بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۲/۱۰ . ۲۰شوال
💢بخش دوم حکمت۱۴۷💢
🔵 خلاصه جلسه قبل :
إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا، فَاحْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ.
♡ قلوب انسانها مانند ظرف است و بهترین ظرف آنست که گنجایش بیشتری داشته باشد .اهمیت قلب به کیفیت آنست و گنجایش آن ساختنی ست که هر کس باید خود ایجاد کند.
♡ کمیل این حرفهای مرا بخوبی حفظ کن هم بکار ببند و هم به آیندگان برسان.
مردم به سه گروه تقسیم میشوند.
♡ ۱- عالمان ربانی که توجه بخدا دارند علم آنها در مسیر رب است .عالمانی که وظیفه ی تربیت نفوس را بعهده و درصدد دستگیری مردم ، را دارند.
♡ ۲- دانش آموخته هایی که دنبال حقایق اند خورشید عالمتاب نیستند ولی در معرض نور خورشید قرار دارند.انحراف ندارند چون دست در دست عالمان ربانی دارند.و به سعادت رسیده اند.
♡ ۳- انسانهای فرومایه و سبک مغز سخیفی هستند که در جامعه به اوباش معروفند. هیچ وزنه و بهرهٔ علمی ازعالمان ربانی ندارند.
⏪ در ادامه این جلسه ویژگی گروه سوم را بیان می دارند :
💠 أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ
پیروان هر صدا دعوت کننده ای هستند. که با هر بادی به این سو و آن سو متمایل میشوند،
هرکسی از هر سویی صدا بلند کند به آن سمت می چرخند .هر روز به یک حزب و شاخه خط عوض می کنند.
آنقدر سبک هستند که با کوچکترین باد حرکت می کنند، و هیچ ثباتی در آنها وجود ندارد.
💠 لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ
هیچ گاه از نور علم روشنایی نگرفته اند
و به تکیه گاه محکمی [رُکْنٍ وَثِیقٍ] پناه نبرده اند.[لَمْ یَلْجَئُوا]
هیچ بهره ای از نور علم نبرده آند.
به هیچ ستون محکم و رکن وثیقی که عالمان ربانی هستند پناه نبردند.
دستشان از بیرون بجایی بند نیست به عالمان وصل نیستند .
و از درون هم وزانت و وقار علمی ندارند.
یا باید از درون سنگین باشد طوفان او را نلرزاند یا باید دست به دامان موثقی بزند.
🌀 حضرت چهار صفت برای کسانی که نه عالم اند، نه در راه علم اند بیان میفرمایند:
1⃣ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ
هر کسی ندایی بلند کرد و آنها را دعوت کرد، می پذیرند. چون قدرت تشخیص حق و باطل، راست و دروغ، صحیح و غلط را ندارند.
(ناعق در اصل به معنای صدای چوپان برای حرکت گوسفندان است)
حضرت این گروه را تشبیه کرده است به حیواناتی که از خود فهم و درکی ندارند و با صدای این و آن حرکت میکنند.
🌐و امروز چه صدایی بلند تر از صدای رسانه است؟؟
حضرت در خطبه ۱۳۸ (و شبیه آن در خطبه ۱۰۱) در مورد فتنه معاویه ،یا عبدالملک مروان، میفرماید:
کَأَنِّی بِهِ قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ وَ فَحَصَ بِرَایَاتِهِ فِی ضَوَاحِی کُوفَانَ
گویا او را مى بینم که نعره اش از «شام» بلند است، و پرچم هایش را در اطراف «کوفه» به اهتزاز درآورده !
🌀این نعره و صدای معاویه چیست که بسیاری را فریب میدهد و حکومت او تا کوفه ادامه پیدا میکند؟
در خطبه ۵۱ میفرماید:
أَلَا وَ إِنَّ مُعَاوِیَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ وَ عَمَّسَ عَلَیْهِمُ الْخَبَرَ حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِیَّة
معاویه دروغ میگوید ولی کم مایه های دمدمی مزاج، صدای او را میشنوند ودنبال او به راه می افتند ولی دروغ او را نمی فهمند. درخطبه ۱۰۸:
أَیْنَ تَذْهَبُ بِکُمُ الْمَذَاهِبُ
روش هاى گمراه کننده، شما را به کجا مى برد؟!
وَ تَتِیهُ بِکُمُ الْغَیَاهِبُ
تاریکى ها و ظلمت ها تا کى شما را سرگردان مى سازد؟
وَ تَخْدَعُکُمُ الْکَوَاذِبُ
و دروغ پردازى ها تا کى شما را مى فریبد؟!
وَ مِنْ أَیْنَ تُؤْتَوْنَ
از کجا در شما نفوذ مى کنند.
وَ أَنَّى تُؤْفَکُونَ؟
و چگونه شما را منحرف مى سازند؟!
کى مى خواهید بیدار شوید؟
2⃣ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ این گروه مانند ذرات معلق در هوا، بی مقدار و سبک مغز اند. آنقدری که باد به هر جهتی بوزد آنها را با خود همراه میکند.
ویژگی مهمشان بی مبنایی است، حزب باد اند و هر جا جمعیت بیشتری حرکت کرد خیال میکنند حق همان طرف است. در حالی که امیرالمومنین در خطبه ۲۰۱ فرمود:
أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ
ای مردم در مسیر هدایت بخاطر تعداد کم خود از کسی و یا چیزی نترسید.
فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیلٌ
یک قاعده مسلم اینست که مردم دور سفره ای جمع می شوند که رنگین تر است.ولی نمیدانند سیری این سفره کم و کوتاه وگرسنگی در این مسیر زیاد است.
🌀دمدمی مزاج، مورد غضب خداست. امیرالمومنین فرمود:
اعلَمُوا أنَّ اللّهَ تبارکَ و تعالى یُبغِضُ مِن عِبادِهِ المُتَلوِّنَ ،
بدانید که خداوند تبارک و تعالى از بندگان بى ثبات و دمدمى مزاج خود نفرت دارد.
فلا تَزُولوا عنِ الحَقِّ ، و وَلایَةِ أهلِ الحَقِّ ؛
پس ، از حق و دوستىِ با حق جویان دور نشوید؛
فإنَّ مَنِ استَبدَلَ بِنا هَلَکَ
زیرا کسى که دیگران را به جاى ما بگیرد و ما را با دیگران عوض کند هلاک شود.
3⃣ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، علم چراغی است که راه انسان را روشن میکند و باعث میشود در تاریکی و شبهات، مسیر را گم نکند و بتواند به درستی مسیر را تشخیص دهد.
به خاطر همین نورانیت علم است که اهل علم میتوانند راهنمای دیگران باشند. در واقع اگر کسی علم داشته باشد، چراغ در دست دارد و طبعا هر کسی در فضای تاریکی چراغی روشن کند، هم جلوی پای خود روشن میشود و هم مقابل اطرافیان و نزدیکان او.
لذا همنشینی با عالم باعث میشود انسان راه را پیدا کند.و به خاطر همین نورانیت علم است که عالم، بدون سخن گفتن نیز میتواند راهنمایی و هدایت کند. چون چراغی در دست اوست که دیگران را نیز به روشنایی میرساند.
4⃣ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ حضرت در این وصف هم مثل صفات قبل، این گروه را افرادی معرفی میکند که وزن و وزانت ندارند، متین نیستند،
باری به هر جهت اند، ولی با این تفاوت که خودشان را در پناه یک کوه استوار قرار نداده اند و این طوفان ها روی آنها تاثیر می گذارند.
❄️ امام صادق سلام الله علیه فرمودند:
النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ وَ مُتَعَلِّمٌ وَ غُثَاءٌ
غثاء هم به معنای خار و خاشاک روی آب آمده، هم به معنای حباب هایی که روی دیگ غذا ایجاد میشود. به این معنا که انسانی که عالم و در طریق علم نباشد سبک است، بی ارزش است.
❄️مومن مثل کوه استوار است.
المُؤمِنُ کَالْجَبَلِ لا تُحَرِّکُهُ الْعَوَاصِف
مؤمن همچون کوه است و تندبادها او را به حرکت درنمى آورد.
کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی میکند/
سرو باشی، باد یا طوفان چه فرقی میکند/
👈 نکته:
با توجه به ویژگی هایی که حضرت برای گروه سوم ذکر کردند، معلوم میشود مقصود امیرالمومنین از عالم ربانی کسانی نیست که درس حوزه خوانده باشند یا رشته قرآن و حدیث را مدرک گرفته باشند.
متعلمین فی سبیل النجاه نیز صرفا دانشجویان و طلاب رشته های دینی نیستند!!!!
هر کسی چهار صفت گروه سوم را داشت، از این گروه سوم است هرچند در رشته دینی یا در حوزه علمیه درس خوانده باشد.
× أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ / کسی که هر صدایی بلند شد، هر پیام و کاتبی را خواند تحت تاثیر افکار انحرافی آن قرار بگیرد، عالم و متعلم نیست.
× یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ / کسی که دلش این طرف و آن طرف متمایل شود، آفتابگردان باشد، عالم ربانی نیست.
× لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ /کسی که کوهی از علم داشته باشد ولی نورانیت نداشته باشد، عالم نیست.
× وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ/ کسی که اهل استدلال و دلیل قطعی نباشد، عالم ربانی نیست.
🌐 علم نور است. امام صادق سلام الله علیه فرمودند :
أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء علم، نوری است که خداوند به قلب هر کس که بخواهد می افکند.
🌀کسی که اهل توسل نباشد عالم نیست، کسی که خودش را به حرم اباعبدالله و امیرالمومنین و حضرت معصومه پناه ندهد عالم نیست، کسی که استاد اخلاق و استاد راه رفته ای نداشته باشد که دست او را در گرفتاری ها بگیرد و او را راهنمایی کند عالم ربانی نیست. کسی که دست به دامن نماز شب نیست و خودش را در این حصن حصین قرار نداده باشد عالم نیست.
باید دست به دامان اولیاء الهی داشت تا عالم ربانی شد.
↩️ حضرت بعد از بیان اینکه انسان باید عالم ربانی یا متعلم باشد، یکی از دشمن های اساسی علم را معرفی میکند، مال و مال دوستی از عواملی است که انسان را از علم باز میدارد، انسان را از عالم ربانی شدن باز میدارد:
علم بهتر است یا ثروت؟؟
💠یَا کُمَیْلُ، الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ،
ای کمیل علم بهتر از مال است .
💠العلم یَحرُسُک وانت تَحرسُ المال
علم از تو حراست میکند در حالیکه تو باید از مال حفاظت کنی .پیوسته باید مراقب مال باشی تا آسیب و از بین نرود.اسیر مال هستی.
اماعلم از جهت جسم ، روح و حقیقت وجود تو را حفظ می کند.
🌐فضلیت علم بر جهل، امیرالمومنین سلام الله علیه فرمود:
کَفَى بِالْعِلْمِ شَرَفاً أَنْ یَدَّعِیَهُ مَنْ لَا یُحْسِنُهُ وَ یَفْرَحَ إِذَا نُسِبَ إِلَیْهِ
در شرافت و فضیلت علم همین اندازه کافی است که کسی هم که آن را ندارد، اگر به اونسبت داده شود خوشحال می گردد،
وَ کَفَى بِالْجَهْلِ ذَمّاً یَبْرَأُ مِنْهُ مَنْ هُوَ فِیهِ
و در مذمت جهل و نادانی همین بس که جاهل نیز خود را از آن بری می داند.
