بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۳/۲/۱۶ . ۲۶شوال
💢 حکمت ۱۴۸ 💢
♦️ وَ قَالَ (علیه السلام): الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ. وجود نازنین امیرالمومنین علیه السلام در این حکمت فرمود: لسان انسان در زیر زبانش پنهان و مستوراست[مَخْبُوءٌ] یا شخصیت انسان پنهان است در زیر زبانش . در حکمت ۳۲۹ شبیه این حکمت امده در یکی دو کلمه زیادتر تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه
⭕️ حرف بزنید تا شخصیت شما شناخته شود چرا که انسان و شخصیت انسانی او در زیر زبان نهفته هست در هر صورت صحبت از سخن گفتن است. ارتباط است بین سخن گفتن انسان و شخصیت انسان . به تعبیر اشعار فارسی بیکمالاتی انسان از سخن پیدا شود/ پسته بیمغز چون لب بازکند رسوا شود/ این پسته در بسته معلوم نیست داخل ان چگونه است ولی اگرپسته خندان شد میتوان داخل ان را فهمید چه خبر است. لذا بیمغزیه او را از دهان باز کردن آن میتوان تشخیص داد.
❌حضرت در یک سخنرانی مفصل یا در یک نامه مفصلی این حکمت هم میان آن ذکر شده که سید رضی یک بخشی از آن سخن راگرفته و درغالب یک حکمت بیان میکند.
⭕️حکمت ۱۴۸در ضمن حدیث مفصلی از امام جواد به نقل از امیرالمومنین آمده است. امالی شیخ صدوق: عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَسَنِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ عَنْ آبَائِکَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ عبدالعظیم حسنی محضر امام جواد عرض کرد که من از شما حدیثی میخواهم که آن حدیث سلسله واربه امیرالمومنین جد بزرگوارتان برسد. فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ امام جوادسلام علیه فرمود: پدرم از پدرش ،از پدرش تا امیرالمؤمنین صلوات الله علیهم اجمعین نقل کرد. لاَ یَزَالُ اَلنَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اِسْتَوَوْا هَلَکُوا تا وقتی مردم تفاوت ، اختلاف نظر دارند این اختلافات سیاسی وقتی که حول محور حق باشد اختلاف سلیقه و اختلاف نظر خیر است نگران نباشید. ( بالاخره در این اختلاف تضارب آراء هست که راه مستقیم نشان داده میشود اگر ضعف و کم و کاستی برطرف میشود حضرت فرمود از این ها هیچ نگران نباشید ) قَالَ قُلْتُ لَهُ زِدْنِی یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ... باز عبدالعظیم حسنی عرض کردند آقا حدیث دیگری با همین صفاتی که گفتم که برسد به امیر المؤمنین . اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ حضرت سلام الله علیه چند حدیث را از امیرالمؤمنین نقل کرد تا رسید به این اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ در واقع این جمله از همه اهل بیت رسیده حداقل ازامام جواد تاامیرالمومنین تک تک این حدیث را نقل کرده اند جایگاه و عظمت این جمله را میرساند که انسان ساز است و توجه نکردن به او خیلی برای انسان خسارت به بار می آورد .
🔻اما جمله ای هم عرض کنیم مستحضرید که نهجالبلاغه کلام امیرالمؤمنین است و آنجایی که یک امیر بخواهد سخن بگوید کلام او هم میشود امیرالکلام وقتی امیر سخن بگوید سخن او سخن والایی است . نهج البلاغه "کلامُ الامیرِ" و کلام امیرالمومنین "امیرُ الکلام" است .
📕شیخ صدوق در کتاب خصال میفرماید عامر شعبی که از تابعین پیامبر (کسانی که خود پیامبر را ندیده اند ولی اصحاب رسول الله را دیده اند) میگوید: أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِتِسْعِ کَلِمَاتٍ ارْتَجَلَهُنَّ ارْتِجَالًا فَقَأْنَ عُیُونَ الْبَلَاغَةِ امیرالمؤمنین بدون هیچ تامل قبلی نُه جمله فرمود: که چشمهای بلاغت را از خیره گی کور کرد. وَ أَیْتَمْنَ جَوَاهِرَ الْحِکْمَةِ و جواهر حکمت را یتیم کرده. وَ قَطَعْنَ جَمِیعَ الْأَنَامِ عَنِ اللِّحَاقِ بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ و دست همه مردم را از اینکه بتوانند یکی از این جمله ها را ادا کنند کوتاه کرده است. ثَلَاثٌ مِنْهَا فِی الْمُنَاجَاةِ وَ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِی الْحِکْمَةِ وَ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِی الْأَدَبِ سه جمله از آنها در راز و نیاز است. و سه جمله در حکمت، و سه جمله در ادب معاشرت است. فَأَمَّا اللَّاتِی فِی الْمُنَاجَاةِ + إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً + وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً + أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ اما آن سه جمله که در مناجات فرمود: + خدایا، این عزت که بنده تو ام مرا بس است؛ + بس است همین فخر مرا که پروردگارم تو هستی، + تو آن چنانی که من دوست دارم، پس قرارده مرا آنچنان که تو دوست داری. وَ أَمَّا اللَّاتِی فِی الْأَدَبِ + فَقَالَ امْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ + وَ احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ + وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ اما سخنانی که در ادب فرمود: + احسان کن بر هر کسی که می خواهی امیرش باشی؛ + نیاز پیدا کن به هر کسی که می خواهی اسیرش باشی؛ + بی نیازی بجو از هر کسی که می خواهی مانند او باشی . وَ أَمَّا اللَّاتِی فِی الْحِکْمَةِ فَقَالَ: + قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ + وَ مَا هَلَکَ امْرُؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ + وَ الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ اما سه جمله ایی که در حکمت فرمود: + ارزش هر مرد همان است که او را نیکو دارد؛ + نابود نمی شود مردی که ارزش خویش را بداند؛ + شخصیت مرد در زیر زبانش پنهان است. که دو جمله اخیر در حکمت ۱۴۸ و۱۴۹ نهج البلاغه آمده اند.
