت و خسارت [مَغْرَماً] می پندارند،و خسارت را غنیمت می بینند.
♻️ سود را زیان و نعمت عبادت را تاوان و غرامت میداند
و زیان را سود، لذت دنیا را سود می پندارد.
قرآن مجید در مذمت و نکوهش جمعى از اعراب ضعیف الایمان یا منافق مى فرماید:
《 وَ مِنَ الاَعْرَابِ مَنْ یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ مَغْرَماً؛ توبه - ۹۸》
گروهى از این اعراب بادیه نشین، چیزى را که در راه خدا انفاق مى کنند، غرامت محسوب مى دارند.
در آیه بعد، در برابر آنها مى فرماید:
《 وَ مِنَ الاَعْرَابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ وَیَتَّخِذُ مَا یُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّه》 گروهى دیگر از عرب هاى بادیه نشین، به خدا و روز بازپسین ایمان دارند و آنچه را انفاق مى کنند، مایه تقرب به خدا مى دانند.
عده ای آنچه را که در راه خدا هزینه کنند خسارت میبینند در حالی که عین سود است
✳️انفاق از دست دادن نیست، به دست آوردن است. پیغمبر اکرم ص دستور داد گوسفندى براى قربانى و انفاق بر نیازمندان ذبح کنند. همه آن جز کتف گوسفند را انفاق کردند. پیامبرفرمود:
چه چیزى از این گوسفند باقى مانده؟
عایشه گفت:تنها کتف آن.
پیغمبرفرمود: چنین نیست :
بَقِىَ کُلُّها غَیْرَ کِتْفِها
تمام آن باقى مانده جز کتفش.
✳️درحکمت ۱۰۲ فرمود:
یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُقَرَّبُ فِیهِ إِلَّا الْمَاحِلُ
زمانی فرا میرسد که مقرب به حاکمان کسی نیست جز افراد سخن چین.
وَ لَا یُظَرَّفُ فِیهِ إِلَّا الْفَاجِرُ
و هیچ کسی جز انسان گناهکار زیرک و دانا شمرده نمیشود،
وَ لَا یُضَعَّفُ فِیهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ
و انسان های با انصاف، ضعیف و ناتوان محسوب میشوند ؛
یَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِیهِ غُرْماً
در آن زمان صدقه و انفاق، ضرر و خسارت دانسته میشود
وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً
و صله رحم با منت گذاشتن همراه خواهد بود.
🔰2⃣1⃣🔰
💠 یَخْشَى الْمَوْتَ، وَ لَا یُبَادِرُ الْفَوْتَ
بیست و یکمین صفت : از کسانی نباشید که از مرگ میترسند ولی تلاش به انجام اعمال صالح نمیکنند تا فرصت ها از دست بروند.
از مرگ هراسناک است خوف ترک دنیا را دارد اما فرصت زمان که توشه مرگ را میتواند ذخیره کند را از دست می دهد.
♻️ خود مرگ ترسی ندارد، بلکه موقعیت فوق العاده ای است که انسان را از سرای نیستی و فنا به سرای همیشگی بقاء برساند. آنچه موجب ترس از مرگ است، ترس از اعمال خود انسان است. انسانی که بداند آن طرف را تبدیل به ویرانه ای کرده، از رفتن به آنجا امتناع می ورزد.
حضرت میفرماید حال که ریشه یابی شد علت ترس از مرگ چیست،
حال که شما فرصت دارید از این موقعیت استفاده بهینه کنید و با اعمال صالح، ترستان را نیز از بین ببرید.
♻️ باید در صدد جبران مافات بود، اگر بخشی از عمر ما به بطالت و بیهودگی گذشته است یا نتوانسته ایم به آن اهداف بالا و والا برسیم باید از همین اینک جبران کنیم و در تلاش باشیم برای به دست آوردن آنچه از دست رفته.