و در مذمت مال در حکمت ۳۱۶ فرمودند: أَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ الْفُجَّار
در بد بودن مال ،نسبت به علم،همین بس که در مقابل امیرالمومنین قرار گرفته، همین بس که پیشگام فجار است.
⏪سه برتری و فضیلت علم بر ثروت:
💠 یَا کُمَیْلُ، الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ؛
۱. علم از عواملی است که از جهت مادی و معنوی باعث حفظ و حراست از انسان میشود.
_ علم است که باعث حفاظت از سلامتی انسان میشود و میگوید چه چیزی بخور، چه چیزی نخور.
_ علم است که باعث کسب ثروت میشود و راه درست درآمد زایی را به انسان نشان میدهد.
_ علم است که از زندگی انسان
محافظت میکند و با ارائه راهکارهای زندگی موفق، زن و شوهر را به زندگی دلگرم میکند.
_ علم است که باعث فهم
معارف دینی و در نهایت عاقبت به خیری انسان میشود.
_ ولی مال و ثروت مراقب میخواهند، نگهبان میخواهند که مبادا دزدی آنها را ببرد، حادثه و بلایی بر آنها نازل شود و...
👈 نکته :
اگر انسان کوهی از معلومات را دارد ولی بی پناه است، ولی مدام او باید علمش را حفظ کند از فراموشی و ... این علم به درد نمی خورد. این عالم، هم عالم ربانی نیست. علم باید انسان را در گرفتاری ها حفظ کند.
⏪ دومین برتری علم بر ثروت:
وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ یَزْکُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ
۲. مال اگر انفاق شود اصل مال کسر میشود ولی علم هر چه انفاق شود افزونتر میگردد.
تجارت علم سود بیشتر دارد تا تجارت مال ، چون ضرر آن کمتر است.
مال فقط برای صاحب مال است اما علم از طریق شاگردان، ترویج علم و فکر عالم هستند ، پس عالم تکثیر میشود.
🌀و علم رشد میکند با انفاق.
ثروت اگر به اندازه ی کوهی باشد، همین که انسان مشغول استفاده از آن شد، ذره ذره کم میشود تا تمام شود ولی علم اگر ذره ای باشد با انفاق آن رشد میکند تا کوهی بشود.
🌀علم باید طوری باشد که مدام در حال رشد کردن باشد، مدام در حال زایش باشد.
علمی که راکد بماند و رشد نکند، علمی که مدام به مطالب جدید نرسد علم نیست.
نشر علم هم از جهت طبیعی و ظاهری باعث رشد علم میشود، هم از جهت معنوی:
❄️ از جهت طبیعی:
انسان عالم با تدریس و بیان معارف باعث میشود این معارف در عمق جان او بنشیند و در ضمن با پرسش و پاسخ شاگردان، زوایای جدیدی از بحث در اختیار او قرار بگیرد.
کما اینکه باید گفت: بهترین تحصیل و یادگیری، تدریس است.
❄️از جهت معنوی:
همانگونه که خداوند به مال زکات داده برکت میدهد، به علم انفاق شده نیز برکت و رشد عنایت میکند.
⏪سومین فضیلت علم بر ثروت :
وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ
۳- کسانیکه دست پروردهٔ مالند و همه هویت و حیثیت آنها وابسته به مال است
نه به اخلاق و علم ، وابسته اند ، نه اصل و نسب ، فقط وابسته پولند.
بمحض زایل شدن پول صاحب آن هم فرو می ریزد. اما جایگاه عالم محفوظ است.
دست پروردگان مال با زوال مال از بین میروند ولی دست پروردگان علم با زوال علم باقی می مانند.
🌐کسانی که ثروتمند باشند، اگر چه دورشان شلوغ است و رفت و آمد زیادی دارند ولی باید بدانند اطرافیان آنها تا وقتی پول باشد هستند (تا پول داری رفیقتم)، ولی دست پروردگان علم حتی اگر روزی نتوانند استفاده علمی از استاد خود داشته باشند ولی حق شناسی میکنند همیشه قدردان او هستند به خاطر مطالبی که به آنها آموزش داده است.
🌐انسان باید شخصیت علمی پیدا کند تا ارزش او به اندازه ارزش علم باشد.
شخصیت علمی یعنی حرکات و سکنات و رفتار و گفتار او علمی و بر مبنای عقل و قرآن و حدیث باشد. اگر این چنین شخصیتی در انسان شکل گرفت او همیشه محترم و عزیز است.
ولی شخصیت هایی که با پول شکل بگیرند، به اندازه خود پول ارزش دارند.
اللهم اکرمنا بنور الفهم
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۲/۱۱ . ۲۱شوال
💢بخش سوم حکمت۱۴۷💢
🔵خلاصه جلسه قبل:
یَا کُمَیْلُ، الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ، وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ یَزْکُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ، وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ
♡ قلوب انسانها مانند ظرف است و بهترین ظرف آنست که گنجایش بیشتری داشته باشد .اهمیت قلب به کیفیت آنست .
♡ مردم به سه گروه تقسیم میشوند.
۱- عالمان ربانی که توجه بخدا دارند علم آنها در مسیر رب است .
۲- دانش آموخته هایی که دنبال حقایق اند.
۳.انسانهای فرو مایه و سبک مغز، که هیچ بهره علمی و وزنه از عالمان ربانی ندارند.
♡ سپس حضرت تفاوت مال و علم و سه فضیلت از برتری علم بر ثروت را بیان فرمود:
۱. علم از تو حراست میکند در حالیکه تو باید از مال حفاظت کنی.
۲. در انفاق مال نقصان اصل مال وجود دارد ولی انفاق در علم فزونی و رشد دارد.
۳. دست پروده مال وابسته به ثروت است نه اخلاق، با زائل شدن مال از بین میرود.ولی شخصیت علمی ارزش او باندازه علم، محترم و عزیز است.
⏪ در ادامه این جلسه سه فضیلت و برتری دیگر علم بر ثروت که در مجموع شش فضیلت مطرح شده :
💠یَا کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ
معرفت، آشنایی و شناخت علم
یک روش و آئین است که به آن پاداش و جزا داده میشود،[یُدَانُ بِهِ]
💠 بِهِ یَکْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِی حَیَاتِهِ به وسیله علم است که انسان در دوران زندگی به مقام اطاعت از خدا میرسد.
💠 وَ جَمِیلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ
و بعد از وفات نیز نام نیک از او به یادگار میماند.
4⃣چهارمین برتری علم بر ثروت :
بحث علم یک روش و آئینی ست که خدا بخاطر آشنایی عمیق با علوم مختلف جزامیدهد.
حساب و کتاب بر اثر آموخته هاست ، انسان با آن محاسبه میشود،علم موجب اطاعت میشود ، هر چه علم بیشتر راه اطاعت بیشتر است.و بعد از وفات نام عالم هم به نیکی برده میشود.
خدا این روش را دوست دارد و به عالمان پاداش عطا خواهد کرد. برتری علم بر ثروت آن است که علم روش پسندیده خدایی است ولی ثروت روش پسندیده ای نیست که خدا بخواهد به خود آن پاداش بدهد.
🌐البته حضرت بلافاصله میفرماید هر عالمی پاداش نمی گیرد، آن معرفت و علمی نتیجه میدهد که انسان را به اطاعت از خدا بکشاند. علم باید انسان رابه عبودیت بکشاند نه اینکه انسان را مغرور و خود برتر بین و گمراه کند و انسان خیال کند با چند مطلب یاد گرفتن خبری شده است.
🌐از کلام حضرت معلوم میشود رابطه عمیقی بین دانستن و فهمیدن و اطاعت کردن وجود دارد. انسان هر چه بیشتر بداند و از عظمت نظام آفرینش مطلع باشد، از حقایق عالم مطلع باشد، از ویژگی نفسانی خود مطلع باشد؛ به همین اندازه نسبت به خدا کرنش و اطاعت دارد.
🌐 علم باید برای ما عبادت باشد. علمی را بیاموزیم و به دیگران یاد بدهیم که مشغول بودن به آن عبادت محسوب شود، دانستن آن ما را به خدا نزدیک کند و نام نیکی از ما در روزگار باقی بگذارد.
💠وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ علم حاکم است و مال فرمانبردار.
5⃣ پنجمین فضیلت علم بر ثروت:
علم باید حاکم باشد و برای بقیه امور تصمیم گیری کند نه اینکه علم در خدمت اهداف دنیایی و شهوانی به کار گرفته شود. علم باید سلطنت و سلطه اش را برای همه امور حفظ کند.
علم حاکم است و مال همیشه دنبال علم میدود.
و آنچه محکوم است مال است که در مرتبه پایین تر است.
جامعه ای که سیاست، اقتصاد، امنیت، روابط، مدیریت آن عالمانه باشد موفق تر است، چون علم حاکم و سلطان است.
❄️ امام صادق سلام الله علیه فرمود :
المُلوکُ حُکّامٌ عَلَى، و العُلَماءُ حُکّامٌ عَلَى المُلوکِ
شاهان، فرمانروا برمردم و عالمان فرمانرواى بر پادشاهان هستند.
علم حاکم است، عالمان هم باید حاکم بر سلاطین باشند و در مورد رفتار و گفتار و قانون گذاری آنان سخن بگویند و مشکلات حکومت را گوشزد کنند.
❄️ در خطبه شقشقیه فرمود:
لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ
اگر آن اجتماع عظیم نبود
وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ
و اگر تمام شدن حجت و بسته شدن راه عذر بر من نبود
وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ
و اگر پیمان خدا از دانشمندان نبود که در مقابل پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمکش ساکت ننشینند.
وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ
و دست روی دست نگذارند ،
لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا.
همانا افسار خلافت را روی شانهاش میانداختم و مانند روز اول کنار مینشستم .
❄️ عالم باید در مقابل گرسنگی و مشکلاتی که هست سکوت نکند، فریاد بزند و گرفتاران را از زیر بار مشکلات نجات دهد، علم و عالمی که درباری باشد و با صاحبان ثروت و قدرت همگرا شده باشد دیگر نمی تواند عالم ربانی باشد و چنین علمی ارزش ندارد.
❄️امام رضا سلام الله علیه فرمود:
إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَى الْعَالِمِ أَنْ یُظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ سُلِبَ نُورَ الْإِیمَانِ
هنگامی که بر عالمی بدعت عالب شود که علم خود را به رخ بکشد نور ایمان از قلب او سلب می شود.
❄️ امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
العِلمُ سُلطانٌ، مَن وَجَدَهُ صالَ بِهِ، ومَن لَم یَجِدهُ صیلَ عَلَیهِ
دانش، سلطنت و قدرت است، هر که آن را بیابد، با آن یورش برد و هر که آن را از دست بدهد، بر او یورش برند.