📕ابن الحدید میگوید: قدْ تکَرَّرَ هَذَا اَلْمَعْنِی مِرَاراً فَأَمَّا هَذِهِ اَللَّفْظَةُ فَلاَ نَظِیرَ لَهَا فِی اَلْإِیجَازِ وَ اَلدَّلاَلَةِ عَلَیَّ اَلْمَعْنِی این معنا در جملات فراوانی از حضرت و دیگران بیان شده است، ولی این کلام در عین کوتاهی و پر معنا بودن بی نظیر است.
📕 ترازوی عقل سخن است. ابن میثم در شرح "الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ" می فرماید: ارزش آدمی به مقدار عقل اوست، و مقدار عقل از ارزش سخن گفتن شخص به دست میآید . چون سخن است که دلیل عقل میباشد. پس اگر همچون حکما و دانایان سخن گفت، روشن میشود که او هم داناست. و اگر همچون نادان سخن گفت معلوم میشود که از آن قبیل است .و مابین این دو مرتبه مراتب نسبی وجود دارد. انسان باید در حرف زدن نهایت دقت را بکند چرا که ترازوی سنجش عقل چیزی جز جملات انسان نیست صحبت کردن ما دلالت بر عقل ما میکند.
📕امیرالمؤمنین درغررالحکم فرمودند : اللِّسَانُ مِعْیَارٌ أَرْجَحَهُ الْعَقْلُ وَ أَطَاشَهُ الْجَهْل» زبان ترازو و معیارى است که عقل آنرا سنگین کرده، و جهل و نادانی آنرا سبک میگرداند. ما عقل را نمیبینیم ولی نمود عقل زبان است زبان بیانگر آن چیزی است که در عقل نهفته است. زبان مترجم عقل است
⛔️اگر خواستیدشخصیت کسی را بشناسید با چند جمله حرف زدن میتوان فهمید طرف مقابل چه روان و چه شخصیتی دارد و درون او چگونه است . اسلام قیافه شناسی را منع کرده ولی از روی سخن اجازه داریم شخصیت را بشناسیم از نوع سخن گفتن، تن حرف زدن، آهستگی و سرعت تکلم، استخدام الفاظ، استفاده از ضرب المثلها و اصطلاحات و ... میتوان بخش عمده ای از شخصیت افراد را شناسایی کرد. بلکه خود افراد نیز باا توجه و دقت در صحبت هایشان میتوانند شخصیت خود را محک بزنند که شخصیت معتدل و آرامی دارند یا شخصیت عصبانی و پرخاشگری.
🚫شخصیت انسان در زیر سخن پنهان شده،قرآن کریم دراین موردمیفرماید: 《أَمْ حَسِبَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللهُ أَضْغانَهُمْ؛ محمد - ۲۹》 آیا کسانى که در دلهایشان بیمارى است گمان کردند خدا کینههایشان را آشکار نمىکند؟! 《وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فی لَحْنِ الْقَوْلِ 》 اگر بخواهیم آنها را به تو می شناسانیم هرچند آنها را از طرز سخنانشان خواهى شناخت. از روی لحن و سخن هر فرد میتوان شخصیت هر کسی را شناخت
📕درحکمت ۲۶ فرمود: مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلاَّ ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ هیچ فردی چیزی را درون خود پنهان نکرد مگر سخنها و حالت صورت او درون او را آشکار میکند میفرماید شما میتوانید آن اسرار نهفته ای که افراد می خواهند مراقبت کنند ولی در حرف زدن ناگهان و در غالب صورت انها میتوانید بفهمید آنها چکاره و چه در دل دارند.
🔻نکته : روایات اهلبیت هم لحن قول دارند. همانطوری که لحن قول مهم است. و لحن قول در معنای جمله تاثیر دارد ما باید برسیم به جایی که با لحن اهل بیت آشنا بشویم امام باقر در ذیل این آیه فرمود: إِنَّا لَا نَعُدُّ الرَّجُلَ فَقِیهاً حَتَّی یَعْرِفَ لَحْنَ الْقَوْلِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ ما شخصی را فقیه و عالم نمیدانیم مگر اینکه لحن قول را بداند، و آن کلام خداوند متعال است که آنقدر باید با روایات اهل بیت مأنوس باشیم تا برسیم به فهم لحن قول اهل بیت . فقها باید شم فقاهتی پیدا کنند فقیه کسی است که از روایت به یک استنباطی برسد. هر کسی نمیتواند به شم فقاهتی برسد. میفرماید: 《 وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لحْنِ الْقَوْلِ》 باید یک عمر با احادیث اهل بیت مانوس بود تا به یک فهم و شَمّ فقاهتی رسید تا بتوانیم از لحن روایات نکاتی را استنباط و استخراج کنیم (البته این شَم باید بعد از علم الفقاهه و انس با آیات و روایات باشد.)
