🟡همانگونه که در شرح حکمت ۱۴۸ گذشت، این جمله از نُه جمله ای است که به تعبیر برخی افراد هم وزن این جملات نیامده است و از جهت ارزش غیر قابل مقایسه هستند.
📙سید عبدالزهرا حسینی خطیب در مصادر نهج البلاغه از قول جاحظ آن ادیب و سخنور عرب نقل میکند که او گفته:
هیچ سخنى بعد از کلام خداوند و کلام رسول الله(صلى الله علیه وآله) از کسى صادر نشد مگر این که من به معارضه با آن برخاستم مگر کلماتى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) که من قادر به معارضه با آن نشدم و آن کلمات چنین است:
«ما هَلَکَ امْرَءٌ عَرَفَ قَدْرَهُ»
هلاک شد آن کسی که قدر خودش را نشناخت.
و جمله :
«الْمَرُء عَدُوُّ ما جَهِل»
مردم دشمن نادانستههایشان هستند
و جمله :
«اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظیره..
از هر که خواهى بى نیازى جوى، تا همتاى او گردى
📔برای حکمت ۱۴۹ سه مصداق و معنا میتوان بیان کرد:
1⃣هرکس خود را بیش از آنچه که هست بالا ببرد. شانیت در کاری را ندارد در آن اظهار نظر می کند ،برای دیگران نسخه می پیچد.
بیش از آنچه که هست خود را نشان میدهد هلاک خواهد شد.
کسی که قبل از تخصص و پخته شدن وارد کاری شود هم خودش را ضایع میکند، چه بسا دیگران را هم ضایع میکند. (هَلَکَ امْرُؤٌ لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ)
🟠متاسفانه هستند افراد خودشیفته ای که بدون زحمت و علم و تجربه خود را عالم دهر میدانند و در هر رشته ای اظهار فضل میکنند. این افراد به خاطر اعتماد به نفس افراطی که دارند دچار خطای محاسباتی میشوند و خودشان را بیش از آنچه هستند می بینند و این آغاز هلاکت است.
مردى خیال نکند بیش از مقدار خود برتر است،مگر اینکه در عقلش نقصان باشد.
عقل برای حل مشکل است، بی عقل غالباً در مشکل است و دیگران را نیز به مشکل می اندازد.
🟠 لذا این بخش از کلام حضرت اشاره مستقیمی دارد به مسئولینی که بدون شایستگی به قدرو اندازه به این پست و مقام رسیده اند، کسی که بدون لحاظ شرایط به مسئولیت برسد بی عقل است و طبعا چنین شخصی نمی تواند گره از کار مردم باز کند و گرفتاری های مردم را برطرف کند.
⏪ دومین مصداق و معنای این حکمت:
2⃣ کسی که استعداها و توانایی های خودش را نادیده بگیرد و مدام آیه یاس بخواند نمی تواند به نتیجه مطلوب برسد.
کسی که استعداد فراوان دارد. قوت و قدرت خود را نشناسد او هم بهلاکت خواهد افتاد.
در مدیریت انسان متبحر است، در جایی باید مسئولیت را به دوش بکشد اما صرف «سخت بودن » پا پس کشیده کوتاهی میکند.هر دو گروه هلاکت دارند.
اى انسان، تو کتاب روشنى هستى که با حروفش هر پنهانى آشکار میشود.
🔴ابولهب عموی پیامبر اسلام بود ابوطالب هم عموی آن حضرت. ابوطالب ارزش خود را درک کرد و حفظ نمود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را یاری کرد و فرزندش علی (علیه السلام) در رکاب آن حضرت جانفشانی نمود اما ابولهب نه تنها نتوانست موقعیت خود را حفظ کند، بلکه تا آنجا سقوط کرد که خدا او را اینطور سرزنش کرده است:
تبَّت یَدا اَبی لَهَبِِ و تَب
بریده باد دو دست ابولهب و نابود شد. مال و عمل ابولهب، او را از آتش نجات نمی دهد بزودی در آتشی شعله ور وارد گردد …
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند/
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی؟! تو ز پایبند شهوت /
بدر آی تا ببینی طیران آدمیت
🟠انسان میتواند از فرشته بالاتر برود. در حکمت ۴۷۴ فرمود:
و هر کس شهوتش بر عقلش پیروز گردد، از چارپایان بدتر است.
⏪ سومین مصداق و معنای این حکمت :
3⃣کسی که خودش را از جهت احتیاج و نقص نشناسد، ارتباط خودش را با خدا نخواهد شناخت و به هلاکت میرسد.