🌀امروزه جامعه جهانی به این نکته رسیده است که ارزش علم از ثروت و ... بهتر است و هر جامعه ای که دانش و علم بیشتری داشته باشد، قوی تر و مقتدر تر است.
تاکیدات رهبر انقلاب برای رشد علمی و افزایش علم در جامعه برای اقتدار جامعه شیعی است.
🌀 ضایع کردن علم، میتواند انسان را به حیوانیت بکشاند:عالمی که جاهلانه رفتار کند، میمون میشود.
کَانَ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَلِیسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ قَدْ وَعَى عِلْماً کَثِیراً
موسی بن عمران علیه السلام در جمع یاران خود، همنشینی داشت که علمش از دیگران بیشتر بود.
فَاسْتَأْذَنَ مُوسَى فِی زِیَارَةِ أَقَارِبَ لَهُ
روزی از آن حضرت اجازه خواست تا برای صله رحم به دیدار خویشاوندان برود.
فَقَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّ لِصِلَةِ اَلْقَرَابَةِ لَحَقّاً وَ لَکِنْ إِیَّاکَ أَنْ تَرْکَنَ إِلَى اَلدُّنْیَا
حضرت موسی علیه السلام فرمود:
صله رحم یکی از حقوق است که خویشاوندان نسبت به هم دارند، ولی مبادا به دنیا تکیه کنی!
فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ حَمَّلَکَ عِلْماً فَلاَ تُضَیِّعْهُ وَ تَرْکَنْ إِلَى غَیْرِهِ
زیرا خدای متعال بار علم را به دوش تو انداخته که آن را نباید ضایع نمایی و جز خدا تکیه گاهی دیگر برای خود انتخاب کنی!
فَقَالَ اَلرَّجُلُ لاَ یَکُونُ إِلاَّ خَیْراً
آن مرد عرض کرد هدفی جز کارخیر ندارم. او از جا برخاست و برای صله ارحام به راه افتاد.
وَ مَضَى نَحْوَ أَقَارِبِهِ فَطَالَتْ غَیْبَتُهُ فَسَأَلَ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْهُ فَلَمْ یُخْبِرْهُ أَحَدٌ بِحَالِهِ
این مسافرت طولانی شد تا جایی که حضرت موسی علیه السلام جویای احوال او شد، ولی کسی از حال او اطلاع نداشت.
فَسَأَلَ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنْ جَلِیسِی فُلاَنٍ أَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ
موسی از جبرئیل جویای احوال او گردید و از او پرسید، آیا از همنشین من اطلاع داری؟
قَالَ نَعَمْ هُوَ ذَا عَلَى اَلْبَابِ قَدْ مُسِخَ قِرْداً فِی عُنُقِهِ سِلْسِلَةٌ
جبرئیل گفت: آری، اکنون به صورت میمون کنار در ایستاده و زنجیر به گردن دارد.
فَفَزِعَ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَى رَبِّهِ وَ قَامَ إِلَى مُصَلاَّهُ یَدْعُو اَللَّهَ وَ یَقُولُ
حضرت موسی از شنیدن این خبر بیمناک شد و به نماز ایستاد. غصه اش را با خدا در میان گذاشت و دعا کرد؛ عرض کرد:
یَا رَبِّ صَاحِبِی وَ جَلِیسِی
پروردگارا! همنشین مرا از این وضع دلخراش نجات بده!
فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُوسَى لَوْ دَعَوْتَنِی حَتَّى یَنْقَطِعَ تَرْقُوَتَاکَ مَا اِسْتَجَبْتُ لَکَ فِیهِ
خدا به موسی فرمود: ای موسی! اگر برای نجات همنشینت مرا چنان بخوانی که رگ های گردنت قطع شود، دعای تو را در باره او اجابت نخواهم کرد.
إِنِّی کُنْتُ حَمَّلْتُهُ عِلْماً فَضَیَّعَهُ وَ رَکِنَ إِلَى غَیْرِهِ.
من بار علم را بر دوش او امانت گذاردم، ولی او علم را ضایع کرد و به دنیا روی آورد.
💠یَا کُمَیْلُ هَلَکَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ
جمع آوری کنندگان مال مرده اند اگر چه ظاهرا زنده باشند.
حرص زیاد در مال قلب را می میراند پس مرده است.
ویژگی انسان زنده اینست تاثیر گذار باشد
در حالیکه حریص نه خود میخورد نه خیر او به دیگران میرسد.وقتی اثر ندارد پس مرده است.
💠 وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ، أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ
تا وقتی روزگار زنده و باقیست، عالم متصف به علم زنده است.
جسم آنها سالیان پیش از بین رفته [مَفْقُودَةٌ] ولی آثار و شخصیت آنها زنده است. نام آنها با عظمت یاد میشود.
6⃣ ششمین برتری علم بر ثروت:
علم بهتر از مال است زیرا صاحبان مال با مردن یا با از بین رفتن ثروت معدوم میشوند چون هیچ هنری جز پول و هیچ تاثیر جز پول پاشی نداشته اند ولی علم و عالمان پایدار و باقی اند.
🌀فرق موجود زنده و مرده در تأثیرگذارى آن است، بنابراین ثروت اندوزانى که نه خود از اموالشان استفاده مى کنند و نه دیگران بهره مند مى شوند در حکم مردگانند، زیرا هیچ اثرى از آنها دیده نمى شود; ولى دانشمندانى که سال ها و قرن ها چشم از جهان فرو بسته و شاگردان و کتاب ها و آثارشان در همه جا به چشم مى خورد در واقع زنده اند.
📘 مگر یک عالم زنده چه مى کند؟
شاگرد پرورش مى دهد، مردم را هدایت و از آیین حق دفاع مى کند. هرگاه پس از وفات آثار علمى آنها همین کارها را انجام دهد گویى آنها زنده اند. درغررالحکم فرمود :
العالِمُ حَىٌّ وَإنْ کانَ مَیِّتاً، الْجاهِلُ مَیِّتٌ وَإنْ کانَ حَیّاً
عالم زنده است، هرچند از دنیا رفته باشد و جاهل مرده، هرچند در زمره زندگان باشد.
📘تا وقتی آثار شهید مطهری، علامه مصباح، شیخ طوسی، شیخ مفید، سید رضی ، کلینی و دیگران مورده استفاده است، آنها زنده اند و تاثیر گذار خواهند بود.
↩️خلاصه اینکه به شش دلیل علم بهتر از ثروت است:
۱.علم انسان را حفظ میکند و انسان مال را
۲.علم با بخشش زیاد میشود، مال با بخشش کم
۳..شخصیت علمی از بین رفتنی نیست، شخصیت مالی با فقد مال از بین میرود.
۴. علم روش پسندیده خداست که پاداش دارد و باعث طاعت میشود، مال پسندیده نیست و انسان را از طاعت باز میدارد.
۵. علم فرمانرواست و مال فرمانبردار.
۶. عالمان باقی و اثر گذارند تا همیشه تاریخ، ثروتمندان در زمان حیات هم اثر گذار نیستند.
💠 هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً
اینجا علم فراوان و کثیری دارد.
💠وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ، لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً
اگر کسی را پیدا کنم که این علم را به او منتقل کنم.
❄️علم اهل بیت متصل به علم الهی است و اهل بیت به لطف و عنایت الهی علم اولین و آخرین را در سینه دارند.
امام باقر سلام الله علیه فرمود:
لَوْ وَجَدْتُ لِعِلْمِیَ الَّذِی آتَانِیَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَمَلَةً لَنَشَرْتُ التَّوْحِیدَ وَالاِسْلاَمَ وَالاِیمَانَ وَالدِّینَ وَالشَّرَائِعَ مِنَ الصَّمَدِ
هرگاه براى علم و دانشى که خدا به من داده حاملانى پیدا مى کردم توحید، اسلام، ایمان، دین و شرایع را از واژه «الصمد» بیرون مى آوردم و آن را نشر مى دادم.
وَکَیْفَ لِی بِذَلِکَ وَلَمْ یَجِدْ جَدِّی أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ
چگونه ممکن است من چنین افرادى را بیابم در حالى که جدم امیرمؤمنان نیافت
حَمَلَةً لِعِلْمِهِ حَتَّى کَانَ یَتَنَفَّسُ الصُّعَدَاءَ وَیَقُولُ عَلَى الْمِنْبَرِ: سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی
تا آنجا که آه سوزان و پر درد از دل بر مى کشید و بر منبر مى فرمود: از من سؤال کنید پیش از آنکه از دست شما بروم،
فَإِنَّ بَیْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّی عِلْماً جَمّاً
چرا که در وجود من علم و دانش فراوانى است.
هَاهْ هَاهْ أَلاَ لاَ أَجِدُ مَنْ یَحْمِلُه
آه آه بدانید افرادى نمى یابم که بتوانند آن را حمل و نگهدارى کنند.
🌀اگر ما از علم آینده و عظمت خدا و کثرت موجودات و... اطلاع داشته باشیم، به وحشت می افتیم. علم، اهل خاصی را می طلبددر خطبه ۵ فرمود:
فَإِنْ أَقُلْ یَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْکِ
اگر از قدر و منزلتم بگویم تهمتم مى زنند که بر حکومت حریص است،
وَ إِنْ أَسْکُتْ یَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ
و اگر ساکت بمانم مى گویند از مرگ ترسیده.
هَیْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتِی
هرگز، آن هم با آن همه مبارزات و جنگها،
وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ
به خدا قسم عشق پسر ابو طالب به مرگ از علاقه کودک شیرخوار به پستان مادر بیشتر است.
بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَکْنُونِ عِلْمٍ
سکوتم محض اسرارى است که در سینه دارم .
لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِیَةِ فِی الطَّوِیِّ الْبَعِیدَة.
اگر بگویم همه شما مردم همچون ریسمانهاى بسته در دلو در اعماق چاه به لرزه خواهید آمد.
📘 کتاب نهج البلاغه تلالویی از علم بی اندازه امیرالمومنین است. ما مفتخریم سر سفره علم کسی نشسته ایم که احدی در عالم ظرفیت همه علم او را ندارد ولی به اندازه خودمان از این دانش بی نظیر باید استفاده کنیم.
🌐 راوی میگوید:
بَیْنَا النَّبِیُّ فِی مَحْفِلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا إِذْ قَالَ:
در محضر پیامبر بودیم که فرمود:
مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِی عِلْمِهِ،
هر که میخواهد علم آدم را ببیند
وَ إِلَى نُوحٍ فِی فَهْمِهِ،
و فهم نوح را بفهمد
وَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ فِی خَلَّتِهِ،
ارتباط دوستی ابراهیم خلیل را ببیند
وَ إِلَى مُوسَى فِی مُنَاجَاتِهِ،
مناجات موسی بن عمران با خبر شود.
وَ إِلَى عِیسَى فِی سُنَّتِهِ،
سنت و زهد عیسی بن عمران را ببیند
وَ إِلَى مُحَمَّدٍ (ص) فِی تَمَامِهِ وَ کَمَالِهِ
تمام و کمال رسولخدا ص را مشاهده کند.
فَلْیَنْظُرْ إِلَى هَذَا الرَّجُلِ الْمُقْبِلِ.