🔰2⃣2⃣🔰
💠 یَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِیَةِ غَیْرِهِ مَا یَسْتَقِلُّ أَکْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ
بیست و دومین نبایدهای حضرت :
از کسانی نباشید که بزرگ می شمارند گناه دیگران را در حالی که کوچک می شمارند همان گناه را یا بزرگتر از آن را، اگر خودشان مرتکب شوند؛
❇️در صفت سیزدهم نیز فرمود:
یَخَافُ عَلَى غَیْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ؛
نسبت به گناه کوچک دیگران میترسد، که خود بزرگتر انرا مرتکب میشود ولی برای خود بیش از عملش امید و آرزو دارد.
از جهت اهمیت و شدت ابتلاء در جامعه این جمله را با لسان دیگری مجدد تکرار و بیان فرمودند.
❎مومن باید کار خود را کوچک ببیند.
لَا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَکُونَ فِیهِ عَشْرُ خِصَالٍ
مرد مسلمان تا ده صفت نداشته باشد عقلش کامل نیست.
الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ
مردم به خیرش امیدوار، و از شرش در امان باشند.
یَسْتَکْثِرُ قَلِیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ وَ یَسْتَقِلُّ کَثِیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ
خیر اندک دیگران را بسیار شمارد، و بسیار خود را اندک ببیند.
لَا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَیْهِ
از مراجعه حاجتمندان ملول نمیشود.
وَ لَا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ
در تمام عمر از طلب علم خسته نشود....
🔰2⃣3⃣🔰
💠 وَ یَسْتَکْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا یَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَیْرِهِ
بیست و سومین توصیه : بزرگ می پندارد آن مقدار از طاعت خودش را که اگر دیگری همان مقدار طاعت را انجام داده باشد، آن را کم و ناچیز می شمارد.
♻️اینکه شخص عبادت خودش را به حساب بیاورد و آن را ببیند یک خطا است، اینکه عبادت خودش را از عبادت دیگران بزرگتر ببیند خطای دیگری است.
وقتی توفیق و قدرت و عمر را خدا داده تا ما عبادت کنیم، دیگر دیدن عبادت و حساب کردن روی آن بی معنی است.
✳️امام سجاد که سید الساجدین است در صحیفه سجادیه میفرماید:
سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِک
خدایا تو منزهی از آن عبادتی که تو را آن گونه که حق عبادت تو است پرستش نکردیم!
🔰2⃣4⃣🔰
💠 فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ
بیست و چهارمین نبایدهای کلام مولا: از کسانی نباشید که مدام از کار دیگران ایراد میگیرد ولی در امور مربوط به خود مسامحه و ماست مالی[مُدَاهِنٌ] را در پیش میگیرد.
✳️درحکمت ۳۵۳ حضرت در این باب فرمود:
أَکْبَرُ الْعَیْبِ أَنْ تَعِیبَ مَا فِیکَ مِثْلُهُ
بزرگ ترین عیب این است که چیزى را بر دیگران عیب بگیرى که درخود همانند آن وجود دارد.و آن را عیب نمى دانى چه بسا آن عیبى که در تو هست از عیب او هم بزرگ تر باشد.
✳️ نمونه ان درخطبه ۱۴۰ هم فرمود:
کَیْفَ یَذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَکِبَ مِثْلَهُ
راستى چگونه دیگرى را مذمّت مى کند بر گناهى، که خود مثل آن را مرتکب شده است،
فَإِنْ لَمْ یَکُنْ رَکِبَ ذَلِکَ الذَّنْبَ بِعَیْنِهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ فِیمَا سِوَاهُ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ
و اگر به آن گناه آلوده نشده، شاید معصیت دیگرى کرده که از آن بزرگتر است؛
وَ ایْمُ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ یَکُنْ عَصَاهُ فِی الْکَبِیرِ وَ عَصَاهُ فِی الصَّغِیرِ لَجَرَاءَتُهُ عَلَى عَیْبِ النَّاسِ أَکْبَرُ.
به خدا سوگند حتى اگر خدا را در گناهان کبیره عصیان نکرده، و تنها صغیره اى انجام داده، همین جرأتش بر عیب جویى مردم گناه بزرگترى است!