📕در برخی روایات، اضافه ای هم برای این کلام حضرت آمده است: الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ. فَزِنْ کَلاَمَکَ وَاعْرِضْهُ عَلَى الْعَقْلِ وَالْمَعْرِفَةِ فَإِنْ کَانَ لِلَّهِ وَفِی اللَّهِ فَتَکَلَّمْ بهِ حال که چنین است کلام خود را بسنج و بر عقل و معرفت عرضه دار هرگاه رضاى خدا در آن بود، بر زبان جارى کن. وَإِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ فَالسُّکُوتُ خَیْرٌ مِنْه و اگر غیر از آن است سکوت از چنین سخن گفتنى بهتر است.
❌حرف باد هوا نیست. اینکه گاهی در ضرب المثل های فارسی میگوییم "حرف باد هواست" یا "فحش باد هواست" یعنی حرف و فحش هیچ است ؛ این سخن دقیق و درستی نیست. اتفاقا حرف و سخن و فحاشی میتواند خیلی از امور را روشن کند و یک شخصیت شناسی دقیق از انسان باشد. حرف بیانگر محتویاتی است که فرد در قلب خود نگه داشته.بعضی زبان باز میکنند بوی تعفن فضولات بیرون می آید وبعضی زبان باز میکنند در و گوهر میریزد. حرف که میزند خیر و اصلاح است . حرف که میزند دیگران یاد میگیرند چطور خوش باشند، چطور زندگی کنند، چطور در رابطه با دیگران باشند، چطور اقتصادشان و.....حرف که میزند خیراست و خیر است و خیر
🔻نکته : روایات در مورد اهمیت سخن سنجیده: سخن گفتن لازم و موجب آرام شدن انسان است امام صادق علیه السلام: اَلنَّـوْمُ راحَةٌ لِلْجَـسَدِ وَالنُّـطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَالسُّکُوتُ راحةٌ لِلْعَقْلِ - خواب، آرام بخش جسم است، - سخن گفتن، آسایش روح است. - سکوت، سبب راحتى عقل است. گاهی روح انسان خسته است و باید حرف زد بروز داد که باعث آرامش روح میشود. ولی چطور حرف زدن مهم است سکوت آرامشی برای عقل است باکمی صحبت روح نشاط می گیرد. و جسم آرامش بگیرد باید استراحت کند
⏪سخن باید با ادب و آداب باشد. ور غرر الحکم فرمود: لَا أَدَبَ لِسَیِّئِ النُّطْق کسی که بدگفتار است، ادب ندارد. بعضی ها میخواهند نام همسرشان رو صدا کنند با الفاظ نامربوط صدا میکند این خطاب کردن برای مومن زشت است
⏪حرف بی حساب، مایه رسوایی است غرر الحکم: «لِسَانُ الْجَاهِلِ مِفْتَاحُ حَتْفِه» زبان فرد جاهل و نادان کلید رسوایی او میباشد.
⏪ اول فکر بعد سخن، حکمت ۴۰: «لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِه» زبان عاقل در پس قلبش قرار دارد، و دل نادان پشت زبان او است.
⏪وزن و وزانت انسان با سخنانش محاسبه میشود.غرر الحکم: « الْمَرْءُ یُوزَنُ بِقَوْلِه » آدمى با گفتارش سنجیده میشود. گاهی در اصطلاحات می گوییم فلانی سبک سر است، این سبک سر بودن را از نوع گفتار او میشود فهمید. یکدیگر را توصیه کنید به خوب حرف زدن، در جامعه با الفاظ پسندیده سخن بگویید
🔻نکته ۲: تاثیر کلمات امیرالمومنین در شعر و نثر بزرگان ادبیات فارسی " الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ." روایات اهل بیت برادبیات فارسی تاثیر گذاشته است،سعدی در گلستان میگوید: پادشاهی چند فرزند داشت، یکی کوتاه قامت و چاق و دیگران بلند قامت و رعنا. پدر به زبان کنایه به این فرزند کوتاه چاق گفت تو لایق حکومت نیستی. پسر گفت: ای پدر، کوتاهِ خردمند به، که نادانِ بلند. (اگر انسان کوتاه قد باشد ولی عاقل باشد بهتر از آن است که قد بلند باشه ولی جاهل باشد ) . نه هر چه به قامت مهتر به قیمت بهتر. الشاةُ نَظیفَةٌ وَ الفیلُ جیفَةٌ گوسنفد کوتاه چاق حلال گوشت است ، و فیل به آن بزرگی حرام گوشت. آن شنیدی که لاغری دانا / گفت باری به ابلهی فربه اسب تازی و گرضعیف بود / همچنان از طویلهای خر به پادشاه خوشحال شد و گفت: تا مرد سخن نگفته باشد / عیب و هنرش نهفته باشد
⭕️این زشتی و زیبایی ظاهر ملاک نیستند، ملاک عقلی است که انسان دارد ملاک ادبی است که در گفتار هر فرد وجود دارد .