به این فردی که از مقابل شما می آید بنگرد.
همه نگاه کردند و دیدند امیرالمومنین پیش می آید.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایهِ علی بن ابیطالب امیرالمومنین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۲/۱۲ . ۲۲شوال
💢بخش چهارم حکمت۱۴۷💢
🔵 خلاصه جلسات قبل:
♡ یَا کُمَیْلُ هَلَکَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ، أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ. هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً -وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ- لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً
امیر المومنین فرمودند: سینه امیرالمومنین مملو از علوم است.
"إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً "کثیری از علم در قلب من است. ولی دنبال کسی هستم که حامل علم باشد. کسی که بتواند این علوم را به دوش بکشد.
♡ مثل یهود ونصارا نباشد که فقط الفاظ را حمل کنند ولی از محتوا و عمل به دستورات غافل باشند،
♡ امیر المومنین شش ویژگی و صفت ممتاز برای علم ذکر کردند.علم نسبت به ثروت شش ویژگی و افضلیت دارد.
ودر قسمت جدید گروهی که شانیت علم ندارند را بیان می فرمایند.
⏪چهار گروه از اهل جامعه که لیاقت بهره مندی از علم امیرالمومنین را ندارند:
💠بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ
بله، یافتم افراد تیزهوش[لَقِنا] و با استعدادی را ولی برای این مطالب مورد اعتماد نیست.چون ایمان آنها را ایمان درست نمی بینم.
💠 مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّینِ لِلدُّنْیَا
او کسی است که دین را وسیله رسیدن به دنیا قرار داده.
💠 وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِیَائِهِ
از نعمت های الهی بر علیه بندگان خدا کمک می گیرد.
و از برهان های الهی بر ضد خوبان خدا استفاده میکند؛
1️⃣ کسانی که تیزهوشی و فهم علمی بالایی دارند، همه چیز را خوانده اند، دانسته اند و چه بسا به دیگران نیز تدریس کرده اند ولی انها به هیچ وجه متقی و دیندار نیستند.
حضرت برای ابن افراد بی تقوا سه ویژگی بیان فرمودند:
الف. دین را وسیله رسیدن به دنیا کرده اند: از فقه و نهج البلاغه و قضاوت و... دنبال رسیدن به دنیا هستند.
ب. در احکام الهی بدعت ایجاد میکنند تا فلان حاکم از آنها خشنود شود و آنها را در مناسب حکومتی وارد کند و...
️ج. نعمت علم و فهم، نعمت تیزهوشی و نعمت ... را بر علیه مردم به کار میبرند نه در خدمت مردم.
دلیل و حجت و استدلال آنها برای مقابله با خوبان است، در مقابل ظالمان ساکت اند ولی به خوبان که میرسند با ده ها دلیل عقلی و روایی و قرآنی به جان اولیاء خدا می افتند.
با نعمت الهی و استدلال و علم بر مردم مومن فخر فروشی و تکبر میکند.
📘امیرمؤمنان(علیه السلام) از حضرت مسیح روایت نقل میفرماید:
الدِّینَارُ دَاءُ الدِّینِ وَالْعَالِمُ طَبِیبُ الدِّینِ دینار موجب بیمارى دین است و عالِم طبیب دین است.
فَإِذَا رَأَیْتُمُ الطَّبِیبَ یَجُرُّ الدَّاءَ إِلَى نَفْسِهِ فَاتَّهِمُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّهُ غَیْرُ نَاصِح لِغَیْرِهِ هرگاه دیدید طبیب عوامل بیمارى را به سوى خود مى کشد او را در طبّش متهم سازید و بدانید کسى که به خودش رحم نمى کند خیرخواه دیگران نیست.
👈نکته :
وقتی عالم فاسد شد، عالَمی را به فساد میکشاند.در حکمت ۳۲۷فرمود:
فَإِذَا ضَیَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْکَفَ الْجَاهِلُ أَنْ یَتَعَلَّم
وقتی علما به علمشان عمل نکنند، جاهلان سمت علم نمی روند.
گناه انحراف جاهلان به عهده عالمان دنیا طلبی است که مردم را از گرایش به دین و دینداری بازداشتند.
💠أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِیرَةَ لَهُ فِی أَحْنَائِهِ
۲. یا گروهی که کور کورانه مطیع و اطاعت [مُنْقَاداً] از حق میکنند.
ولی در پیچ و خم های [اَحناء] علم و حق، بصیرت و بینایی ندارند،
⏪ ویژگی این گروه:
💠 یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِی قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبهَه
اولین شبهه ای که به گوش آنها برسد شک در وجود آنها آتش بپا میکند.
شکی که با کمی تامل از بین میرفت اما دین خود را از دست داد.
💠أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاکَ
ای کمیل، نه این گروه ، ونه گروه اول ، علم خود را به آنان درز نمی دهیم بحث عمیق را نمی فهمند. نه این مقلد بی بصیرت تحمل علوم مرا دارد، نه آن عالم باهوش دنیا طلب.
2️⃣گروه دوم کسانی هستند که کور کورانه تقلید میکنند و بسیار هم در این تقلید متعصب هستند ولی از فهم و درک و تحلیل برخوردار نیستند. انها توان فهم ظواهر دین را هم ندارند چه برسد به علوم و اسراری که در قلب امیرالمومنین است.
📘حضرت در خطبه ۳۸ می فرماید:
وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ فَأَمَّا أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فَضِیَاؤُهُمْ فِیهَا الْیَقِین
شبهه را از آن جهت شبهه گویند که شبیه حق است، ولی اولیای خدا بصیرت دارند، دلشان روشن است ، یقین دارند، هیچگاه در شبهه ای که حق وباطل شبیه هم شده، اولیای الهی مسیر اشتباه نمی روند.
🌀 کسانی که بدون یقین ،بدون علم و فهم وارد مسیری میشوند به محض عارض شدن شبهه ای دلشان به لرزه در میآید و نسبت به مسیر خود دچار تردید میشوند. زیرا شبهه خودش را شبیه به حق میکند تا شناخته نشود.
🌐 مولوی جریانی نقل میکند که شخصی به خانقاهی وارد شد. الاغش را بست و خودش را به جمع رساند. این جمع که خیلی گرسنه بودند طمع کردند به الاغ این شخص. شروع کردند به شعر خواندن که "خر برفت و خر برفت و خر برفت". این شخص هم همراه دیگران شروع کرد به خواندن.
مسئول اصطبل آمد به او بگوید فلانی الاغ تو را سر می برند ، دید خوداو با سرخوشی میخواند " خر برفت و خر برفت" و او هم گفت حتما خودش راضی است.
این حکایت مثَل بسیاری از افراد است که از روی جوّ و تقلید و "خواهی نشوی رسوا" وارد یک فضا میشوند، اطاعت کورکورانه دارند.قطعا چنین اشخاصی لایق علم نیستند.
💠أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِیَادِ لِلشَّهْوَةِ
۳. کسی که در شهوت زیاده روی میکند و پرخور حریص است[مَنهُوم]
به آسانی و راحتی [سَلِسَ] تقدیم کرده افسارش [الْقِیَادِ] را به شهوت و نفس .
3️⃣ گروه سوم که شانیت پذیرای علم را ندارند. چه عالم باشند چه جاهل، تمام زندگی آنها تحت تاثیر شهوت است. آنها افسار به دست شهوت داده اند و تنها آنجایی حرکت میکنند که نفس و شهوت باشد.
🌀کسانی که اسیر شیطان و شهوت اند هرگز لایق دریافت علوم علوی نیستند و از اسرار اهل بیت آگاه نخواهند شد.
علم و شهوت پرستی با هم جور در نمی آید.
🌐در حدیث قدسی خداوندفرمود:
إِنِّی وَضَعْتُ أربعةً فِی أربعةِ مَواضِعَ
من چهار چیز را در چهار جا قرار دادم
وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی غَیْرِهَا فَلَا یَجِدُوهَا أبَداً:
مردم جای دیگر دنبالش میگردند، پیدا نمی کنند،
إنّی وَضَعْتُ الْعِلْمَ فِی الْجُوعِ وَ الغُربَةِ
+ من علم رادر گرسنگی و غربت قرار دادم،
وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهُ فِی الشِّبَعِ وَ الوَطَن،
+ مردم علم را در سیری و وطن جستجو می کنند
فَلَم یَجِدُوهُ أبَداً،
ولی هرگز آن را پیدا نخواهند کرد.
با سیری و پرخوری و راحت طلبی و شهوت رانی نمی شود به مقام علم رسید.
💠 أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ
۴. آخرین گروه کسانیکه حریص به مال و در فکر ذخیره اموالند.
💠 لَیْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّینِ فِی شَیْءٍ
نه این گروه و نه آن گروه [لَیْسا]حاضر نیستند دین را حفظ کنند ،تمام دین میدهند تا به خواسته خود برسند.
این دو گروه (گروه سه و چهار) هرگز از رعایت کنندگان و اهل دین نیستند ،
💠أَقْرَبُ شَیْءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ شبیه ترین چیزی که می تواند به آنها تشبیه کرد حیوانات چهارپایی هستند که به چرا رفته اند؛
4⃣کسانی که همه هدفشان از زندگی، خوردن و خوابیدن است و حاضر نیستند زحمت علم آموزی و عمل به دانسته ها را بکشند، چنین افرادی لیاقت فهم اسرار و علوم امیرالمومنین را ندارند
وظیفه عالم دوری از دنیاست، خرج نکردن علم برای رسیدن به دنیاست.
📘مرحوم کلینی در کافی بابی دارد بنام: بَابُ الْمُسْتَأْکِلِ بِعِلْمِهِ وَ الْمُبَاهِی بِه.
کسانیکه از علم خود اکل می کنند .خورد و خوراک وخرجشان را از علم در می آورند.
عالم باید از علم کسب درآمد نکند، علم فروشی نکند، ولی مردم هم وظیفه دارند عالم را تقویت کنند و از جهت مالی دست او را پر کنند تا هم در رفاه نسبی باشد وزندگیش بچرخد وهم وقت کافی برای اداره دین بگذارد .
❄️امام صادق (ع) فرمود:
إِذَا رَأَیْتُمُ الْعَالِمَ مُحِبّاً لِدُنْیَاهُ فَاتَّهِمُوهُ عَلَى دِینِکُمْ فَإِنَّ کُلَّ مُحِبٍّ لِشَیْءٍ یَحُوطُ مَا أَحَبَّ
اگر عالم دنیا طلب را دیدید، در امور دینی به او اعتماد نکنید زیرا هر کسی عاشق چیزی شد فقط دور همان میگردد
وَ قَالَ ص أَوْحَى اللَّهُ إِلَى دَاوُدَ ع لَا تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی
خدا به داود وحی کرد عالم فریب خورده به دنیا را واسطه بین من و خودت قرار نده چرا که تو را از مسیر محبت من دور میکند (و به محبت دنیا میرساند)
فَإِنَّ أُولَئِکَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ الْمُرِیدِینَ این گونه عالمان، دزدان راه بندگان خدا هستند.
إِنَّ أَدْنَى مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ.