🔰2⃣5⃣🔰
💠 اللَّغْوُ ، اللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِیَاءِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الذِّکْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ
بیست و پنجمین صفت : از کسانی نباشید که سخن بیهوده گفتن، لهو و لعب با اغنیا نزد او محبوب تر باشد تا یاد خدا با فقرا.
خوشگذرانی و کارهای بیهوده در کنار اغنیا را بیشتر از یاد خدا در کنار مستمندان دوست دارد. با فقرا بودن را بیزار است.
♻️سخن بیهوده گفتن یا عمل لهو و لعب انجام دادن خودش یک عیب و گناه است و همنشینی با مردم ثروتمندی که انسان را از یاد خدا و یاد فقرا غافل میکنند خود گناه دیگری است.
❎ از کلام حضرت پیداست که به طور معمول مجالس اغنیاء با لهو و لغو همراه است و مجالس ساده و فقیرانه با ذکرو یاد خدا (البته که برخی موارد خلاف نیز پیدا میشود)
❇️همنشینی با فقراء ،
جَاءَ رَجُلٌ مُوسِرٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص نَقِیُّ الثَّوْبِ فَجَلَسَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ
مرد ثروتمندى با لباسهایى نو و پاکیزه خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمد و کنار آن حضرت نشست.
فَجَاءَ رَجُلٌ مُعْسِرٌ دَرِنُ الثَّوْبِ فَجَلَسَ إِلَى جَنْبِ الْمُوسِرِ
پس از او مردى تهیدست با جامه هاى ژولیده و چرکین وارد شد و کنار آن ثروتمند نشست.
فَقَبَضَ الْمُوسِرُ ثِیَابَهُ مِنْ تَحْتِ فَخِذَیْهِ مرد ثروتمند جامه خود را از زیر ران او کشید و جمع کرد.
فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ خِفْتَ أَنْ یَمَسَّکَ مِنْ فَقْرِهِ شَیْءٌ قَالَ لَا
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به او فرمود : ترسیدى که چیزى از فقر او به تو رسد؟
قَالَ لَا قَالَ فَخِفْتَ أَنْ یُصِیبَهُ مِنْ غِنَاکَ شَیْءٌ قَالَ لَا
عرض کرد : نه. فرمود : ترسیدى از دارایى تو چیزى به او رسد؟
عرض کرد : نه.
قَالَ فَخِفْتَ أَنْ یُوَسِّخَ ثِیَابَکَ قَالَ لَا
فرمود : ترسیدى لباست را کثیف کند؟ عرض کرد : نه.
قَالَ فَمَا حَمَلَکَ عَلَى مَا صَنَعْتَ
فرمود : پس چرا این کار را کردى؟
فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِی قَرِیناً یُزَیِّنُ لِی کُلَّ قَبِیحٍ وَ یُقَبِّحُ لِی کُلَّ حَسَنٍ
عرض کرد : اى پیامبر خدا! من همدمى (شیطانى) دارم که هر کار زشتى را در نظرم زیبا جلوه مى دهد و هر کار خوبى را برایم زشت نمایش مى دهد.
وَ قَدْ جَعَلْتُ لَهُ نِصْفَ مَالِی
اکنون نصف مال خود را به این مرد بخشیدم.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلْمُعْسِرِ أَ تَقْبَلُ قَالَ لَا فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ وَ لِمَ قَالَ أَخَافُ أَنْ یَدْخُلَنِی مَا دَخَلَکَ
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به آن مرد تهیدست فرمود : تو مى پذیرى؟
عرض کرد : نه.
مرد ثروتمند به او گفت : چرا؟!
گفت : مى ترسم حالتى که به تو راه یافت، به من هم راه یابد!
✳️ رسول خدا فرمود:
قَالَتِ الْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَى یَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ
حواریین بعیسی علیه السلام گفتند یا روح الله با که بنشینیم
قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ
فرمود: با کسی که دیدارش شما را بیاد خدا اندازد
وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ
و سخنش دانشتان را زیاد کند.
وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ.
و کردارش شما را بآخرت تشویق کند.
🔰2⃣6⃣🔰
💠 یَحْکُمُ عَلَى غَیْرِهِ لِنَفْسِهِ وَ لَا یَحْکُمُ عَلَیْهَا لِغَیْرِهِ
بیست و ششمین صفت نهی شده : از کسانی نباشید که همیشه بر علیه دیگران، اما به نفع خود حکم میدهد،
ولی هرگز به ضرر خودش و به نفع دیگران حکم نمیدهد.
✳️قرآن مجید مى گوید:
《یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ للهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالاَْقْرَبِینَ؛ نساء - ۱۳۵》
اى کسانى که ایمان آوردید! همواره و همیشه قیام به عدالت کنید. براى خدا گواهى دهید، اگر چه به زیان شما یا پدر و مادر یا نزدیکانتان بوده باشد.
♻️امیرالمومنین فرمود :
أَنَّهُ وَجَدَ فِی قَائِمَةِ سَیْفٍ مِنْ سُیُوفِهِ صَحِیفَةً فِیهَا ثَلَاثَةُ أَحْرُفٍ
در دسته شمشیر پیامبر سه جمله نوشته شده بود:
صِلْ مَنْ قَطَعَکَ
کسی که با تو قطع رابطه کرد به او وصل شو.
وَ قُلِ الْحَقَّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِکَ
همیشه سخن حق بگو گرچه به ضرر خود باشد.
وَ أَحْسِنْ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیْکَ.
خوبی کن به کسی که بتو بدی کرده.
🔰2⃣7⃣🔰
💠 یُرْشِدُ غَیْرَهُ، وَ یُغْوِی نَفْسَهُ ، فَهُوَ یُطَاعُ وَ یَعْصِی
بیست و هفتمین صفت : از کسانی نباشید که دیگران را هدایت میکنند ولی خودشان را گمراه، پس دیگران اطاعت از خدا میکنند و خود این شخص معصیت میکند.
♻️ امیرمؤمنان(علیه السلام) از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود:
«إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَحَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَى اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَقَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ
شدیدترین ندامت و حسرت دوزخیان ندامت کسى است که یکى از بندگان را به سوى خدا فراخوانده و او دعوتش را اجابت نموده و قبول کرده پس اطاعت خدا نموده
فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَأَدْخَلَ الدَّاعِیَ النَّارَ بِتَرْکِهِ عِلْمَهُ وَاتِّبَاعِهِ الْهَوَى وَطُولِ الاَمَل
و خداوند وى را وارد بهشت کرده است، در حالى که دعوت کننده به سبب ترک علم و پیروى از هواى نفس و آرزوهاى دور و درازش وارد دوزخ شده است.
🔰2⃣8⃣🔰
💠 وَ یَسْتَوْفِی وَ لَا یُوفِی
بیست وهشتمین صفت : از کسانی نباشید که حق خود را کامل و جامع می گیرد ولی حق دیگران را درست پرداخت نمی کند.
✳️قرآن کریم در این باب می فرماید:
《 وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ 》
واى بر کم فروشان! آنان وقتى براى خود، از مردم چززی را با پیمانه مى گیرند، (حق خود را) به طور کامل دریافت مى دارند; ولى هنگامى که براى دیگران پیمانه یا وزن مى کنند، کم مى گذارند.
❎ حق مردم فقط محدود به خرید و فروش نیست.
《وَیَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُم؛ هود - ۸۵》
حضرت شعیب به قوم خود گفت ای قوم، در سنجش وزن و کیل اجناس، عدالت کنید و آن را تمام دهید و به مردم کم نفروشید.
🔰2⃣9⃣🔰
💠 وَ یَخْشَى الْخَلْقَ فِی غَیْرِ رَبِّهِ وَ لَا یَخْشَى رَبَّهُ فِی خَلْقِهِ
بیست و نهمین صفت : از کسانی نباشید در اموری که خلاف رضایت خدا نیست، از مردم می ترسند
ولی درظلم و ستم به بندگان، از خدا نمی ترسد.