🔻نکته ۳: موضوع سخنان ما چیست؟ دعایی که به زبان می آوریم در مورد چیست؟ باید دعا کرد برای دیدار و بهره مندی از وجود امام. خدا رحمت کند آیتالله شوشتری فرمود: جلسات بگیرید و دور تا دور هم بنشینید که هر کسی دعا کند و دعای تکراری هم نباشد و در این دعا کردن متوجه میشویم ذهنیت افراد کجاست و افراد چه چیزی برایشان مهم است .
📕در کتاب الخرائج قطب راوندی در معجزات امام صادق امده که راوی میگوید: قَالَتْ أَهْلِی قَدْ طَالَ عَهْدُنَا بِالصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَلَوْ حَجَجْنَا وَ جَدَّدْنَا بِهِ اَلْعَهْدَ عیالم به من گفت: خیلى وقت است که امام صادق-علیه السّلام-را ندیدهایم. اگر امسال به حج برویم با امام نیز تجدید دیدار مىکنیم. فَقُلْتُ لَهَا وَ اَللَّهِ مَا عِنْدِی شَیْءٌ أَحُجُّ بِهِ گفتم: ما که چیزى در بساط نداریم تا به حج برویم. فَقَالَتْ عِنْدَنَا کِسْوَةٌ وَ حُلِیٌّ فَبِعْ ذَلِکَ وَ تَجَهَّزْ بِهِ فَفَعَلْتُ گفت: مقدارى لباس و زینت آلات می فروشیم تا با آن به حج برویم. من هم چنین کردم. و عازم سفر شدیم. فَلَمَّا صِرْنَا قُرْبَ اَلْمَدِینَةِ مَرِضَتْ مَرَضاً شَدِیداً وَ أَشْرَفَتْ عَلَى اَلْمَوْتِ فَلَمَّا دَخَلْنَا اَلْمَدِینَةَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا وَ أَنَا آیِسٌ مِنْهَا فَأَتَیْتُ اَلصَّادِقَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هنگامى که نزدیک مدینه رسیدیم. همسرم بشدّت مریض شد تا اینکه مشرف به موت گردید. وقتى به مدینه رسیدیم، خدمت امام صادق ع رفتم در حالى که از سلامتى او مأیوس شده بودم. سلام عرض کردم و حضرت نیز جوابم را داد و از حال همسرم پرسید. ثُمَّ قَالَ یَا عَبْدِیُّ أَنْتَ حَزِینٌ بِسَبَبِهَا قُلْتُ نَعَمْ قَالَ لاَ بَأْسَ عَلَیْهَا فَقَدْ دَعَوْتُ اَللَّهَ لَهَا بِالْعَافِیَةِ فَارْجِعْ إِلَیْهَا جریان را گفتم و عرضه داشتم که از خوب شدن او ناامید شدهام. حضرت فرمود: خوف نداشته باش! دعا کردم تا خداوند او را عافیت دهد. برگردى خواهى دید که خوب شده و به او شیرینى مىدهند. عبدى مىگوید: به سرعت برگشتم و دیدم حال همسرم خوب شده، نشسته و کنیز به او شیرینى مىخوراند. از حالش پرسیدم، گفت: خدا به من شفا داده و میل به شیرینى پیدا کردم. گفتم: وقتى از پیش تو رفتم ناامید بودم. امام صادق علیه السّلام از حال تو پرسید. قَالَتْ خَرَجْتَ مِنْ عِنْدِی وَ أَنَا أَجُودُ بِنَفْسِی فَدَخَلَ عَلَیَّ رَجُلٌ عَلَیْهِ ثَوْبَانِ مُمَصَّرَانِ قَالَ مَا لَکِ قُلْتُ أَنَا مَیِّتَةٌ وَ هَذَا مَلَکُ اَلْمَوْتِ زن گفت: وقتى در حال احتضارمن رفتی مردى با چنین اوصافی وارد شد که صفات و مشخصات امام صادق ع بود. گفت: اى ملک الموت! جواب داد: لبّیک اى امام! فرمود: آیا تو مأمور به اطاعت از ما نیستى؟ گفت: هستم. فرمود: به تو دستور مىدهم تا بیست سال دیگر، مرگ او را به تأخیر اندازى. گفت: اطاعت مىکنم. بعد هر دو از پیش من خارج شدند و من نیز همان لحظه حالم خوب شد .
دعای ما چیست ما از خدا چه میخواهیم؟ اگر دعافقط در حیطه دنیا دور میزند خیلی بد است این در واقع نشان دهنده روح و باطن ما هست باید دعای معنوی داشته باشیم ما باید بزرگ دعا کنیم و در دعا کردنبزرگ باشیم این از روح انسان خبر میدهد
✍" الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ" صائب تبریزی: در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود / تیرکج چون ازکمان بیرون رود رسوا شود چون صدف هرکس که دندان برسر دندان نهد / سینه اش بی گفتگو گنجینه دریا شود. اهل دل را صحبت بی نسبتان مهر لب است / غنچه هیهات است در دامان گلچین وا شود.
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۲/۱۶ . ۲۶شوال
💢 حکمت ۱۴۸ 💢
♦️ وَ قَالَ (علیه السلام): الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ.