کمترین بلایی که سر این عالمان می آورم، گرفتن شیرینی مناجات از کام آنها است.
📘مرحوم کلینی در باب "حب الدنیا" روایتی در مورد علما ذکر میکند.
قَالَ عِیسَى اِبْنُ مَرْیَمَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ تَعْمَلُونَ لِلدُّنْیَا وَ أَنْتُمْ تُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ عَمَلٍ
حضرت عیسى علیه السّلام فرمود: اى مردم شما، براى دنیا کار میکنید در صورتى که بدون کار روزى بشما داده شود،
وَ لاَ تَعْمَلُونَ لِلْآخِرَةِ وَ أَنْتُمْ لاَ تُرْزَقُونَ فِیهَا إِلاَّ بِالْعَمَلِ
و براى آخرت کار نمیکنید در حالى که در آخرت جز در برابر کردار بشما روزى داده نشود.
کَیْفَ یَکُونُ مِنْ أَهْلِ اَلْعِلْمِ مَنْ هُوَ فِی مَسِیرِهِ إِلَى آخِرَتِهِ وَ هُوَ مُقْبِلٌ عَلَى دُنْیَاهُ
چگونه است عالمی که در راه آخرت است و رو به دنیا دارد،
وَ مَا یَضُرُّهُ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِمَّا یَنْفَعُهُ
و آنچه به او زیان میرساند محبوبتر است نزدش از آنچه باو سود رساند.
🌐در کتاب ثواب الاعمال از پیامبر روایت است (شبیه همین روایت در حکمت ۳۶۹ هم با اندک اختلافی آمده):
سَیَأْتِی عَلَى أُمَّتِی زَمَانٌ لَا یَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ
روزگارى بر مردم بیاید که از قرآن جز نشان و نوشتهاى بجاى نماند، و از اسلام جز نامى نماند،
یُسَمَّوْنَ بِهِ وَ هُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ
مردم خود را مسلمان نامند در صورتى که دورتر از همه کس بدان باشند،
مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَ هِیَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى
مسجدهاى آنان در ظاهر آباد است ولى در باطن از هدایت و حقیقت ویران،
فُقَهَاءُ ذَلِکَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ مِنْهُمْ
فقهاى آنان بدترین فقهاى زیر آسمان هستند،
خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ وَ إِلَیْهِمْ تَعُودُ
فتنه از نزد آنهابیرون آید و به همانها نیز باز گردد.
💠کَذَلِکَ یَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِیهِ
و اینچنین علم میمیرد با مرگ حاملان علم.
در جامعه ای که افراد صالح برای دریافت علوم پیدا نشود .عالمی که از دنیا رفت تمام علوم و اسرار با او دفن خواهد شد.
🌀وقتی کسانی نباشند که لیاقت فهم و درک معارف علوی را داشته باشند، حضرت این علوم را در سینه نگه میدارد و با خود به زیر خاک میبرد.
فقدان عالمان، خسارت غیر قابل جبران است. عالمان ربانی، ستونهای جامعه هستند.
📘در الارشاد شیخ مفید روایت داریم که امیر المومنین فرمود:
أَیُّهَا النَّاسُ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ
ای مردم بر تقوا ونیکی یکدیگر را یاری کنید و بر علیه هم دشمنی نکنید.
أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی ابْنُ عَمِّ نَبِیِّکُمْ وَ أَوْلَاکُمْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ
ای مردم من پسر عموى پیغمبر شما هستم و سزاوارترین شما به خدا و رسولش هستم پس از من پرسش کنید. فَاسْأَلُونِی ثُمَّ اسْأَلُونِی فَکَأَنَّکُمْ بِالْعِلْمِ قَدْ نَفِدَ
از من بپرسیدو باز هم از من بپرسید، روزی شاهد خواهید بود که علم از میان شما رفته است.
وَ إِنَّهُ لَا یَهْلِکُ عَالِمٌ إِلَّا هَلَکَ مَعَهُ بَعْضُ عِلْمِهِ
و براستى هیچ دانشمندى هلاک نگردد جز اینکه برخى از دانشش با او برود.
وَ إِنَّمَا الْعُلَمَاءُ فِی النَّاسِ کَالْبَدْرِ فِی السَّمَاءِ یُضِیءُ نُورُهُ عَلَى سَائِرِ الْکَوَاکِبِ
جز این نیست که دانشمندان در میان مردم مانند ماه در آسمان هستند که نورش بر ستارگان دیگر درخشندگى دارد. خُذُوا مِنَ الْعِلْمِ مَا بَدَا لَکُمْ
هر چه برایتان از دانش آشکار شود آن را فرا گیرید،
وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تَطْلُبُوهُ لِخِصَالٍ أَرْبَعٍ
و بپرهیزید از اینکه دانش را براى این چهار چیز بیاموزید.
لِتُبَاهُوا بِهِ الْعُلَمَاءَ
براى اینکه بدانشمندان مباهات کنید و بخود ببالید.
أَوْ تُمَارُوا بِهِ السُّفَهَاءَ
یا براى اینکه با سبک مغزان بدان وسیله پیکار و جدال کنید.
أَوْ تُرَاءُوا بِهِ فِی الْمَجَالِسِ
یا بدان وسیله در انجمنها خودنمائى کنید.
أَوْ تَصْرِفُوا وُجُوهَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ لِلتَّرَؤُّسِ
یا بخواهید بدان سبب براى ریاست مردم را بسوى خود جلب نمائید.
لَا یَسْتَوِی عِنْدَ اللَّهِ فِی الْعُقُوبَةِ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ نَفَعَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ بِمَا عَلِمْنَا وَ جَعَلَهُ لِوَجْهِهِ خَالِصاً إِنَّهُ سَمِیعٌ مُجِیب
در سزاى کردار یکسان و برابر نیستند آنان که میدانند و آنان که ندانند،
خداوند بما و شما سود دهد در آنچه بما آموخته و آن را پاک و خالص براى خود گرداند همانا او شنواى پاسخ دهنده است.
🌐علما ریشه های علم اند.
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ أَبِی کَانَ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَقْبِضُ الْعِلْمَ بَعْدَ مَا یُهْبِطُهُ
امام صادق فرمود پدرم مکرر مىفرمود خداى عز و جل پس از آنکه علم را به زمین فرستاد، آن را برنمىگرداند.
وَ لَکِنْ یَمُوتُ الْعَالِمُ فَیَذْهَبُ بِمَا یَعْلَمُ فَتَلِیهِمُ الْجُفَاةُ فَیَضِلُّونَ وَ یُضِلُّونَ وَ لَا خَیْرَ فِی شَیْءٍ لَیْسَ لَهُ أَصْلٌ.
ولى عالم که بمیرد علم خویش را با خود ببرد و جاى او را مردمى گمراه و خشن اشغال کنند که ریشه ندارند و وقتى که ریشه نباشد خیرى هم در او نخواهد بود.
🌐 سوده همدانی، خانمی که در جریان صفین حضور داشته وبر علیه معاویه اشعار تندی گفته است. بعد از شهادت امیر المومنین به شام رفت وبه معاویه شکایت کرد که فرماندار تو در شهر ما، ما را اذیت می کند و مالیات زیاد می گیرد.معاویه خیلی ناراحت شد که یک زن او را امر و نهی می کند . معاویه او را تهدید کرد، سوده این بیت را در وصف امیرالمومنین سرود:
صَلَّی اللَّهُ عَلی رُوحٍ تَضَمَّنَهَا /
قَبْرٌ فَأَصْبَحَ فِیهِ الْعَدْلُ مَدْفُونا/
درود خدا برآن روحی که قبر او را در بر گرفت ولی جسم علی نبود که در قبر رفت عدالت همراه با امیر المومنین مدفون شد.
🌀 سوده شروع کرد به گفتن :
روزی مثل امروز، در حکومت علی(ع) به او از یکی از استاندارانش شکایت کردم، علی(ع) همانجا حکم عزل او را صادر کرد.چقدر فرق است بین کسی که عدالت علوی را دیده و ظلم تو را می بیند.
🌀ولی درست است اگر بگوییم؟
صَلَّی اللَّهُ عَلی رُوحٍ تَضَمَّنَهَا /
قَبْرٌ فَأَصْبَحَ فِیهِ الْعلمُ مَدْفُونا /
درود خدا بر آن کسی که جسم او در قبر رفت ولی علم همراه بااو مدفون شد.
📘ابن ابی الحدید در مقدمه شرحی بر نهج البلاغه میگوید: علم ،یعنی علی(ع)، من چه بگویم در مقام کسی که علم از او نشات گرفته شده،
شریفترین علوم، علوم الهی است، علومی است که مربوط به خداست. چه کسی مثل علی(ع) می تواند از توحید بگوید؟ خطبه یک نهج البلاغه نمونه ای از این علم است.
🔐 انسان کلید خانه اش را به نااهل نمی دهد، چگونه امیرالمومنین اسرار و علوم را به نااهل بدهد.
شخصی پیش ابن سیرین آمد و گفت: رأیتُ کأنی أُعَلِّقُ الدر فی أعناق الخنازیر فقال أنت تعلم الحکمة غیر أهلها
ابن سیرین من دیشب در عالم رویا دیدم که مروارید بر گردن خوک می اندازم.
ابن سیرین گفت: می دانی تعبیر خوابت چیست؟ علم به افراد نا اهل می دهی.
❄️پیامبراکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمود:
اَیُّها النّاس! لاتُعْطُوا الْحِکْمَةَ غَیْرَ اَهْلِها فَتَظْلِمُوها، وَ تَمْنَعُوها اَهْلَها فَتَظْلِمُوهُمْ اى مردم! به نااهل حکمت و ( دانش) نیاموزید، زیرا به حکمت ستم مى شود و علم را از اهلش (شایستگان) مضایقه نکنید، براى این که به شایستگان ستم مى شود.
⏪️حضرت در این بخش حکمت باز میگردد به جمله ی اول حکمت:
یَا کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا
قلوب انسان ظرف پذیرش علوم است بهترین ظرف وسیع ترین آنست.
باید ظرفیت علم را در خودمان ایجاد کنیم تا به علوم اهل بیت دست پیدا کنیم.
با پول پرستی و بی بصیرتی و شهوترانی و حرص به دنیا نمی توان به اهلیت رسید.
اللهم علِّمنا بنور العلم
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۲/۱۳ . ۲۳شوال
💢بخش پنجم حکمت۱۴۷💢
🔵خلاصه بخشهای قبل:
1⃣حضرت دست کمیل را میگیرد، او را به بیرون شهر میبرد و در ابتدای کلام دو نکته را به او یاد آور میشود: ایجاد و گسترش ظرفیت درونی، حفظ و مراقبت از این فرمایشات گران سنگ.
2⃣ تقسیم مردم به سه دسته عالم ربانی ، متعلمین در راه نجات و مگسان خرابکار
3⃣مقایسه بین علم و ثروت و بیان شش فضیلت علم بر مال
4⃣اشاره به علم سرشار اهل بیت و فیاض بودن در صورت پیدا شدن اهل.