همانگونه که پیامبر میفرماید:
مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه
اگر کسی خودش را از جهت ممکن الوجود بودن، محتاج بودن و فقیر الی الله بودن بشناسد؛ عبودیت و بندگی و اتصال به خدا را برقرار میکند ولی اگر کسی خیال کرد خودش همه کاره است و بدون احتیاج به خدا و کسب فیض از او میتوان زندگی را به سر انجام برساند قطعا دچار اشتباه میشود و خودش را به هلاکت می اندازد.
در دو معنای قبل جمله خبری بود در دو حالت چنین خبری را دادند که اگر چنین کنند چنان شود.
در معنای سوم : نفرین حضرت نفرین از روی احساس نیست بلکه میفرماید چنین شخصی مرگش ضرر کمتری برای خود و جامعه دارد و مردن برای او بهتر از زندگانی است.
⏪ نکته ۲:
چگونه میتوان قدر و ارزش خود را بالا برد؟
الف. در حکمت ۴۷ می فرماید :
قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه
ارزش انسان به این است که همت و سعی و تلاش کند برای انجام دادن کارهای مهمتر.
هم همّت لازم است هم رعایت اهمیت و اولویت امور.
پس کسی که به جای چسبیدن و انجام دادن کارهای مهمتر و با اولویت ترین به کارهای دست چندم میپردازد و آنها را انجام میدهد بی ارزش است.
و اگر کار با اهمیت را پیدا کرد ولی در انجام آن سستی به خرج داد باز هم بی ارزش است.
ولی تشخیص کار با اهمیت و انجام آن انسان را ارزشمند میکند.
ب. در حکمت ۸۱ فرمود:
قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُه
در حکمت ۸۱ سه معنا برای این کلام حضرت بیان کردیم:
+ ارزش انسان به آن چیزهایی است که آنها را دوست دارد و نیکو می شمارد.
+ ارزش انسان به آن احسان و انفاق و گذشتی است که دارد.
+ ارزش انسان به آن تخصص و مهارتی است که دارد.
🔴 با توجه به این سه نکته معلوم میشود آدمی که به امور فانی دل ببندد بی ارزش است، انسانی که فقط دنبال جمع کردن باشد بی ارزش است و انسانی که مهارت و تخصص نداشته باشد بی ارزش است.
⏪ نکته ۳:
بسیاری از دستورات اخلاقی اسلام برای آن است که قدر و ارزش انسان ها زیر سوال نرود و افراد خودشان را بی ارزش و بی اندازه تصور نکنند چون در چنین حالتی انسان بی شخصیت دست به هر گناه و خطایی میزند ولی انسان متشخص هر کاری نمی کند.
🟠ممنوع شدن غیبت و تهمت و استهزاء و فحاشی و شهوت ... به این خاطر است شخصی که مورد اهانت قرار میگیرد بعد از مدتی خودش را انسان کم ارزش قلمداد میکند و این حس بی ارزشی سرآغاز بسیاری از اشتباهات خواهد بود. فرمود
مَنْ حَصَّنَ شَهْوَتَهُ فَقَدْ صَانَ قَدْرَهُ
هر که شهوت خود را مهار کند قدر و موقعیت خود را حفظ کرده است.
🟤 انسان ارزش و قدر و منزلت دارد ولی شهوت به معنای مطلق باعث میشود او به خواری و ذلت کشیده شود و در چنین صورتی بی ارزش خواهد شد
در حکمت ۴۷ میفرماید:
وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ
شجاعت هر کسی به اندازه دوری از کارهای ناشایسته است.
(اَنَفَ به معنای خود را برتر و بالاتر دانستن از ارتکاب برخی امور است)
اینکه انسان برخی کارها را برای خود کسر شان بداند و انجام ندهد این حالت را انف میگویند.
🟡 اگر کسی شان و قدر و جایگاه پیدا کرد در جامعه اخلال و فساد ایجاد نمی کند ولی اگر بی شخصیت و بی آبرو و بی حیا شد هر کاری میکند. به تعبیر ضرب المثل : آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۲/۱۷ . ۲۷شوال
💢 حکمت ۱۴۹ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): هَلَکَ امْرُؤٌ لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ
هلاک شد آن کسی که قدر خودش را نشناخت.
🟡همانگونه که در شرح حکمت ۱۴۸ گذشت، این جمله از نُه جمله ای است که به تعبیر برخی افراد هم وزن این جملات نیامده است و از جهت ارزش غیر قابل مقایسه هستند.