وجود نازنین امیرالمومنین علیه السلام در این حکمت فرمود: لسان انسان در زیر زبانش پنهان و مستوراست[مَخْبُوءٌ]
یا شخصیت انسان پنهان است در زیر زبانش .
در حکمت ۳۲۹ شبیه این حکمت امده در یکی دو کلمه زیادتر
تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه
⭕️ حرف بزنید تا شخصیت شما شناخته شود چرا که انسان و شخصیت انسانی او در زیر زبان نهفته هست در هر صورت صحبت از سخن گفتن است.
ارتباط است بین سخن گفتن انسان و شخصیت انسان . به تعبیر اشعار فارسی بیکمالاتی انسان از سخن پیدا شود/
پسته بیمغز چون لب بازکند رسوا شود/ این پسته در بسته معلوم نیست داخل ان چگونه است ولی اگرپسته خندان شد میتوان داخل ان را فهمید چه خبر است. لذا بیمغزیه او را از دهان باز کردن آن میتوان تشخیص داد.
❌حضرت در یک سخنرانی مفصل یا در یک نامه مفصلی این حکمت هم میان آن ذکر شده که سید رضی یک بخشی از آن سخن راگرفته و درغالب یک حکمت بیان میکند.
⭕️حکمت ۱۴۸در ضمن حدیث مفصلی از امام جواد به نقل از امیرالمومنین آمده است. امالی شیخ صدوق:
عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَسَنِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ عَنْ آبَائِکَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
عبدالعظیم حسنی محضر امام جواد عرض کرد که من از شما حدیثی میخواهم که آن حدیث سلسله واربه امیرالمومنین جد بزرگوارتان برسد.
فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ
امام جوادسلام علیه فرمود: پدرم از پدرش ،از پدرش تا امیرالمؤمنین صلوات الله علیهم اجمعین نقل کرد.
لاَ یَزَالُ اَلنَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اِسْتَوَوْا هَلَکُوا
تا وقتی مردم تفاوت ، اختلاف نظر دارند این اختلافات سیاسی وقتی که حول محور حق باشد اختلاف سلیقه و اختلاف نظر خیر است نگران نباشید.
( بالاخره در این اختلاف تضارب آراء هست که راه مستقیم نشان داده میشود اگر ضعف و کم و کاستی برطرف میشود حضرت فرمود از این ها هیچ نگران نباشید )
قَالَ قُلْتُ لَهُ زِدْنِی یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ...
باز عبدالعظیم حسنی عرض کردند آقا حدیث دیگری با همین صفاتی که گفتم که برسد به امیر المؤمنین .
اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ
حضرت سلام الله علیه چند حدیث را از امیرالمؤمنین نقل کرد تا رسید به این
اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ
در واقع این جمله از همه اهل بیت رسیده حداقل ازامام جواد تاامیرالمومنین تک تک این حدیث را نقل کرده اند
جایگاه و عظمت این جمله را میرساند که انسان ساز است و توجه نکردن به او خیلی برای انسان خسارت به بار می آورد .
🔻اما جمله ای هم عرض کنیم مستحضرید که نهجالبلاغه کلام امیرالمؤمنین است و آنجایی که یک امیر بخواهد سخن بگوید کلام او هم میشود امیرالکلام
وقتی امیر سخن بگوید سخن او سخن والایی است .
نهج البلاغه "کلامُ الامیرِ" و کلام امیرالمومنین "امیرُ الکلام" است .
📕شیخ صدوق در کتاب خصال میفرماید عامر شعبی که از تابعین پیامبر (کسانی که خود پیامبر را ندیده اند ولی اصحاب رسول الله را دیده اند) میگوید:
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِتِسْعِ کَلِمَاتٍ ارْتَجَلَهُنَّ ارْتِجَالًا فَقَأْنَ عُیُونَ الْبَلَاغَةِ
امیرالمؤمنین بدون هیچ تامل قبلی نُه جمله فرمود: که چشمهای بلاغت را از خیره گی کور کرد.
وَ أَیْتَمْنَ جَوَاهِرَ الْحِکْمَةِ
و جواهر حکمت را یتیم کرده.
وَ قَطَعْنَ جَمِیعَ الْأَنَامِ عَنِ اللِّحَاقِ بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ
و دست همه مردم را از اینکه بتوانند یکی از این جمله ها را ادا کنند کوتاه کرده است.
ثَلَاثٌ مِنْهَا فِی الْمُنَاجَاةِ وَ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِی الْحِکْمَةِ وَ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِی الْأَدَبِ
سه جمله از آنها در راز و نیاز است.
و سه جمله در حکمت،
و سه جمله در ادب معاشرت است.
فَأَمَّا اللَّاتِی فِی الْمُنَاجَاةِ
+ إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً
+ وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً
+ أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ
اما آن سه جمله که در مناجات فرمود:
+ خدایا، این عزت که بنده تو ام مرا بس است؛
+ بس است همین فخر مرا که پروردگارم تو هستی،
+ تو آن چنانی که من دوست دارم،
پس قرارده مرا آنچنان که تو دوست داری.
وَ أَمَّا اللَّاتِی فِی الْأَدَبِ
+ فَقَالَ امْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ
+ وَ احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ
+ وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ
اما سخنانی که در ادب فرمود:
+ احسان کن بر هر کسی که می خواهی امیرش باشی؛
+ نیاز پیدا کن به هر کسی که می خواهی اسیرش باشی؛
+ بی نیازی بجو از هر کسی که می خواهی مانند او باشی .