5⃣چهار گروهی که لایق علم نیستند و سپردن علم به آنها، ضایع کردن علم است. و شاید اکثر مردم از این گروه باشند
6⃣توجه دادن به نکته قبل که با مرگ عالمان، علم هم به خاک سپرده میشود پس باید قبل از مرگ عالمان، نهایت استفاده را از آنها برد.
واما دربخش جدید:
💠 اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ
بار خدایا! آرى هرگز زمین از کسى که به حجت الهى قیام کند خالى نمى شود
💠 إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً
حال یا آن حجت یا ظاهر و شناخته شده
یا ترسان و پنهان [مَغْمُوراً] است
🌐 در بخشش پایانی حکمت ۱۴۷ امیرالمومنین به بالاترین عالمان ربانی که اهل بیت باشند اشاره میکند.
اهل بیت حجت های خدا در روی زمین هستند که زمین هیچگاه از وجود آنها خالی نخواهد شد.
امیرالمومنین در این بخش، هم به ائمه ای که در دسترس مردم بوده اند و شناخته شده بوده اند، هم به امام زمان اشاره میکند که از نظرها پنهان است اشاره می کنند.
🌐علت نام بردن از امام زمان عج بلافاصله بعد از عالمان ربانی :
شاید علت نام بردن از امام زمان در این بخش، کامل شدن علم توسط حضرت بوده باشد.امام صادق علیه السلام فرمودند :
الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً،
علم بیست و هفت حرف است
فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ
و مجموع آنچه پیامبران آوردهاند دو حرف است.
فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ
مردم تا آن روز بیش از آن دو حرف را نمیدانند .
فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ،
و چون قائم قیام کند، بیست و پنج حرف باقیمانده را بیرون آورده و در میان مردم منتشر میسازد.
وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً
و بدین سان مجموعه بیست و هفت جزء دانش را نشر میدهد.
شاید در زمان ظهور افرادی باشند که امام زمان ع این علم را در اختیار آنان بگذارد
🌀ابن ابی الحدید و اثبات نظریه امامیه:
گاهی در خلال بحث ها به نظرات و نکات ابن ابی الحدید متعزلی سنی توجه میدهیم و برای برخی افراد این سوال و شبهه پیش می آید که او چه سنی است که در مورد امیرالمومنین اینقدر زیبا سخن گفته است (مانند مقدمه شرح نهج البلاغه اش) در حالی که واقعیت آن است که ابن ابی الحدید یک سنی متعصب است و در اعتقادات بنیادین، کاملا مخالف مذهب امامیه قدم بر میدارد. خود او در شرح همین بخش از حکمت ۱۴۷ میگوید:
هذا یکون تصریحا بمذهب الإمامیة.
یعنی جمله ی
"لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ"
در تایید مذهب امامیه صراحت دارد ولی بلافاصله میگوید ما اهل سنت نظر دیگری داریم و ائمه اثنی عشر را نمی پذیریم.
این تعصب های جاهلی اگر باشد، شخص ۲۰ جلد شرح نهج البلاغه مینویسد و حرفهای خوب زیادی هم دارد ولی حق را نمی فهمد و از آن تبعیت نمی کند.
امام غایب هستند و وجود دارند گرچه ما از وجود ایشان در کنار خودبی بهره ایم
🌀بر مبنای " إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً " آیا امام ترس دارد؟!
به طور صریح در کتب کلامی بیان شده است که امام باید واجد ملکات و فضائل اخلاقی باشد، میدانیم که شجاعت یک فضیلت اخلاقی و ترس یک رذیله اخلاقی است ولی توجه به دو نکته لازم است:
👈 اولا. ترس اگر عاقلانه باشد بسیار پسندیده است. مثل اینکه انسان جان خودش را از خطرات حفظ کند.
《وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ؛ بقره - ۱۹۵》
با دست خود،خود را به هلاکت نرسانید
چون همانطور که امامان قبلی را به شهادت رساندند حضرت هم نمی آیند که خود با دست خود ،خود را به هلاکت ببندازند.
👈 ثانیا. ترس از گمراهی مردم :
ترس اهل بیت ترس های عادی نیست، بلکه آنها از گمراهی انسان ها و غالب شدن ظالمان می ترسند.
در خطبه ۴ فرمود:
لَمْ یُوجِسْ مُوسَى ع خِیفَةً عَلَى نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَال
حضرت موسى ع هرگز احساس ترس نسبت به خود نکرد بلکه از این مى ترسید که جاهلان و دولتهاى ضلالت غلبه کنند و مردم را به گمراهى کشند.
.
⏪در این بخش حضرت کارکرد امام زمان عج را بیان می کند.
💠 لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ
اهل بیت هستند تا دلایل آشکار خداوند باطل نشوند و از بین نروند
در این بخش حضرت به فلسفه وجودی امام عصر اشاره میکنند.امام حجت خدا روی زمین است چه آشکار باشد چه غایب از نظر.
به تعبیر خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید الاعتقاد:
وجوده لطف، و تصرّفه لطف آخر، و عدمه منّا
اصل وجود امام لطف است و تصرفات ایشان لطف است ،وجود امام اگر تبدیل به غیبت شد به دلیل این است که ما مقصریم .
❄️ما خود دلیل غیبت هستیم.
امام باقر علیه السلام
لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ یَوْماً وَاحِداً بِلَا إِمَامٍ
اگر یک روز زمین از وجود امام خالی شود
مِنَّا لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا
زمین اهلش را می بلعد
وَ لَعَذَّبَهُمُ اللَّهُ بِأَشَدِّ عَذَابِهِ،
خدا عذاب نازل می کند
وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ جَعَلَنَا حُجَّةً فِی أَرْضِهِ وَ أَمَاناً فِی الْأَرْضِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ
خدا ما را حجت و مایه آسایش و امنیت اهل زمین قرار داد
❄️امام صادق علیه السلام
لولا الحجه لساخت الارض باهلها
تصرفات امام لطف دیگری است:
وجود امام در زمان غیبت تشبیه شده است به خورشید پشت ابر، همانگونه که خورشید پشت ابر نور و گرما به عالم میرساند، محور و مداری است برای تمام کهکشانها و کرات دیگر؛ امام نیز حتی اگر پشت ابر غیبت باشد نور و گرما و دستگیری و مدار بودنش برای عالم امکان هست.
❄️ دستگیری امام عصر از شیعیان
گاهی سوال میشود، حال که وجود امام اینقدر برکت دارد، چرا امام غائب شده است؟
در پاسخ باید بگوییم دلیل غیبت امام از جانب ماست.
گذشتگان علت "محدثه" غیبت بوده اند و باعث شده اند امام غیبت کند .
و ما نیز علت "مبقیه" غیبت هستیم و اگر شرایط را مهیا کنیم، امام بر میگردد و غیبت تمام میشود.
با همین حال که امام ظاهرا غایب است ولی دستگیری و مدد او نسبت به شیعیان بلکه مظلومان جهان همیشه بوده است.
داستان ها و تشرفات بسیاری در مورد دستگیری امام زمان از افراد مختلف در شرایط سخت بیان شده است که این ادعا را ثابت میکند.
💠 وَ کَمْ ذَا وَ أَیْنَ أُولَئِکَ؟
ولی آنهاچند نفر هستند، و کجا هستند؟
💠 أُولَئِکَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً،
عالمان ربانی که همان اهل بیت اند و حجت های الهی در زمین اند، اندک اند.
❄️در خطبه ۱۶ فرمود:
حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِکُلٍّ أَهْلٌ
همیشه حق و باطل بوده و عده ای اهل حق و عده ای اهل باطل بوده اند
فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِیماً فَعَلَ وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّمَا
اگر می بینید باطل سلطه دارد و حق اندک و کم است از قدیم اینطور بوده.
وَ لَعَلَّ وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَیْءٌ فَأَقْبَل
ولی به زودی می بینید که حق بر همه ظلم پیروز می شود .
💠یَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیِّنَاتِهِ
خداوند به سبب علمای ربانی حجت و دلایل آشکارش را حفظ میکند.
💠حَتَّى یُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ
تا اینکه آنها این حجت ها را ودیعه به همانند خودشان بسپارند.
💠وَ یَزْرَعُوهَا فِی قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ
و بذر آن را بکارند و در دل افرادی شبیه خودشان زراعت کنند .
👈 نکته:
1⃣ اگر چه مصداق اصلی این تعابیر خود اهل بیت هستند ولی از آنجایی که ضمیرهای جمع در این جملات به کار برده شده است، برخی شارحان نهج البلاغه این احتمال را داده اند که چه بسا خواص و خوبان و اصحاب اهل بیت هم در این دایره حضور داشته باشند.
و خود این حکمت هم دلالت بر این دارد که امیرالمومنین برخی مسائل سری و مگو را به امثال کمیل فرموده است یعنی اصحاب اهل بیت هر کدام به اندازه ظرفیتشان در دایره علم قرار دارند و حجت های الهی را در جامعه منتشر میکنند.
2⃣ حضرت در این بخش به دو نوع علم اشاره میکند:
الف. علومی که به صورت ودیعه و امانت باید بین اهل بیت و اصحاب اهل بیت دست به دست شود. علومی هستند که به صورت جامع و کامل یکی پس از دیگری به ودیعه داده میشود.
ب. بخش دوم علوم آن است که بذر علم را در دل دیگری بکارند و این علم به صورت جوانهای رشد کند و تبدیل به یک علم جامع و کامل شود.
💦 ما نیز باید برای علم آموزی به این اصل قائل باشیم که علم را نمی شود یک شبه به دست آورد، باید بذر علم در دل انسان کاشته شود و این بذر در طول سالیان با مطالعه و تحقیق و تدبر به صورت یک درخت تناور علم در بیاید.
💠هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ
علم با حقیقت بینا کننده اش به سمت آنها هجوم آورده است
💠وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِینِ
و آنها همنشین روح یقین و باور کامل شده آمد.
یک مدل علم، که از طریق دست نوشته های اهل بیت به دست می آید اهل بیت به هم ودیعه می دهند.
یک نوع علم بذر است که در وجود او باید گذاشته شود،
در این بخش امیرالمومنین به "علم لدنّی" یا علم اعطایی اهل بیت اشاره میفرماید. علمی که به شخص هجوم می آورد خدا به شخص بدون تحصیل علم عطا می کند.
📘مرحوم کلینی در " بَابُ جِهَاتِ عُلُومِ الْأَئِمَّةِ" روایاتی می آورد که علم لدنی اهل بیت را میرساند. مقداری ازعلوم اهل بیت از این طریق سوم است
💠وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ
اهل بیت ،آنچه را افراد دنیا طلب خوش گذران سخت و ناهموار میدانستند آسان و هموار شمردند
💠 وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ
و به آنچه جاهلان از آن وحشت دارند انس گرفته اند
اگر کسی به مرتبه علم و یقین برسد، تحمل سختی های مسیر هدایت برای او آسان میشود.
برای عده ای از افراد جاهل دینداری و پایبندی به احکام شریعت وحشتناک و غیر قابل باور است ولی عالمان به یقین رسیده به دین و دینداری انس دارند.