📙سید عبدالزهرا حسینی خطیب در مصادر نهج البلاغه از قول جاحظ آن ادیب و سخنور عرب نقل میکند که او گفته:
هیچ سخنى بعد از کلام خداوند و کلام رسول الله(صلى الله علیه وآله) از کسى صادر نشد مگر این که من به معارضه با آن برخاستم مگر کلماتى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) که من قادر به معارضه با آن نشدم و آن کلمات چنین است:
«ما هَلَکَ امْرَءٌ عَرَفَ قَدْرَهُ»
هلاک شد آن کسی که قدر خودش را نشناخت.
و جمله :
«الْمَرُء عَدُوُّ ما جَهِل»
مردم دشمن نادانستههایشان هستند
و جمله :
«اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظیره..
از هر که خواهى بى نیازى جوى، تا همتاى او گردى
📔برای حکمت ۱۴۹ سه مصداق و معنا میتوان بیان کرد:
1⃣هرکس خود را بیش از آنچه که هست بالا ببرد. شانیت در کاری را ندارد در آن اظهار نظر می کند ،برای دیگران نسخه می پیچد.
بیش از آنچه که هست خود را نشان میدهد هلاک خواهد شد.
کسی که قبل از تخصص و پخته شدن وارد کاری شود هم خودش را ضایع میکند، چه بسا دیگران را هم ضایع میکند. (هَلَکَ امْرُؤٌ لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ)
🟠متاسفانه هستند افراد خودشیفته ای که بدون زحمت و علم و تجربه خود را عالم دهر میدانند و در هر رشته ای اظهار فضل میکنند. این افراد به خاطر اعتماد به نفس افراطی که دارند دچار خطای محاسباتی میشوند و خودشان را بیش از آنچه هستند می بینند و این آغاز هلاکت است.
به تعبیر ضرب المثل فارسی:
پا از گلیم دراز تر کردن /
به تعبیر ضرب المثل عربی:
رَحِمَ اللهُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَلَمْ یَتَجاوَزْ حَدَّهُ
خدا رحمت کند کسى را که قدر و منزلت خویش را بشناسد و از حدّ خود تجاوز نکند.
🟡حضرت در خطبة ۱۶ فرمود:
هَلَکَ مَنِ ادَّعَى،
آن کس که به ناحق ادعایى کند هلاک مى شود
وَخابَ مَنِ افْتَرى،
و آن کس که با دروغ و افترا مقامى را طلب کند محروم مى گردد. و به جایى نمى رسد.
مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ
و آن کسی که با ادّعاهاى باطل به مبارزه با حق برخیزد و در برابر آن قد علم کند هلاک خواهد شد .
وَکَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلاَّ یَعْرِفَ قَدْرَهُ
و در نادانى انسان همین بس که قدر خویش را نشناسد.
ادعاکردن و تخیل جایگاه داشتن باعث میشود انسان به هلاکت دچار شود.
🟡 در نامه ۳۱ امیرالمومنین سلام الله علیه فرمود:
وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى قَدْرِهِ کَانَ أَبْقَى لَهُ
آن کس که به ارزش و قدر خود اکتفا نماید موقعیتش پایدارتر خواهد بود.
در غرر الحکم هم فرمود:
رَحِمَ اللهُ امْرَءً عَرِفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ یَتَعَدَّ طَوْرَهُ خدا رحمت کند کسى را که قدر خود را بشناسد و از حد خود تجاوز نکند.
🟤کسی که خودش را بالاتر از حدش ببیند بی عقل است چرا که امام صادق سلام الله علیه فرمودند:
مَا إِخَالُ رَجُلاً یَرْفَعُ نَفْسَهُ فَوْقَ قَدْرِهَا إِلاَّ مِنْ خَلَلٍ فِی عَقْلِهِ
مردى خیال نکند بیش از مقدار خود برتر است،مگر اینکه در عقلش نقصان باشد.
عقل برای حل مشکل است، بی عقل غالباً در مشکل است و دیگران را نیز به مشکل می اندازد.
🟠 لذا این بخش از کلام حضرت اشاره مستقیمی دارد به مسئولینی که بدون شایستگی به قدرو اندازه به این پست و مقام رسیده اند، کسی که بدون لحاظ شرایط به مسئولیت برسد بی عقل است و طبعا چنین شخصی نمی تواند گره از کار مردم باز کند و گرفتاری های مردم را برطرف کند.
⏪ دومین مصداق و معنای این حکمت:
2⃣ کسی که استعداها و توانایی های خودش را نادیده بگیرد و مدام آیه یاس بخواند نمی تواند به نتیجه مطلوب برسد.
کسی که استعداد فراوان دارد. قوت و قدرت خود را نشناسد او هم بهلاکت خواهد افتاد.