وَ أَمَّا اللَّاتِی فِی الْحِکْمَةِ فَقَالَ:
+ قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ
+ وَ مَا هَلَکَ امْرُؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ
+ وَ الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ
اما سه جمله ایی که در حکمت فرمود:
+ ارزش هر مرد همان است که او را نیکو دارد؛
+ نابود نمی شود مردی که ارزش خویش را بداند؛
+ شخصیت مرد در زیر زبانش پنهان است.
که دو جمله اخیر در حکمت ۱۴۸ و۱۴۹ نهج البلاغه آمده اند.
📕ابن الحدید میگوید:
قدْ تکَرَّرَ هَذَا اَلْمَعْنِی مِرَاراً فَأَمَّا هَذِهِ اَللَّفْظَةُ فَلاَ نَظِیرَ لَهَا فِی اَلْإِیجَازِ وَ اَلدَّلاَلَةِ عَلَیَّ اَلْمَعْنِی
این معنا در جملات فراوانی از حضرت و دیگران بیان شده است، ولی این کلام در عین کوتاهی و پر معنا بودن بی نظیر است.
📕 ترازوی عقل سخن است. ابن میثم در شرح "الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ" می فرماید:
ارزش آدمی به مقدار عقل اوست،
و مقدار عقل از ارزش سخن گفتن شخص به دست میآید .
چون سخن است که دلیل عقل میباشد. پس اگر همچون حکما و دانایان سخن گفت، روشن میشود که او هم داناست.
و اگر همچون نادان سخن گفت معلوم میشود که از آن قبیل است .و مابین این دو مرتبه مراتب نسبی وجود دارد.
انسان باید در حرف زدن نهایت دقت را بکند چرا که ترازوی سنجش عقل چیزی جز جملات انسان نیست
صحبت کردن ما دلالت بر عقل ما میکند.
📕امیرالمؤمنین درغررالحکم فرمودند :
اللِّسَانُ مِعْیَارٌ أَرْجَحَهُ الْعَقْلُ وَ أَطَاشَهُ الْجَهْل»
زبان ترازو و معیارى است که عقل آنرا سنگین کرده، و جهل و نادانی آنرا سبک میگرداند.
ما عقل را نمیبینیم ولی نمود عقل زبان است زبان بیانگر آن چیزی است که در عقل نهفته است. زبان مترجم عقل است
⛔️اگر خواستیدشخصیت کسی را بشناسید با چند جمله حرف زدن میتوان فهمید طرف مقابل چه روان و چه شخصیتی دارد و درون او چگونه است .
اسلام قیافه شناسی را منع کرده ولی از روی سخن اجازه داریم شخصیت را بشناسیم
از نوع سخن گفتن، تن حرف زدن، آهستگی و سرعت تکلم، استخدام الفاظ، استفاده از ضرب المثلها و اصطلاحات و ... میتوان بخش عمده ای از شخصیت افراد را شناسایی کرد.
بلکه خود افراد نیز باا توجه و دقت در صحبت هایشان میتوانند شخصیت خود را محک بزنند که شخصیت معتدل و آرامی دارند یا شخصیت عصبانی و پرخاشگری.
🚫شخصیت انسان در زیر سخن پنهان شده،قرآن کریم دراین موردمیفرماید:
《أَمْ حَسِبَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللهُ أَضْغانَهُمْ؛ محمد - ۲۹》
آیا کسانى که در دلهایشان بیمارى است گمان کردند خدا کینههایشان را آشکار نمىکند؟!
《وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فی لَحْنِ الْقَوْلِ 》
اگر بخواهیم آنها را به تو می شناسانیم هرچند آنها را از طرز سخنانشان خواهى شناخت. از روی لحن و سخن هر فرد میتوان شخصیت هر کسی را شناخت
📕درحکمت ۲۶ فرمود:
مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلاَّ ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ
هیچ فردی چیزی را درون خود پنهان نکرد مگر سخنها و حالت صورت او درون او را آشکار میکند
میفرماید شما میتوانید آن اسرار نهفته ای که افراد می خواهند مراقبت کنند ولی در حرف زدن ناگهان و در غالب صورت انها میتوانید بفهمید آنها چکاره و چه در دل دارند.
🔻نکته :
روایات اهلبیت هم لحن قول دارند.
همانطوری که لحن قول مهم است.
و لحن قول در معنای جمله تاثیر دارد ما باید برسیم به جایی که با لحن اهل بیت آشنا بشویم
امام باقر در ذیل این آیه فرمود:
إِنَّا لَا نَعُدُّ الرَّجُلَ فَقِیهاً حَتَّی یَعْرِفَ لَحْنَ الْقَوْلِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ
ما شخصی را فقیه و عالم نمیدانیم مگر اینکه لحن قول را بداند، و آن کلام خداوند متعال است که آنقدر باید با روایات اهل بیت مأنوس باشیم تا برسیم به فهم لحن قول اهل بیت .