♻️ معیار انسان برای ترس و نترسیدن، باید رضایت الهی باشد.
اگر انسان دنبال رضایت خدا باشد و همه مردم هم بر علیه او باشند هیچ ضرری به او وارد نمیشود. غررالحکم از آن حضرت نقل شده است:
«شَرُّ النّاسِ مَنْ یَخْشَى النّاسَ فی غَیْرِ رَبِّهِ وَلا یَخْشى رَبَّهُ فِى النّاسِ"
بدترین مردم کسی است که : در کار پروردگارش، از مردم بترسد، ولى در امورات بندگان از خدا نمى ترسد.
❇️ودر نامه ۲۷ هم فرمود :
لَا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ
مبادا خدا را به خشم بیاوری تا رضایت دیگران را به دست بیاوری،
فَإِنَّ فِی اللَّهِ خَلَفاً مِنْ غَیْرِهِ وَ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ خَلَفٌ فِی غَیْرِه
زیرا خوشنودى خدا جایگزین هر چیزى بوده امّا هیچ چیز جایگزین خوشنودى خدا نمى شود.
❎یکی از ویژگی هایی که در تمام این ده مورد مشترک است" تناقض" است. مباد دچار تناقض بشویم.
_ امید دارد، عمل ندارد/
_ حرفهایش زاهدانه است، عملش دنیا طلبانه /
_ نه از زیاد دنیا سیر میشود نه از کم آن قانع /
_ از شکر داشته ها عاجز است، همچنان دنبال کسب نعمت بیشتر است /
_ نهی میکند، خود عامل است /
_ امر میکند، خود تارک است /
_ خوبان را دوست دارد، اعمالشان را نه /
_ از مرگ بدش می آید به خاطر گناه، دست از گناه بر نمی دارد /
_ در بیماری پشیمان است و در صحت طغیانگر /
_ در عافیت مغرور است و در گرفتاری مایوس/
📗قالَ الرَّضِیُ وَلَوْ لَمْ یَکُنْ فی هذَا الْکِتابِ إلاّ هذَا الْکَلامُ لَکَفى بِهِ مَوْعِظَةً ناجِعَةً وَحِکْمَةً بالِغَةً وَبَصیرَةً لِمُبْصِر وَعِبْرَةً لِناظِر مُفَکِّر
سید رضی ( رحمه الله ) در پایان حکمت جمله ای دارد : اگر در این کتاب جز این کلام حکمت نبود، براى موعظه سودمند و حکمت رسا و بینایى بینندگان و عبرت ناظرانِ اندیشمند، همین یک حکمت بجای تمام نهج البلاغه کافى بود.
📗شیخ مفید در امالی از قول راوی میفرماید:
سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ یَقُولُ لِابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ لِیَکُنْ کَنْزُکَ الَّذِی تَذْخَرُهُ الْعِلْمَ
از عبد اللّٰه بن عبّاس شنیدم که بفرزندش علىّ بن عبد اللّٰه مىگفت:گنجى که تو براى خودت ذخیره مىکنى باید علم و دانش باشد.
کُنْ بِهِ أَشَدَّ اغْتِبَاطاً مِنْکَ بِکَنْزِ الذَّهَبِ الْأَحْمَرِ
و نسبت به آن باید از گنج طلاى سرخ دلسوزتر باشى.
فَإِنِّی مُودِعُکَ کَلَاماً إِنْ أَنْتَ وَعَیْتَهُ أُجْمِعَ لَکَ بِهِ أَمْرُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ- لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ
پس من سخنى بتو مىسپارم که اگر حفظش کنى بدان وسیله امر دنیا و آخرت را برایت گرد آوردهام.از آنان مباش که بدون هیچ عمل خیرى چشم داشت به آخرت دارند.
اللهم اقلبنا مفلحین منجحین
بسیار عالی