🌀زندگی زاهدانه برای دنیا پرست ها سخت و وحشتناک است
ولی اولیاء دین به این زندگی خو گرفته اند و بسیار برای آنها راحت و آرامبخش است.
از دست دادن پست و مقام و مال برای عده ای سخت و سنگین و غیر قابل تحمل است ولی اولیاء الهی با این امور به سادگی کنار می آیند و این امور برای آنها بسیار آسان است. زهد برای انسان خوشگذران وحشتناک است ولی برای عالم ربانی انس آفرین است
👈نکته :
امور عالم برای عالم ربانی و خوش گذران یکی است، از دست دادن فلان پست برای عالم و مترف یکی است ولی چون ظرفیت ها متفاوت است، علم ها متفاوت است، یقین ها متفاوت است ، تفاوت دو نگاه است در این صورت کیفیت برخورد با این واقعه نیز متفاوت خواهد بود.
💠وَ صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى
آنها در دنیا همراه بدن هایی هستند که روحشان به عالم بالا تعلق دارد،علاقه دارد
📘درخطبه ۱۴۹ (وصیت نامه حضرت) می فرمایند:
وَ إِنَّمَا کُنْتُ جَاراً جَاوَرَکُمْ بَدَنِی أَیَّاماً وَ سَتُعْقَبُونَ مِنِّی جُثَّةً خَلَاءً سَاکِنَةً بَعْدَ حَرَاکٍ وَ صَامِتَةً بَعْدَ...
بدن من چند صباحی باشما بود ولی روحم اینجا نبود ...
روح اولیاء الهی متعلق به عالم قدس است و چند صباحی بدنشان در این دنیا اسیر شده است.
در خطبه متقین فرمود:
وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ
اگر خدا مقدر نکرده بود متقین یک لحظه هم روحشان در بدنشان نبود
💠أُولَئِکَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِهِ
آنها خلفای الهی در زمین و دعوت کنندگان به دین خدا هستند
جانشینان خداوند در زمین عالمان ربانی هستند که به مرتبه ی یقین رسیده اند و وظیفه آنها دستگیری از مردم است و دعوت کردن آنها به دین است.
💠آهِ آهِ، شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِهِمْ
آه آه چقدر اشتیاق دیدارشان را دارم
🌐چرا امیرالمومنین به دیدن این افراد که اهل بیت پیامبر و اصحاب خاص،عالمان دین هستند اشتیاق نشان میدهند؟
زیرا به تعبیر فلاسفه "السِّنْخِیَّةُ عِلَّةُ الاِنْضِمامِ". دلیل این اشتیاق شباهت های باطنی و روحی افراد به هم است.
اگر ما هم خودمان را شبیه کنیم به اهل بیت، در عمل، در روش، در علم مثل آنها بشویم، اهل بیت مشتاق دیدن ما خواهند شد.وگرنه وصله ناجوری خواهیم بود
💠انْصَرِفْ یَا کُمَیْلُ إِذَا شِئْتَ.
کمیل! هر وقت خواستی برو
پیداست که امیرالمومنین بعد از این جمله خودش همچنان در بیایان مانده و مشغول مناجات یا تفکر یا حتی سخن گفتن شده است.
زیرا گاهی که حرفی در دل می ماند و انسان کسی را پیدا نمی کند که به او بگوید یا ظرفیت افراد کامل میشود باید با چاه درد و دل کرد. یا حرفها را در بیایان زد که دل سبک بشود.
🌀 ابن ابی الحدید میگوید:
و هذه الکلمة من محاسن الآداب و من لطائف الکلم لأنه لم یقتصر على أن قال انصرف کیلا یکون أمرا و حکما بالانصراف این جمله از لطیف ترین کلمات و بهترین آداب است، زیرا آمرانه نمى فرماید برگرد، بلکه مى گوید: هرگاه بخواهى.
تا بدین وسیله «کمیل» را از ذلت تحت فرمان بودن به عزت اراده و اختیار برساند.
👈نکته :
شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِهِمْ؛
اگر ما خوب شویم امام زمان مشتاق دیدن ما خواهد شد
به تعبیر آیت الله جوادی حفظه الله:
دوران غیبت خدا اراده کرده است کسی امام را نبیند ولی ما کاری کنیم که امام ما را ببیند
🌐داستان تشرف عالمی که میخواست با علوم غریبه امام عصر را زیارت کند. بعد از مدتها ریاضت به او گفتند حضرت در بازار آهنگرهاست. حضرت دم حجره قفل سازی نشسته بود امام فرمود ساکت باش و تماشا کن .
پیر زنی آمد و گفت قفل را به 3 درهم میفروشم. پیرمرد گفت قفل شما ۷درهم میارزد. اگر بخواهید من به ۶ درهم بر میدارم که یک درهم سود کنم و آن را بفروشم. حضرت به این شخص فرمود شما مثل این شخص صادق باشید، ما به دیدن شما می آئیم.
❄️در مورد پیغمبر صلوات الله علیه داریم که حضرت سراغ بعضی را می گرفتند که آن ها را ببینند ما هم باید خود را به این جایگاه برسانیم که امام مشتاق دیدار ما باشند
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۲/۹ _ ۱۹شوال
💢 حکمت۱۴۷ 💢
💠وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النَّخَعِیِّ.
از جمله کلمات حضرت به کمیل بن زیاد نخعی
💠 قَالَ کُمَیْلُ بْنُ زِیَادٍ أَخَذَ بِیَدِی أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام)
کمیل میگوید:علی علیهالسلام دست مرا گرفت .
💠 فَأَخْرَجَنِی إِلَى الْجَبَّانِ
و مرا به منطقه بیرون شهر[الْجَبَّانِ]
(در برخی از متون به معنای قبرستان هم آمده است) برد.
💠فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ
وقتی به صحرا رسید.
آه عمیق و پر سوزی کشید.
💠ثُمَّ قَالَ یَا کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ:
سپس فرمود ای کمیل بن زیاد:
این حکمت طولانیترین حکمت نهج البلاغه است .
✅ این که امیرالمومنین کمیل را به بیرون از شهر برده و در منطقه ی آرامی این حکمت را به او گفته است دارای دو نکته است:
👈اولا. این معارف از نوع شنیدن و فهمیدن نیست که بتوان در شلوغی های روزگار شنید و فهمید و به کار بست .
این معارف نیاز به تفکر و فهم دارند و باید در فضای خاصی بیان شوند، همانگونه که حضرت کمیل را به جایی بیرون از شهر برد تا از شلوغی ها و روزمرگی ها به دور باشد،کما اینکه در دومین جمله ی این حکمت حضرت تاکید میکند این مطالب را حفظ کن و به سادگی از کنار آنها عبور نکن.
👈دوما. کمیل از اصحاب سرّ امیرالمومنین بوده است و مطالب و معارف خاصی را در اختیار او قرار داده است. این معارف که الان در دسترس ماست، برای امثال کمیل گفته شده است، قدر آنها را بدانیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ نکاتی در مورد کمیل:
اگر چه در ذیل نامه ۶۱ نهج البلاغه، مواردی از جایگاه عظیم کمیل را بیان کردیم ولی در این حکمت هم به بخشی از کرامات و کمالات او اشاره میشود:
👈کمیل یکی از مصادیق بزرگ خطبه ۱۱۸:
أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِی الدِّینِ وَ الْجُنَنُ یَوْمَ الْبَأْسِ وَ الْبِطَانَةُ دُونَ النَّاسِ،
شما یاوران حق، برادران دینى، سپرهاى روز جنگ، و رازداران در برابر مردم هستید،
بِکُمْ أَضْرِبُ الْمُدْبِرَ وَ أَرْجُو طَاعَةَ الْمُقْبِلِ
با کمک شما کسانى را که به حق پشت مى کنند مى زنم، و با یارى شما به اطاعتِ روى آورندگان به حق، امیدوارم.
👈 کمیل یکی از ثقات امیرالمومنین:
🔺کَتَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ کِتَاباً بَعْدَ مُنْصَرَفِهِ مِنَ النَّهْرَوَانِ وَ أَمَرَ أَنْ یُقْرَأَ عَلَى النَّاسِ، وَ ذَلِکَ أَنَّ النَّاسَ سَأَلُوهُ عَنْ أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ...
امیرالمؤمنین بعد از جنگ نهروان نامه ای نوشتند و دستور دادند تا برای مردم بخوانند.و آن نامه پاسخ سوالات مردم در رابطه با ابوبکر و عمر و عثمان بود.
فَدَعَا کَاتِبَهُ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِی رَافِعٍ فَقَالَ لَهُ «أَدْخِلْ عَلَیَّ عَشَرَةً مِنْ ثِقَاتِی».
پس حضرت نویسنده خود عبیدالله بن رافع را صدا کردند و فرمودند: ده نفر از افراد مورد اعتماد من را بیاور.
فَقَالَ: سَمِّهِمْ لِی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ.
عبید عرض کرد :نام این ده نفر را به من بگویید.
فَقَالَ: « أَدْخِلْ أَصْبَغَ بْنَ نُبَاتَةَ ... وَ کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ »
پس حضرت فرمود :اصبغ بن نباته و....و کمیل بن زیاد را فرا بخوانید.
📚 فیض کاشانی حدیثی از امیرالمومنین نقل میکند به نام حدیث حقیقت(علامه حسن زاده در مورد این روایت میفرمایند ما این حدیث را در منابع کهن نیافتیم ولی مضمون عالی این حدیث نشان از صدور آن از امام را دارد.) :
🔺روزی کمیل در رابطه با حقیقت از حضرت سؤال کرد.
«یا امیر المؤمنین حقیقت چیست؟
فقال: مَا لَکَ و الحقیقة؟
فرمود: تو و دریافت این حقیقت(دانستن حقیقت تو را چه کار آید)؟
فَقَالَ أَوْ لَسْتُ صَاحِبَ سِرِّکَ؟
عرض کرد: آیا من صاحب سرّ تو نیستم؟
قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَلَى وَ لَکِنْ یَرْشَحُ عَلَیْکَ مَا یَطْفِحُ مُنِّی
فرمود: آرى صاحب سرّ من هستى، لیکن به تو آنچه از دیگ سینه من به جوش می آید،میرسد. (قطره ای از علم من به تو میرسد)
⏪ این روایت علاوه بر شأن کمیل نشان از علم بیکران حضرت هم هست.
👈ابن شعبه حرانی در تحف العقول حدیث مفصلی از وصایای امیرالمومنین به کمیل را نقل میکند که بسیار زیبا و عجیب است:
یَا کُمَیْلُ سَمِّ کُلَّ یَوْمٍ بِاسْمِ اللَّهِ وَ قُلْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ
ای کمیل! هر روز نام خدا را بر زبان جارى کن و بگو:لا حول و لا قوة الا باللّٰه، بر خدا توکل کن،
وَ اذْکُرْنَا وَ سَمِّ بِأَسْمَائِنَا وَ صَلِّ عَلَیْنَا
ما را یاد کن و نام ما را ببر و بر ما درود فرست.
وَ أَدِرْ بِذَلِکَ عَلَى نَفْسِکَ وَ مَا تَحُوطُهُ عِنَایَتُکَ تُکْفَ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ
و این کار را برای خودت و هر چیزی برایت مهم است انجام بده، تا از شرور آن روز در امان بمانى.
یَا کُمَیْلُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَدَّبَهُ اللَّهُ وَ هُوَ ع أَدَّبَنِی وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُوَرِّثُ الْآدَابَ الْمُکْرَمِینَ
ای کمیل!پیغمبر را خدا ادب آموخت و مرا پیغمبر،و من مؤمنان را تربیت خواهم کرد و آداب را براى مردم بزرگوار بر جاى خواهم نهاد.
یَا کُمَیْلُ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ أَنَا أَفْتَحُهُ وَ مَا مِنَ سِرٍّ إِلَّا وَ الْقَائِمُ ع یَخْتِمُهُ
ای کمیل!هیچ علمى نیست جز آنکه من آن را آغاز کنم ،و هیچ سرى نیست جز اینکه «قائم»ما آن را پایان رساند....
یَا کُمَیْلُ لَا تَأْخُذْ إِلَّا عَنَّا تَکُنْ مِنَّا...
کمیل جز از ما علم را نیاموز و با این کار از ما شو.(به مقام سلمان برس:سلمان منّا اهل البیت)
💠إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ
قلوب انسان ها ظروفی است.
(ظرف، چیزی که میشود مظروف را در آن ریخت.)
💠فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا،
پس بهترین آن وسیع ترین آن است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅اگر چه امروزه نگاه افراد به جنس و رنگ و لعاب و شکل ظروف است، ولی از منظر حضرت، میزان ارزش گذاری هر ظرفی، حجم آن ظرف است چون هدف تولید ظرف، ریختن غذا در آن است.
✅حضرت تشبیه میکند قلب انسان را به ظروف، ارزش قلب ها به وسعت و گنجایش آن است. ما باید تلاش کنیم برای خودمان ایجاد ظرفیت کنیم.
فقیر باید ظرفیت فقر داشته باشد .
غنی باید ظرفیت غنا داشته باشد .
عالم باید ظرفیت جاهل داشته باشد . جاهل باید ظرفیت علم آموزی داشته باشد .
فرزند باید ظرفیت نصیحت پذیری داشته باشد .
والدین باید ظرفیت تربیت نیکو داشته باشند .
حاکمان باید ظرفیت انتقاد داشته باشند و....
✳️ بسیاری از بزرگان بر سر این یک جمله حرف ها دارند ،چه کنیم ظرفیت ما گسترش یابد ؟
چه کنیم وجود ما گسترده شود؟
چه کنیم تا به آن جایگاه حضرت برسیم که در بحبوحه جنگ وقتی به حضرت عسل تعارف میکنند حضرت با سعه صدری که دارند تشخیص میدهند این عسل طائف است.
ظرفیت ما بسیار کم است که با شور و بی نمک شدن غذا کنترلمان را از دست میدهیم.
✳️ پیامبر در جریان فتح مکه و زمان اعمال قدرت با وجود سابقه آزار و اذیت فراوان مشرکین از جمله بیرون کردن پیامبر از شهر ، آزردن دوستان پیامبر و... آنقدر ظرفیت وجودی بالایی دارند خطاب به مشرکین میفرمایند :
أنتمُ الطُلَقاء
شما آزادشدگان هستید.
این در صورتی است که اگر کسی به ما بگوید بالای چشمت ابروست برخورد بدی با او خواهیم داشت.
به طور خاص قلب انسان باید ظرف علم باشد، و بتواند علم زیادی را در وجود خود جای بدهد.
📚مرحوم کلینی (ره) از امام حسن بن علی (ع) نقل می کند که امام در اواخر عمرش به قنبر فرمود:
برو، ابن حنفیه را حاضر کن. وقتی ابن حنفیه را حاضر کرد، فرمود: ابن حنفیه! الآن سخنانی مطرح است که با این سخن ها مرده ها زنده می شوند؛ این سخنی است که انسان ها را زنده می کند و مناسب نیست که تو این ها را نشنوی! آنگاه فرمود:
کُونُوا أَوْعِیَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِیحَ الْهُدَى
دلتان ظرف علم و نور هدایت باشد.
⏪ اولا ،ظرف دلتان را بزرگ کنید
دوما ، طبق بیان اما مجتبی این ظرف باید جایگاه علم و هدایت باشد برخلاف کسانی که ظرف وجودشان را از جهل ،غضب، حب مال و شهوت و ریاست پر کرده اند.
✅ در مکتب امیرالمومنین فارغ التحصیلی نداریم و تا هستیم باید یاد بگیریم، از طرفی حضرت فرمود:
ارزش هر ظرفی به وسعت آن است. از طرفی در حکمت ۲۰۵ فرمود:
کُلُّ وِعَاءٍ یَضِیقُ بِمَا جُعِلَ فِیهِ، إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ یَتَّسِعُ بِهِ
هر ظرفى بر اثر قرار دادن چیزى در آن از وسعتش کاسته مى شود مگر پیمانه علم که هرقدر از دانش در آن جاى گیرد وسعتش افزون مى گردد!
⏪ باید مدام علم بیاموزیم تا ظرف وجودمان گسترده تر بشود.
همانگونه که علمای ما با وجود سن بالا همچنان مثل یک جوان نورس پرانگیزه فهم علمی دارند و مطالعه میکنند.
مرحوم آقای فاطمی نیا در روزهای پایانی عمر با وجود بیماری و در تخت بیمارستان کتاب قدیمی سنگ نوشته خود را طوری ورق میزدند که اینگار از همه چیز فارقند و بیماری و دردی ندارند و به دنبال مطالب علمی بودند .
چراکه انسان وقتی به علم میرسد تشنه میشود .
هر تشنگی را میتوان با آب سیراب کرد جز تشنگی علم که هر چه بیشتر علم بیاموزی تشنه تری.
هر چه علم در این ظرف بریزی ظرف قلب تو گنجایشش بیشتر میشود.
.
💠فَاحْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ:
ای کمیل آنچه را به تو میگویم خوب حفظ کن.(با تمام وجود یاد بگیر و در زندگیت به کار بگیر)
💠النَّاسُ ثَلَاثَةٌ:
مردم سه دسته اند:(از معروف ترین دسته بندیها در کتب و سخنرانی ها)
💠 فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ
عدهای عالمان ربانی هستند.
💠 وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ
و عدهای دانشجویانی در راه رستگاری و نجات هستند.
💠وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ
یا از دسته پشه های[هَمَجٌ] کوچک و اوباش[رَعَاعٌ] هستند.
✅حضرت مردم جامعه را به سه دسته تقسیم میکند:
👈۱)عالمان ربانی:
عالمانی که خدایی هستند، نسبت آنها به ربّ است. تربیت شده خدا هستند و مردم را خدایی تربیت میکنند.
✅علم ربانی از سه رکن تشکیل شده است:
اولا: عالم باشد، ملا باشد، درس خوانده باشد نه اینکه بی سواد پر مدعا باشد.
دوما؛ تربیت شده ی رب باشد، خدایی پرورش یافته باشد و وهم و شبهه و شیطان در تربیت او دخیل نبوده باشد.
تربیت یافته صوفیان و وهم و خیال خود نیست بلکه از اولیا و عالمان واقعی علم را آموخته.
سوما: الهی تربیت کند و نفسانیت را در تربیت و آموزش دخیل نکند.
👈۲)متعلمین در راه نجات:
کسانی که هنوز به مرحله عالم و ربانی نرسیده اند ولی در مسیر هدایت قرار دارند.
برای ما که عالم ربانی نیستیم این در راه بودن اهمیت دارد،چه خوب است که ما در راه دین باشیم ، در راه کسب علم باشیم.
.
❇️خود در مسیر بودن مهم است، شهداخوشحال میشوند از کسانی که هنوز شهید نشده اند ولی در راه شهدا حرکت میکنند. قرآن کریم در رابطه با توصیف حال شهدا می فرماید :
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ *
کسانی که در راه خدا کشته شده اند را مرده نپندارید بلکه زنده اند و نزد پروردگار خود روزی میخورند.
فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ
در حالی که خدا به آنچه از بخشش و احسان خود به آنان عطا کرده شادمانند، و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند و سرانجام به شرف شهادت نایل می شوند شادی می کنند.
🔺امام کاظم علیهالسلام میفرمایند:
مُحَادَثَةُ الْعَالِمِ عَلَى الْمَزَابِلِ خَیْرٌ مِنْ مُحَادَثَةِ الْجَاهِلِ عَلَى الزَّرَابِی
گفتگو با عالم در شرایط سخت، بهتر است از همنشینی با جاهل بر روی فرش های قیمتی.
🔺 امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
أَیُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ کَمَالَ الدِّینِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ
ای مردم بدانید کمال دین طلب علم و عمل بدانست،
أَلَا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَیْکُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَکُمْ
بدانید که طلب علم بر شما از طلب مال لازم تر است زیرا مال برای شما قسمت و تضمین شده.
قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَیْنَکُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفِی لَکُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ. عادلی(که خداست)آن را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده و بشما میرساند ولی علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مامورید که آن را از اهلش طلب کنید، پس آن را بخواهید.
⏪حضرت فرمود رزق مقسوم است و خداوند تقسیم کرده ولی آنچه مهم است کسب علم است که باید آن را از اهلش کسب کرد واهل علم کسی جز اهل بیت نیستند و باید از آنها طلب کنیم تا به ما بدهند.
👈۳)مگسان بی مقدار:
کسانی که نه عالم ربانی اند، نه با عالمان در ارتباط اند و دنبال رسیدن به جایگاه انسانی خود هستند.
این افراد مانند مگس هایی هستند که یا دور شیرینی جمع میشوند، یا دور فضولات. که در واقع شیرینی های دنیا مثل پست و مقام و پول و شهرت و ... که باعث جلب اینها میشود در واقع همان فضولات هستند، اگر خوب دیده شوند.
ما هم به اندازه خودمان از مسیر دوریم.
🔺از علامه حسن زاده نقل است که روزی برف زیادی آمده بود در حدی که ایشان دودل میشوند در کلاس درس حاضر شوند یا نه .
ولی با این وجود با هر مشقتی که بود خود را به درس استاد میرسانند اما کسی جز ایشان و استاد در کلاس حضور نداشته اند.
استاد ایشان میفرمایند : امروز که میآمدی در راه گدایی دیدی؟
علامه میفرمایند :بله اتفاقا امروز بیش از هر روز دیگری آمده بودند و مردم از سر دلسوزی کمک بیشتری به آنها میکردند.
استاد علامه فرمود : این در مورد ما هم صادق است ، ما هم با کوچکترین اتفاقی اولین چیزی که قیدش را میزنیم کلاس درس و علم آموزی است.بلکه باید مثل این گدایان از هر فرصتی استفاده کنیم برای علم آموزی.
🔺آیت الله جوادی هم میفرمودند : هر گاه مشغول مطالعه بودید مهری در کنارتان قرار دهید و هر گاه مطلب جدیدی یاد گرفتید خدا را به خاطر این نعمت شکر کنید و سجده شکر به جا آورید.
اللهم حققنا بحقائق الایمان
.