فقها باید شم فقاهتی پیدا کنند فقیه کسی است که از روایت به یک استنباطی برسد. هر کسی نمیتواند به شم فقاهتی برسد. میفرماید:
《 وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لحْنِ الْقَوْلِ》
باید یک عمر با احادیث اهل بیت مانوس بود تا به یک فهم و شَمّ فقاهتی رسید تا بتوانیم از لحن روایات نکاتی را استنباط و استخراج کنیم (البته این شَم باید بعد از علم الفقاهه و انس با آیات و روایات باشد.)
📕در برخی روایات، اضافه ای هم برای این کلام حضرت آمده است:
الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ. فَزِنْ کَلاَمَکَ وَاعْرِضْهُ عَلَى الْعَقْلِ وَالْمَعْرِفَةِ فَإِنْ کَانَ لِلَّهِ وَفِی اللَّهِ فَتَکَلَّمْ بهِ
حال که چنین است کلام خود را بسنج و بر عقل و معرفت عرضه دار هرگاه رضاى خدا در آن بود، بر زبان جارى کن.
وَإِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ فَالسُّکُوتُ خَیْرٌ مِنْه
و اگر غیر از آن است سکوت از چنین سخن گفتنى بهتر است.
❌حرف باد هوا نیست.
اینکه گاهی در ضرب المثل های فارسی میگوییم "حرف باد هواست"
یا "فحش باد هواست"
یعنی حرف و فحش هیچ است ؛ این سخن دقیق و درستی نیست. اتفاقا حرف و سخن و فحاشی میتواند خیلی از امور را روشن کند و یک شخصیت شناسی دقیق از انسان باشد.
حرف بیانگر محتویاتی است که فرد در قلب خود نگه داشته.بعضی زبان باز میکنند بوی تعفن فضولات بیرون می آید وبعضی زبان باز میکنند در و گوهر میریزد.
حرف که میزند خیر و اصلاح است .
حرف که میزند دیگران یاد میگیرند چطور خوش باشند، چطور زندگی کنند، چطور در رابطه با دیگران باشند، چطور اقتصادشان و.....حرف که میزند خیراست و خیر است و خیر
🔻نکته :
روایات در مورد اهمیت سخن سنجیده:
سخن گفتن لازم و موجب آرام شدن انسان است امام صادق علیه السلام:
اَلنَّـوْمُ راحَةٌ لِلْجَـسَدِ
وَالنُّـطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ
وَالسُّکُوتُ راحةٌ لِلْعَقْلِ
- خواب، آرام بخش جسم است،
- سخن گفتن، آسایش روح است.
- سکوت، سبب راحتى عقل است.
گاهی روح انسان خسته است و باید حرف زد بروز داد که باعث آرامش روح میشود. ولی چطور حرف زدن مهم است
سکوت آرامشی برای عقل است
باکمی صحبت روح نشاط می گیرد.
و جسم آرامش بگیرد باید استراحت کند
⏪سخن باید با ادب و آداب باشد. ور غرر الحکم فرمود:
لَا أَدَبَ لِسَیِّئِ النُّطْق
کسی که بدگفتار است، ادب ندارد.
بعضی ها میخواهند نام همسرشان رو صدا کنند با الفاظ نامربوط صدا میکند این خطاب کردن برای مومن زشت است
⏪حرف بی حساب، مایه رسوایی است غرر الحکم:
«لِسَانُ الْجَاهِلِ مِفْتَاحُ حَتْفِه»
زبان فرد جاهل و نادان کلید رسوایی او میباشد.
⏪ اول فکر بعد سخن، حکمت ۴۰:
«لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِه»
زبان عاقل در پس قلبش قرار دارد، و دل نادان پشت زبان او است.
⏪وزن و وزانت انسان با سخنانش محاسبه میشود.غرر الحکم:
« الْمَرْءُ یُوزَنُ بِقَوْلِه »
آدمى با گفتارش سنجیده میشود.
گاهی در اصطلاحات می گوییم فلانی سبک سر است، این سبک سر بودن را از نوع گفتار او میشود فهمید.
یکدیگر را توصیه کنید به خوب حرف زدن، در جامعه با الفاظ پسندیده سخن بگویید
🔻نکته ۲:
تاثیر کلمات امیرالمومنین در شعر و نثر بزرگان ادبیات فارسی
" الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ."
روایات اهل بیت برادبیات فارسی تاثیر گذاشته است،سعدی در گلستان میگوید:
پادشاهی چند فرزند داشت، یکی کوتاه قامت و چاق و دیگران بلند قامت و رعنا.
پدر به زبان کنایه به این فرزند کوتاه چاق گفت تو لایق حکومت نیستی.
پسر گفت: ای پدر، کوتاهِ خردمند به،
که نادانِ بلند.
(اگر انسان کوتاه قد باشد ولی عاقل باشد بهتر از آن است که قد بلند باشه ولی جاهل باشد ) .
نه هر چه به قامت مهتر به قیمت بهتر.
الشاةُ نَظیفَةٌ وَ الفیلُ جیفَةٌ
گوسنفد کوتاه چاق حلال گوشت است ،
و فیل به آن بزرگی حرام گوشت.
آن شنیدی که لاغری دانا /
گفت باری به ابلهی فربه
اسب تازی و گرضعیف بود /
همچنان از طویلهای خر به
پادشاه خوشحال شد و گفت:
تا مرد سخن نگفته باشد /
عیب و هنرش نهفته باشد
⭕️این زشتی و زیبایی ظاهر ملاک نیستند، ملاک عقلی است که انسان دارد ملاک ادبی است که در گفتار هر فرد وجود دارد .