در مدیریت انسان متبحر است، در جایی باید مسئولیت را به دوش بکشد اما صرف «سخت بودن » پا پس کشیده کوتاهی میکند.هر دو گروه هلاکت دارند.
🟣 انسان استعدادهای فراوانی دارد.
در خطبه ۱۰۳ فرمود :
الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا یَعْرِفَ قَدْرَهُ
دانا کسى است که قدر خود را بشناسد، و در نادانى انسان همین بس که ارزش خویش را نداند.
《 لا یُکَلِّفُ أللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها؛ بقره -۲۲۴》
خدا بیش از توان فرد چیزی نمیخواهد.
استعدادها و توانایی های ما نعمت های خدا به ماست. پس میداند چه چیزی به ما اعطا کرده و متناسب با آن از ما توقع عمل دارد، پس نمیتوانم معنایی ندارد.
📙در دیوان منسوب به امیرالمومنین امده :
دَوَاؤُکَ فِیکَ وَ مَا تَشْعُرُ
وَ دَاؤُکَ مِنْکَ وَ مَا تَنْظُرُ
اى انسان، داروى تو در درونت وجود دارد در حالیکه تو نمیدانى و دردت هم از خودت میباشد اما نمیبینى.
وَ تَحْسَبُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیرٌ
وَ فِیکَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَکْبَرُ
آیا گمان میکنى که تو موجود کوچکى هستى در حالىکه دنیای بزرگی در تو نهفته است؟!
وَ أَنْتَ الْکِتَابُ الْمُبِینُ الَّذِی بِأَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَر
اى انسان، تو کتاب روشنى هستى که با حروفش هر پنهانى آشکار میشود.
🔴ابولهب عموی پیامبر اسلام بود ابوطالب هم عموی آن حضرت. ابوطالب ارزش خود را درک کرد و حفظ نمود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را یاری کرد و فرزندش علی (علیه السلام) در رکاب آن حضرت جانفشانی نمود اما ابولهب نه تنها نتوانست موقعیت خود را حفظ کند، بلکه تا آنجا سقوط کرد که خدا او را اینطور سرزنش کرده است:
تبَّت یَدا اَبی لَهَبِِ و تَب
بریده باد دو دست ابولهب و نابود شد. مال و عمل ابولهب، او را از آتش نجات نمی دهد بزودی در آتشی شعله ور وارد گردد …
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند/
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی؟! تو ز پایبند شهوت /
بدر آی تا ببینی طیران آدمیت
🟠انسان میتواند از فرشته بالاتر برود. در حکمت ۴۷۴ فرمود:
مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ
آن مجاهدی که در راه خدا شهید شد اجرش بالاتر از آن جوانی نیست که شرایط برای گناه کردنش هست ولی عفت به خرج میدهد ،
لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة
شخص عفیف نزدیک است یکی از ملائکه شود.
اگر انسان به درجه عفت و به ملکه عصمت برسد با ملائکه محشور میشود، همنشین آنها میشود.
🟡راوی میگوید:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ ع فَقُلْتُ الْمَلَائِکَةُ أَفْضَلُ أَمْ بَنُو آدَمَ
از امام صادق ع سوال کردم ملائک افضلند یا بنی آدم افضل است.
فَقَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع
فرمود: پاسخ این سوال را از گفتار جدم امیرالمومنین می گویم.
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکَّبَ فِی الْمَلَائِکَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ
خداوند عزوجل، در وجود فرشتگان، عقل بدون شهوت قرار داد.
وَ رَکَّبَ فِی الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ
و در چارپایان، شهوت بدون عقل افرید.
وَ رَکَّبَ فِی بَنِی آدَمَ کِلَیْهِمَا
و در وجود انسان، عقل و شهوت را با هم قرار داد،
فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ
پس هر کس که عقلش بر شهوتش پیروز گردد، از فرشتگان بهتر است
وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ.
و هر کس شهوتش بر عقلش پیروز گردد، از چارپایان بدتر است.
⏪ سومین مصداق و معنای این حکمت :
3⃣کسی که خودش را از جهت احتیاج و نقص نشناسد، ارتباط خودش را با خدا نخواهد شناخت و به هلاکت میرسد.
همانگونه که پیامبر میفرماید:
مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه
اگر کسی خودش را از جهت ممکن الوجود بودن، محتاج بودن و فقیر الی الله بودن بشناسد؛ عبودیت و بندگی و اتصال به خدا را برقرار میکند ولی اگر کسی خیال کرد خودش همه کاره است و بدون احتیاج به خدا و کسب فیض از او میتوان زندگی را به سر انجام برساند قطعا دچار اشتباه میشود و خودش را به هلاکت می اندازد.
⏪ نکته1:
مرحوم خوئی در منهاج البراعه میفرماید: یَحْتَمِلُ اَنْ یَکُونَ جَمَلُهً دُعَائِیهِ
حضرت نفرین میکند: مرگ بر کسی که خودش را نشناسد.
در دو معنای قبل جمله خبری بود در دو حالت چنین خبری را دادند که اگر چنین کنند چنان شود.
در معنای سوم : نفرین حضرت نفرین از روی احساس نیست بلکه میفرماید چنین شخصی مرگش ضرر کمتری برای خود و جامعه دارد و مردن برای او بهتر از زندگانی است.
⏪ نکته ۲:
چگونه میتوان قدر و ارزش خود را بالا برد؟
الف. در حکمت ۴۷ می فرماید :
قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه
ارزش انسان به این است که همت و سعی و تلاش کند برای انجام دادن کارهای مهمتر.
هم همّت لازم است هم رعایت اهمیت و اولویت امور.
پس کسی که به جای چسبیدن و انجام دادن کارهای مهمتر و با اولویت ترین به کارهای دست چندم میپردازد و آنها را انجام میدهد بی ارزش است.
و اگر کار با اهمیت را پیدا کرد ولی در انجام آن سستی به خرج داد باز هم بی ارزش است.
ولی تشخیص کار با اهمیت و انجام آن انسان را ارزشمند میکند.
ب. در حکمت ۸۱ فرمود:
قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُه
در حکمت ۸۱ سه معنا برای این کلام حضرت بیان کردیم:
+ ارزش انسان به آن چیزهایی است که آنها را دوست دارد و نیکو می شمارد.
+ ارزش انسان به آن احسان و انفاق و گذشتی است که دارد.
+ ارزش انسان به آن تخصص و مهارتی است که دارد.
🔴 با توجه به این سه نکته معلوم میشود آدمی که به امور فانی دل ببندد بی ارزش است، انسانی که فقط دنبال جمع کردن باشد بی ارزش است و انسانی که مهارت و تخصص نداشته باشد بی ارزش است.
⏪ نکته ۳:
بسیاری از دستورات اخلاقی اسلام برای آن است که قدر و ارزش انسان ها زیر سوال نرود و افراد خودشان را بی ارزش و بی اندازه تصور نکنند چون در چنین حالتی انسان بی شخصیت دست به هر گناه و خطایی میزند ولی انسان متشخص هر کاری نمی کند.
🟠ممنوع شدن غیبت و تهمت و استهزاء و فحاشی و شهوت ... به این خاطر است شخصی که مورد اهانت قرار میگیرد بعد از مدتی خودش را انسان کم ارزش قلمداد میکند و این حس بی ارزشی سرآغاز بسیاری از اشتباهات خواهد بود. فرمود
مَنْ حَصَّنَ شَهْوَتَهُ فَقَدْ صَانَ قَدْرَهُ
هر که شهوت خود را مهار کند قدر و موقعیت خود را حفظ کرده است.
🟤 انسان ارزش و قدر و منزلت دارد ولی شهوت به معنای مطلق باعث میشود او به خواری و ذلت کشیده شود و در چنین صورتی بی ارزش خواهد شد
در حکمت ۴۷ میفرماید:
وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ
شجاعت هر کسی به اندازه دوری از کارهای ناشایسته است.
(اَنَفَ به معنای خود را برتر و بالاتر دانستن از ارتکاب برخی امور است)
اینکه انسان برخی کارها را برای خود کسر شان بداند و انجام ندهد این حالت را انف میگویند.
🟡 اگر کسی شان و قدر و جایگاه پیدا کرد در جامعه اخلال و فساد ایجاد نمی کند ولی اگر بی شخصیت و بی آبرو و بی حیا شد هر کاری میکند. به تعبیر ضرب المثل : آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.
🔴امیرالمومنین سلام الله علیه فرمود:
مَا بَقِیَ مِنْ أَمْثَالِ الْأَنْبِیَاءِ إِلَّا کَلِمَةٌ إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاعْمَلْ مَا شِئْت
باقى نمانده است از مثلهاى انبیا؛ مگر این قول مردمان که
«چون شرم نمىکنى،پس هرچه خواهى بکن».
اگر حیا رفت و طرف بی شخصیت شد هر کاری میکند ولی اگر به او شخصیت دادیم دست به هر کاری نمی زند.
هَلَکَ امْرُؤٌ لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ
اللهم اقْلبنا مفلحین