🔻نکته ۳:
موضوع سخنان ما چیست؟
دعایی که به زبان می آوریم در مورد چیست؟
باید دعا کرد برای دیدار و بهره مندی از وجود امام.
خدا رحمت کند آیتالله شوشتری فرمود: جلسات بگیرید و دور تا دور هم بنشینید که هر کسی دعا کند و دعای تکراری هم نباشد و در این دعا کردن متوجه میشویم ذهنیت افراد کجاست و افراد چه چیزی برایشان مهم است .
📕در کتاب الخرائج قطب راوندی در معجزات امام صادق امده که راوی میگوید:
قَالَتْ أَهْلِی قَدْ طَالَ عَهْدُنَا بِالصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَلَوْ حَجَجْنَا وَ جَدَّدْنَا بِهِ اَلْعَهْدَ
عیالم به من گفت: خیلى وقت است که امام صادق-علیه السّلام-را ندیدهایم. اگر امسال به حج برویم با امام نیز تجدید دیدار مىکنیم.
فَقُلْتُ لَهَا وَ اَللَّهِ مَا عِنْدِی شَیْءٌ أَحُجُّ بِهِ
گفتم: ما که چیزى در بساط نداریم تا به حج برویم.
فَقَالَتْ عِنْدَنَا کِسْوَةٌ وَ حُلِیٌّ فَبِعْ ذَلِکَ وَ تَجَهَّزْ بِهِ فَفَعَلْتُ
گفت: مقدارى لباس و زینت آلات می فروشیم تا با آن به حج برویم. من هم چنین کردم. و عازم سفر شدیم.
فَلَمَّا صِرْنَا قُرْبَ اَلْمَدِینَةِ مَرِضَتْ مَرَضاً شَدِیداً وَ أَشْرَفَتْ عَلَى اَلْمَوْتِ فَلَمَّا دَخَلْنَا اَلْمَدِینَةَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا وَ أَنَا آیِسٌ مِنْهَا فَأَتَیْتُ اَلصَّادِقَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ
هنگامى که نزدیک مدینه رسیدیم. همسرم بشدّت مریض شد تا اینکه مشرف به موت گردید. وقتى به مدینه رسیدیم، خدمت امام صادق ع رفتم در حالى که از سلامتى او مأیوس شده بودم. سلام عرض کردم و حضرت نیز جوابم را داد و از حال همسرم پرسید.
ثُمَّ قَالَ یَا عَبْدِیُّ أَنْتَ حَزِینٌ بِسَبَبِهَا قُلْتُ نَعَمْ قَالَ لاَ بَأْسَ عَلَیْهَا فَقَدْ دَعَوْتُ اَللَّهَ لَهَا بِالْعَافِیَةِ فَارْجِعْ إِلَیْهَا
جریان را گفتم و عرضه داشتم که از خوب شدن او ناامید شدهام. حضرت فرمود: خوف نداشته باش! دعا کردم تا خداوند او را عافیت دهد. برگردى خواهى دید که خوب شده و به او شیرینى مىدهند.
عبدى مىگوید: به سرعت برگشتم و دیدم حال همسرم خوب شده، نشسته و کنیز به او شیرینى مىخوراند. از حالش پرسیدم، گفت: خدا به من شفا داده و میل به شیرینى پیدا کردم. گفتم: وقتى از پیش تو رفتم ناامید بودم. امام صادق علیه السّلام از حال تو پرسید.
قَالَتْ خَرَجْتَ مِنْ عِنْدِی وَ أَنَا أَجُودُ بِنَفْسِی فَدَخَلَ عَلَیَّ رَجُلٌ عَلَیْهِ ثَوْبَانِ مُمَصَّرَانِ قَالَ مَا لَکِ قُلْتُ أَنَا مَیِّتَةٌ وَ هَذَا مَلَکُ اَلْمَوْتِ
زن گفت: وقتى در حال احتضارمن رفتی مردى با چنین اوصافی وارد شد که صفات و مشخصات امام صادق ع بود.
گفت: اى ملک الموت! جواب داد:
لبّیک اى امام!
فرمود: آیا تو مأمور به اطاعت از ما نیستى؟
گفت: هستم.
فرمود: به تو دستور مىدهم تا بیست سال دیگر، مرگ او را به تأخیر اندازى. گفت: اطاعت مىکنم.
بعد هر دو از پیش من خارج شدند و من نیز همان لحظه حالم خوب شد .
دعای ما چیست ما از خدا چه میخواهیم؟ اگر دعافقط در حیطه دنیا دور میزند خیلی بد است این در واقع نشان دهنده روح و باطن ما هست باید دعای معنوی داشته باشیم ما باید بزرگ دعا کنیم و در دعا کردنبزرگ باشیم این از روح انسان خبر میدهد
✍" الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ"
صائب تبریزی:
در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود / تیرکج چون ازکمان بیرون رود رسوا شود
چون صدف هرکس که دندان برسر دندان نهد /
سینه اش بی گفتگو گنجینه دریا شود.
اهل دل را صحبت بی نسبتان مهر لب است /
غنچه هیهات است در دامان گلچین وا شود.
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین